چرا اخیراً برخی کارگردانهای تئاتر کارهای فرنگی را جایگزین آثار ایرانی کرده اند؟
نمایشهای فرنگی با تماشاچیهای لاکچری در تهران
رکنا: تئاتر در ایران از آن دسته هنرهایی است که به خاطر زنده بودنش همواره مخاطب خاص خودش را داشته و در تمام دوران عمر پر فراز و نشیب خود از حرکت بازنایستاده است.
شاید تئاتر از آن دسته هنرهایی باشد که هنوز در سبد خانوارهای ایرانی چنان که باید جا نیفتاده است. چنانکه در این میانه که در پیچ و خم فرهنگسازی جذب مردم برای دیدن تئاتر هستیم، انگار این تئاتر است که در پیچ و خم یک سراشیبی است و آن طبقاتی شدن مخاطبان تئاتر» است. شاید به قول برخی کارشناسان بازهم جای شکر دارد که طبقه مرفه جامعه به جای اینکه پولش را صرف کاری دیگر کند برای تئاترهای پرزرق و برق خارجی هزینه کند. تئاترهایی با رنگ و بوی فرنگی، لباسهای فاخر و طراحی صحنهای دلفریب و به اصطلاح سینماییها «بیگ پروداکشن» با بازی چهرههایی از سینمای ایران برای پرکردن سالنهایی با قیمتهای آنچنانی؛ تئاتری به معنای واقعی کلمه لوکس. در این آشفته بازار Store حالا اگرتئاترایرانی بدون حمایت، نظارت و پشتوانه این مسیر را ادامه دهد شاید روزی به زوال رود؛زوالی از نوع پستونشینی آثار و نمایشنامههای ایرانی.
هر کس هر چقدر بخواهد دستمزد تعیین میکند
حالا سؤال اینجاست که چرا کارگردانان ایرانی نمایشنامههای خارجی را به ایرانی ترجیح میدهند؟ آیا حوصله نوشتن نمایشنامه ندارند، یا اینکه نمایشنامه نویسان مطرح کم هستند؟ یا با افزایش دستمزدها و مسائل اقتصادی مواجهیم؟شهابالدین حسینپور کارگردان تئاتر که هشت سال است با گروهش نمایشنامه ایرانی کار میکند، در این باره به «ایران» میگوید: «پیش از آن فقط هفت سال نمایشنامه خارجی کار کردم. با توجه به اینکه هر دو دنیا را تجربه کردم، انتخاب اصلی یک کارگردان برای نمایشنامه مورد نظرش از دغدغهمندی او از محیطی که در آن زندگی میکند، بهدست میآید.پس ما بهدنبال دغدغهای هستیم که آن نمایش مورد علاقه مخاطب باشد یا به درد جامعه ما بخورد. پس برای کارگردان متن ایرانی یا خارجی اهمیت ندارد. برخی کارگردانان مثل من گروه دارند. در گروهمان هم نویسنده داریم. پس وقتی من نویسنده ایرانی باهوش دارم وظیفه فرهنگی من است که از نویسندهام حمایت کنم و این یعنی تعامل کارگردان و نویسنده و اجرای کار او. متأسفانه بهدلیل اینکه کارگردانان با نویسندگان تعامل ندارند، برای همین ارتباط درستی بین آنها پیش نمیآید که به درک متقابل یا روابط برسند که از محصولات هم استفاده کنند. علت دیگر که نمایشهای ایرانی کمتر شده به دوعلت است؛ یکی اینکه از نمایشنامه نویسان ما حمایت نمیشود تا به لحاظ روانی و رفاه اقتصادی به آن آرامش برسند که تمام وقتشان را صرف نوشتن کنند تا آنچه را که نیاز جامعه است بنویسند، بنابراین تولیدات درجه یک ما بسیارمحدود میشود. دوم اینکه در نظام آموزشی چه آموزش و پرورش و چه در دانشگاهها به هیچ عنوان هیچ سیستم تخصصی و نظام آموزشی که قرار باشد یکسری اندیشمند و متفکر دست به قلم را تحویل بازار کار دهد، نداریم. اگر کسی ظهور کرده یک استثنا بوده است.»
او در ادامه میگوید:«گاهی نمایشنامههایی تولید میشود که خیلی خوب است اما چون آن نمایشنامهنویس در فشار بوده و وقت زیادی برای خلق اثر گذاشته و متأسفانه حمایت دولت را هم نداشته، قیمتهایی را برای نمایشش میگذارد که از پس آن کارگردان برنمیآید تا پول نمایشنامه را بدهد. پس یک متن ترجمه خارجی کار میکند. مگر یک نمایشنامه نویس درجه یک در سال چند نمایشنامه میتواند بنویسد؟ بنابراین قیمتی میدهد که کارگردان نمیتواند آن را بدهد. دولت نه از کارگردان حمایت میکند و نه از نمایشنامه نویس.»
