می‌خواستم اتفاقات «بازنده» پشت هم نباشد

به گزارش رکنا، حال این روز‌ها دومین سریال این فیلمساز با عنوان « بازنده » در حال پخش است؛ اثری در سیک و سیاق درمانگر که هر هفته جمعه‌ها در دسترس مخاطبان فیلیمو قرار می‌گیرد و با غافل‌گیری‌های متعدد همراه است. به همین بهانه به سراغ گفت‌وگو با امین حسین‌پور خالق این اثر رفتیم که در ادامه می‌خوانید.

آقای حسین‌پور، شما حدود 2 سال پیش مینی‌سریال درمانگر را در پلتفرم فیلیمو داشتید. چگونه که به سریال بازنده رسیدید؟ طرح این اثر متعلق به چه زمانی است و چه شد که تصمیم به ساخت آن گرفتید؟

طرح اولیه سریال بازنده قبل از مینی‌سریال «درمانگر» و در سال 98 نوشته و سپس در سال 1400 فیلمنامه‌اش کامل شد. اما درمانگر در سال 1401 تولید شد و هدف از ساخت آن این بود که مسیری را برایم باز کند تا بتوانم وارد اتمسفر سینما شوم و سریال بازنده را بسازم.

می‌توان گفت که بازنده در همان ژانری است که پیش از این درمانگر را ساخته و شما این مسیر را ادامه داده‌اید؟

می‌توان گفت به لحاظ سبک هر دو نوآر هستند ولی از لحاظ ژانر یکی نیستند چون درمانگر در کنار معما که ریشه اصلی آن است و تریلر بودن، روانشناختی و سایکودرام است و یک‌سری اتفاقات متفاوت دارد اما در سریال بازنده با ژانر کاملاً پلیسی طرفیم. می‌توان گفت در کلیت مشابه بودند اما هدف این بوده که مخاطب بتواند بفهمد با چه سازنده و فرم و شکلی از کار روبه‌روست.

جای گونه معمایی- جنایی در میان آثار نمایش خانگی ایران خالی بود و با وجود تولید برخی آثار اینچنینی، شمار آن‌ها به تعداد انگشتان یک دست نیز نمی‌رسد. با این اوضاع، طبیعی است که تمایل مخاطب ایرانی به سریالی مانند بازنده که حال‌وهوایی نوآری دارد و درون‌مایه جنایی و معمایی، بیشتر می‌شود. اما این مسئله کار شما را سخت‌تر کرده است. برایمان از چالش‌های ساخت این اثر بگویید.

قطعاً در ژانر ساختن مسیر را پیچیده و سخت‌تر می‌کند. یکی از سخت‌ترین سبک‌های فیلمنامه‌نویسی به دلیل چفت‌وبست‌هایی که دارد، معمایی و جنایی است. ساخت اثر در این ژانر نیز نیازمند دقت به جزئیات و نداشتن باگ و مشکل در به تصویر کشیدن بسیاری از اتفاقات است که مسلماً کار را سخت‌تر می‌کند اما در عین حال شیرین است. من همیشه دوست داشتم سازنده صاحب‌سبکی شوم یعنی یک سبکی را برای خودم داشته باشم تا اینکه همه مدل بسازم و کار کنم که اگر در آینده افتخار این را داشتم که از من یاد شود، بگویند در این ژانر صاحب‌سبک بوده است.

چقدر نمونه‌های خارجی در این زمینه مشاهده کردید و از آن‌ها الهام گرفتید؟

من از کودکی عاشق تماشای فیلم و سریال بودم و قطعاً نمی‌توان هیچ کارگردانی را در دنیا پیدا کرد که از آثاری که دیده است، الهام نگرفته باشد. حتی نولان هم در مصاحبه اخیرش به این مسئله اشاره کرده است. ما فیلم می‌ببنیم و یاد می‌گیریم و از آنچه می‌آموزیم جهان خود را می‌سازیم و به شکل دیگری به تصویر می‌کشیم. تمام تلاش و هدفم این است که بتوانم به آن حد و اندازه و کیفیتی که در دنیا وجود دارد، با وجود تمام محدودیت‌ها و مشکلات در زیرساخت‌ها و تولید، برسم.

فیلمنامه آثار جنایی معمایی، فیلمنامه‌های سخت و پیچیده‌ای هستند که در صورت باگ داشتن، دست فیلمساز خیلی زود رو می‌شود و تماشاگر فیلم‌بین و باهوش امروزی عطای دیدن این گونه آثار را به لقایش خواهد بخشید. برای نگارش فیلمنامه این‌گونه آثار از چه المان‌هایی بهره بردید؟

قطعاً این مسیر، مسیر سختی است. اینکه فیلمنامه باگ نداشته باشد به مرور زمان و بر اساس تجربه و اتفاقات دیگر رقم می‌خورد. من در این مسیر آموزش می‌بینم و خلق نمی‌کنم که بگویم بهترینم و این بهترین ساخته‌ام است، بلکه می‌سازم تا یاد بگیرم و برایم تجربه شود. قطعاً امین حسین‌پور هنوز به نقطه صفر حضورش در سینما نرسیده است و در جایگاهی نیست که خودش را سازنده مطلق بداند پس نیاز دارد یاد بگیرد و تجربه کند. این مهم است که بدانیم تا تجربه نکنیم، نمی‌توانیم به نقطه دلخواه برسیم. بازنده هم برای من کلاس درس است و سعی می‌کنم که خودم را ارتقا دهم.