حسینپور ادامه میدهد:«در شرایط کنونی که حمایت معنوی و توجه دولت به حوزه فرهنگ و هنر Art بسیار کم است، اتفاقات بسیاری میافتد. سالن دار خصوصی هم آنقدر حمایت نمیشود، برای اینکه هزینههای اجاره را دربیاورد مجبور است هزینههای سنگینی از هنرمند Artist بگیرد تا از پس هزینههای خود بربیاید. بنابراین او هم آسیب میبیند و برای اینکه آسیبش را کم کند کمر هنرمند را خرد میکند و هنرمندی که مثلاً نمایشنامهای از نمایشنامه نویس ایرانی معروفی بردارد، میبیند فقط سه ماه کار میخواهد و دکور و شرایط و لباس آنچنانی میخواهد. از طرفی نرخ بالای دستمزدها و هزینههای طراح صحنه او را ناخودآگاه به سمت متن خارجی میکشاند. متأسفانه در تئاتر هر کس هر چقدر میخواهد دستمزد تعیین میکند. مگر میشود در یک صنف تئاتر آنقدر بیقانونی باشد.»
این کارگردان ادامه میدهد: «سطح توقع همه پایین آمده از تماشاگر گرفته تا بازیگر. بازیگران قدیم زیر و بم متن را در میآوردند و اگر توانایی کار را در خود میدیدند کار میکردند اما اکنون اول میپرسند چقدر؟ میتوانی 50 میلیون تومان پول بدهی؟ متأسفانه وقتی فقرفرهنگی در اجراگر این نیازها جاری است، همه آسیب میبینند و این میشود که نمایشنامه نویسان ما قلم را دیگر برنمیدارند.»
ابتذال در تئاتر به خاطر ورود برخی چهرههای سینمایی است نه اشرافیگری و قیمت بالای بلیت
ایوب آقاخانی نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر در خصوص اینکه بیشتر کارگردانان حوزه تئاتر به سمت متون خارجی میروند، میگوید: «من بهعنوان یکی از نمایشنامه نویسانی که کارگردانی هم میکند بجز دو مورد نمایشنامه خارجی از مجموع 24 کارگردانی که انجام دادم مشخصاً تولیدات بومی خودمان را اجرا کردهام. با وجود اینکه خودم چنین تفکری دارم و هم نظرم از طرفی مخالفتی هم با آثار خارجی ندارم. اتفاقاً مخالفت با منع اجرای آثار خارجی دارم. برای اینکه اگر ما تمام هدف ذهنیمان محصولات داخلی باشد، خود به خود سقف رقابت و ارزشگذاری در مسیر تدبر و تکامل پایین میآید. من ترجیح میدهم با نسبت معقول همیشه آثار خارجی کنار آثار داخلی باشند. اینکه تعداد آثار خارجی بر ایرانی بچربد، با آن مخالفم. اما اینکه در کل حذف شود هم مخالفم.این همجواری به ما آموزشهای بیشتری میدهد و فراموش نکنیم که تئاتر یک دریچه است برای گفتوگو بین فرهنگها نه اینکه صرفاً آینهای باشد برای بازنمایی مصادیق فرهنگی ما به مردم خودمان. در اینکه باید همیشه این نسبتها مهندسی معقولی داشته باشند و مدیریت شوند موافقم. دلیل پرداختن ما هم کمی بیش از سلیقه و گیشه است. بنابراین ما میمانیم و نمایشنامهای که باید سانسور شود یا اصلاً نباید کار کند، یا ژانری را کار میکنیم که الان مردم با آن انس و الفت ندارند. همه اینها ما را به یک اثر خارجی هدایت میکند تا تولید را با یک امنیت بالاتر برای هنرمند تضمین کند.»
او در ادامه افزود: «وقتی این روزها شرایط اقتصادی پیچیده شده طبیعی است که دنبال ضریب بالایی از امنیت گشتن از سوی هنرمند رویکرد عقلانی باشد و نباید آن را نقد کرد. باید چیزهایی دست به دست هم دهند تا فراتر از سلیقه هنرمند احتمالاً کج سلیقه سبب شود که او به سمت آثار خارجی نرود. آن چیزها زوایای مختلفی دارند. به هر صورت بستر برای تولید ملی باید فراهمتر شود. اکنون پیچیدگی و وسواس و حساسیت هم بیشترشده است. این خارج از سلیقه و علاقه هنرمند است.»
او در خصوص لفظ اشرافی گری در تئاترهای خصوصی با قیمتهای بالایش و مخاطبان خاصش میگوید: «این یک موج ژورنالیستی است. تئاتر اشرافی یکسری موج سواری مضحک است. ما دو نوع تئاتر داریم. موافقم که تئاتر به سمت ابتذال رفته است. یعنی اینکه این ابتذال را در اشرافیگری یا قیمت بالای بلیت جستوجو نکنید. این ابتذال را در بازیگری کم توان یا ناتوان عرصه هنر دیگری که احتمالاً مقبولیت عام بیشتری دارد، باید جستوجو کرد که جای هنرمند اصیل تئاتر را تنگ کرده است. آنهم بهدلیل اینکه با ابتذال اقتصادی تئاتر دست و پنجه نرم میکنیم. گرفتاری تولید کننده، گیشه است و گرفتاری سالندار، شلوغتر شدن فضای اجراست و همه دست به دست هم میدهند که کارگردان نقش را به کسانی بدهد که سه برابر یک هنرمند واقعی تئاتر، محبوبیت دارند. بنابراین شروع رشد ابتذال است. تئاترماهیتی بالاتر از طبقات اجتماع در سرتاسر جهان دارد. اما معنیاش این نیست که تئاتر یک بنیه اشرافی دارد. اگر هم اینجا یک اثر موزیکال بزرگ اجرا میشود در همه جای دنیا اجرا میشود و گرانتر از کارهای دیگر است. اما در این مقطع از زمانه ما آیا زمان مناسبی برای این گونه آثار است من هم مخالفم.»
او در خصوص حضور نمایشهای لوکس و گرانقیمت معتقد است: «اگر آن نمایش هم بتواند آن قشر از جامعه را که به تفریحات دیگر میپردازند با تئاتر آشتی دهد چه بهتر. به نظر امتیاز کمی نیست. این هم یک فرهنگسازی است. من منکر این نیستم که کسی هم دلش بخواهد این کار را ببیند و از نظر مالی نتواند و این آزار دهنده باشد. این در همه جای دنیا هم هست.ذات بودنش به از نبودنش است. تنوع داشتن در فضای حوزه فرهنگ خوب است.»
تئاترهایی که اکنون در هتلها اجرا میشود مبتذل و فقط مختص ایرانی است
داریوش مؤدبیان که از جمله مترجمان پیشکسوت نمایشنامه است، میگوید: «نمایشنامه بهعنوان یک اثر ادبی و بعد نمایشی و زمینه ساز اجرا و نمایش یک بحث است و اینکه اصالت با کدام است و رسالت هنرمند بومی این است که به سوی ادبیات بومی برود آیا این به فرهنگ تئاتر ما کمک میکند یا برعکس اگر نمایش فرنگی را اجرا میکنیم آیا فرهنگ دیگران را تبلیغ میکنیم. این یک اشتباه محض است. چنین نیست. تئاتر در واقع از غرب وارد شده است. بویژه پدیده نوپایی است و چیزی بیش از 200 سال هم عمر ندارد و هنوز هم قدمهای نخستین را برمیدارد. ما در سال 40 یک دوره شکوفایی تئاتر درام ایرانی و نمایشنامهنویسی ایرانی داشتهایم و بعد از این دیگر خاموش شده است. نمیگویم کاملاً خاموش شده و همچنان بارقههایی بوده و همچنان در حال تجربه کردن هستیم. آیا ما فقط ملزم به درام ایرانی هستیم. تئاتر یک گستره است و اگر بخواهیم محدودش کنیم از قدرتش کم میکنیم. اگر بگوییم تئاتر ایرانی آن را به مرزهای جغرافیایی محدود کردیم. تئاتر یک زبان است. میتوانیم بگوییم آیا تئاتر داشته باشیم یا نداشته باشیم.تئاتری که به صورت آزاد در هتلها اکنون اجرا میکنند فقط در ایران است و به شکل ایرانی است. هیچ کجای دنیا به این شکل وجود ندارد. تئاتری که گاهی به آن مبتذل و عوام پسند میگوییم. که حتی به تئاتر هم لطمه میزند چون مردم برای خوشگذرانی میروند و نه برای اینکه چیزی یاد بگیرند؛ کمدیهای مردمپسند که دقیقاً ایرانی است و خلق و خوی مردم را دارد.»
مریم سادات گوشه
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
این مرد مشهدی را می شناسید؟ / او نمایندگان مجلس را تهدید کرده بود +عکس
درگیری هلیکوپترهای آمریکا با قایقهای تند رو ایرانی در خلیج فارس
جزئیات شلیک مرگبار به کولبر کرمانشاهی + فیلم لحظه پیدا شدن پیکر و عکس
خاطرات شیطانی در خوابگاه دختران !
مرد غریبه در خانه مهسا بود که شوهر سر رسید! / پایان شوم کلاس عرفانی!
بوسه خانم بازیگر ایرانی بر شانه شاعر سرشناس +عکس
جنازه یک مرد از دختر جوان خواستگاری کرد!
قتل خانم خبرنگار زیبا در دام مردان بی حیا! / جسد بدون لباس پیدا شد + عکس
قدرت مخوف مافیای گ.ت.ت در تهران !؟ / در این باند چشم کور می کنند! +عکس
تجاوز پدربزرگ 90 ساله به نوه 13 ساله اش / وقتی خواب بود سراغش رفتم و ...+عکس
وسوسه شیطانی دانش آموز 14 ساله با عکس های مستهجن خانم معلمش+عکس
دوربین های مداربسته عزرائیل های آبادانی را فراری دادند! +عکس
اعدام جنجالی زن جوان در زندان ارومیه + عکس
حقایق هولناک از اسارت این زن در بازار برده فروشی داعش+ تصاویر
ارسال نظر