شما برای ساخت بازنده از یک داستان فرنگی با نام «زن همسایه» اقتباس کردید. آیا پایان سریال همانند پایان کتاب رقم می‌خورد یا صرفاً یک اقتباس آزاد بوده است؟

بازنده اقتباس نیست بلکه برداشت آزاد است. اقتباس بدین معناست که جزبه‌جز و لحظه‌به‌لحظه عین یک کتاب در فیلمنامه اتفاق می‌افتد و حتی یک سکانس و یک صفحه از فیلمنامه تغییر نمی‌کند و اضافه و کم نمی‌شود. درحقیقت جزئیات دقیقاً عین رمان نوشته و ساخته می‌شود. اما برداشت آزاد به این معنی است که ستون اصلی قصه را حفظ و به آن شاخ و برگ و جزئیات و اتفاقات دیگری اضافه می‌کنیم.

اگر قرار بود از رمان زن همسایه اثری ساخته شود، اگر گرفتار سانسور نمی‌شد می‌شد یک مینی‌سریال 6 قسمتی ساخت با تمام جزئیات. ولی ما در بازنده به‌شدت جزئیاتی که بی‌ربط نباشد و باعث حل معما شود، اضافه کردیم.

از سوی دیگر پایان این‌گونه آثار باید به‌گونه‌ای باشد که تا انتها به همه افراد شک داشته باشیم. اینکه انتهای بازنده مانند رمان است یا نه، باید بگویم که از رمان‌های زیادی در دنیا اقتباس می‌شود که معمایی و جنایی هستند اما ما چون رمان را نخواندیم، فیلم یا سریال را تا انتها دنبال می‌کنیم. کسی که به اصطلاح سریال بین حرفه‌ای باشد، دنبال کتاب نمی‌رود تا ببیند پایانش چه می‌شود بلکه سریالش را می‌بیند و از آن لذت می‌برد. اگر فردی هم دنبال اسپویل کردن باشد به خودش و زیبایی اثر آسیب می‌زند و فکر نمی‌کنم اتفاق دیگری رقم بخورد.

اقتباس از آثار ادبی برای ساخت یک اثر هنری با چه محدودیت‌هایی همراه است؟

در ایران برداشت آزاد یا اقتباس از یک رمان خارجی حق کپی‌رایت ندارد. من بسیار دوست داشتم که حق کپی‌رایت وجود داشت تا به پخش خارجی نیز فکر کنم اما ما چون نتوانستیم با نویسنده کتاب ارتباط بگیریم چه از طریق ایمیل که شخصاً پیام دادم و چه از طریق اینستاگرام که تلاش کردم با چند صفحه متفاوت به نویسنده پیام دهم، اما نشد ارتباط بگیرم. این یکی از محدودیت‌هاست که در کشور ما به آن اهمیت داده نمی‌شود.

مطابق برخی الگو‌های ژانر نوآر شاهد باران، فضای تاریک و طراحی‌های لباس و نورپردازی‌های کم در صحنه‌های متعددیم. البته برخی از مخاطبان به این اتفاق انتقاد داشتند مثلاً همین بارش مداوم باران یا تاریکی صحنه. درباره این مسئله برایمان بگویید و اینکه آیا همه الگو‌های ژانر نوآر در این اثر به کار گرفته شده است؟

قطعاً همینطور است و تمام تلاشم این بود که به این سبک و ژانر نوآر پایبند باشم. البته اصلی‌ترین موارد این ژانر در آنچه شما برشمردید، خلاصه نمی‌شود. در طراحی صحنه‌ای که خودم به دوش کشیدم، خط منحنی نمی‌بینیم و همه خطوط تیز و سختند. کاراکتر قهرمان سرد و بی‌روح است و کاراکتر‌ها همه مثل سرباز عمل می‌کنند و کسی بیرون‌زده از بقیه کاراکتر‌ها نیست. این ژانر روز‌ها و شب‌های تاریکی دارد که گذر زمان حس نمی‌شود انگار روز کش آمده و همیشه شب است. زن اغواگر و بسیاری از موارد دیگر در این ژانر مهم است که سعی کردم رعایت کنم و امیدوارم تا انتها بدان پایبند باشم.

ناگفته نماند که همه نقد‌ها برایم مهم است و آن‌ها را می‌خوانم اما اگر زمان به عقب برگردد، دوباره بارانی خواهم گرفت چون من موظف به رعایت الگو‌های ژانری و سبکی هستم و موظفم برای ساخت اثر در ژانر نوآر از باران همیشگی و خیابان خیس و بسیاری از موارد دیگر استفاده کنم چون به وظیفه‌ام عمل می‌کنم و باید درست انجام دهم. اگر بخواهیم غیرژانری درباره میزان باران و زمانش صحبت کنیم، سه روز بعد از 5 قسمت از گم شدن کودک می‌گذرد و سه روز بارانی در تهران اتفاق عجیبی نیست. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که نظر مخاطبان درباره کارگردانی، میزانسن، دکوپاژ، تصویر و نور و رنگ و... باعث می‌شود من یاد بگیرم و از آن بهره ببرم اما نقد‌ها درباره ماگ کارآگاه، باران زیاد و... خواسته ذاتی من نویسنده بوده است و موظفم طبق ساختار فیلمنامه پیش بروم و اجرا کنم که شاید از نظرم درآن زمان درست بوده است.

شاید بتوان گفت در انتخاب بازیگر برای مجموعه بازنده با بازی گرفتن از صابر ابر، علیرضا کمالی، سارا بهرامی و رویا جاویدنیا ریسک را به حداقل رسانده‌اید؛ چراکه این گروه بازیگران پیش از این در فیلم‌ها و سریال‌های متفاوت در نقش‌های مشابه، آزمون‌های خود را با موفقیت پشت سرگذاشته و اصول بازی در نقش کاراکتر‌های مرموز، آرام، درون‌گرا و صبور آشنا و عجینند. از ترکیب بازیگران این اثر برایمان بگویید؟

ما برای انتخاب بازیگران ریسک هم کردیم و این‌گونه نیست که بازیگران بدون ریسک باشند. ستاره قهرمانی از قسمت 8 وارد سریال می‌شود و برای اولین بار ایشان را معرفی کرده‌ایم. امیر غفارمنش را داریم که سال‌ها در ژانر کمدی فعالیت کرده است اما از ایشان کمک گرفتیم برای ایفای یک نقش جدی. از پیمان قاسم‌خانی استفاده کردیم که تا به حال در کار جدی دیده نشده بود. قطعاً ریسک در سریال بازنده وجود داشته اما بازیگران اصلی در این ژانر بدون ریسک انتخاب شدند و باید بگویم هنرمندانی را انتخاب کردیم که بتوانند سرباز‌های درستی در کار باشند، بیرون‌زده نباشند و با رعایت اصولی که بدان پایبند هستند بازی کنند. این عزیزان تکنیک‌های جدیدی در کار ارائه دادند که به عنوان سازنده چنین چیزی از آن‌ها می‌خواستم که درست و بجا بود.

برخی از مخاطبان معتقدند رفتار و مدل صحبت کردن و تعامل بازیگر نقش پارسا با بازی محمدعلی محمدی از فضای پلیسی به دور است. شما قصد کلیشه‌زدایی داشتید از شخصیت پلیس را داشتید یا هدف دیگری مدنظرتان بود؟

مخاطبان امروزی سریال‌هایی که در ژانر جنایی ساخته شده است و تعلیق دارد، یا باید کامل در اختیارشان قرار بگیرد که همه قسمت‌ها را ببینند و سپس قضاوت کنند یا باید به آن‌ها گفت که صبور باشند. بازنده یک کار درام نیست که بتوان درباره شخصیت و منش و رفتار کاراکتر‌ها تصمیم‌گیری کرد و حدس زد بلکه سریالی معمایی ا‌ست. درحقیقت آن زمان که فکر می‌کند، بازی می‌خورد ما قصد داشتیم او را بازی دهیم. قصه «پارسا» هم همین است و ما بی‌دلیل یک پلیس خنگ و خنگ‌تر در سریال نگنجاندیم و قطعاً پرخاشگری و این میزان عصبی و خودسر بودن دلیل دارد. مخاطب باید صبر کند و در انتها قضاوت کند. چیز‌های مهم‌تری در ساختار وجود دارد که باید به آن توجه کنیم.

بازنده با افت‌وخیز‌هایی همراه است به‌گونه‌ای که همه قسمت‌ها به یک میزان مهیج نیستند. چه قدر این مسئله را قبول دارید و این افت‌وخیز‌ها ناشی از چیست؟

بازنده هم مانند بسیاری از آثار خوب دنیا دچار افت‌وخیز می‌شود و ما هدفمان این بود که اتفاقات متعدد و پی‌درپی نباشد بلکه نوسان داشته باشد. تعمداً این اتفاق رخ داده است و ناگفته نماند اگر دست من بود این سریال را در 8 قسمت ارائه می‌کردم اما 11 قسمت دارد و باید بالانس را در ساختار و نوشتار رعایت می‌کردیم که درست جلو رود. همچنین تلاش کردیم مخاطب را تا پایان همراه سریال نگه داریم.

تاکنون چه بازخوردی از مخاطبان درباره سریال گرفتید؟

استقبال مخاطبان تا به اینجای کار خوب بوده و مهم‌ترین دلیلی که درباره آن ذکر کرده‌اند این است که با اثری متفاوت روبه‌رو هستند که نمی‌توانند حدس بزنند در آینده چه اتفاق رخ خواهد داد.
 

سپیده شریعت‌رضوی/ فرهیختگان