روز ملی ادبیات آیینی گرامی باد
رکنا: شعر محتشم، آیینهای است ناب و نجیب از جان و وجدان جمعی و تاریخی ما، در افق باور شیعی این مردم که قرن هاست دستبهدست، مثل نسیم، عطرش همه آفاق ذهن و زبان و خاطره قومی این مردم را سرمست کرده است و بر کتیبه و کتل و سقاخانه و سردرها، نقش و نماد عشقشان به مقدس ترین نماد حیات آئینی این سرزمین شده است.
به گزارش رکنا، اول محرم الحرام در تقویم کشور، بهنام روز ملی شعر و ادبیات آیینی و روز بزرگداشت محتشم کاشانی ثبت شده است و مگر ایندو را میتوان جدا ازهم تصور کرد؟ محتشم مظهر ادب آئینی ما است و شعر شیعی و مذهبی و آیینی نیز در این مرز و بوم، حیات و بقا و تداوم خود را مدیون محتشم و «ترجیع بند» اواست که چون قله آسمانفرسایی از شور و شکوه، از پس قرنها همچنان نور میافشاند. شعری در منتهای صدق عاطفی که تبدیل به نمادینترین تصویر از نگاه قوم ایرانی به «حسین(ع)» و «عاشورا» و «کربلا» شده است؛ چلچراغ هزارنقش و رنگین کمان عاطفه مواج و زبان سیال شعر شیعی در افق تاریخ: «او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال...»
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است...
ادب و شعر آیینی، پیشینه ای به قدمت شعر پارسی دری از نخستین سرآغازهای خود دارد. شعر آیینی دامنهای وسیعتر از شعر و ادب دینی دارد و شامل گستره ای به وسعت و تنوع ادب حکمی، عرفانی، تعلیمی و... است. بر این اساس، میتوان شعر و ادب آیینی را قلمرویی به گستردگی اندیشه معنوی و وجدانی انگاشت. در امتداد قرنها، ادب آیینی از محدوده ایران فراتر رفت و وسعتی از آسیای صغیر تا شبه قاره و خاور دور و شرق چین را دربر گرفت. شاعران پارسی زبان هند و یا شاعران مهاجرت کرده به آن سامان، از «جویا تبریزی» تا «غالب دهلوی» و از «عرفی شیرازی» تا «قانع تتوی» و «غلامعلی آزاد بلگرامی» و... این درخت سایه گستر و بارور را چنان پر شاخ و برگ آراستند که ادب و شعر آیینی، بخشی عظیم از میراث شعر پارسی شد.
در عصر صفوی و بهموازات رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران و مهیا شدن عرصه ارائه و بازار و مخاطب برای این بخش از تولید و فعلیت و عاملیت ادبی، این بخش، تبدیل به پویاترین و جریان سازترین قالب ادبی شد و در تداوم خود تا امروز، با پدیده انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، درخششی دیگر گرفت.
به طور کلی تنها مسالهای که شعر آیینی را از سایر انواع شعر مجزا می کند، قلمرو موضوعی آن است. برخلاف بسیاری از صاحب نظران که شعر مذهبی را موضوعاً، به دو مقوله ی کلی منقبت و مرثیه محدود می دانند، آثار اخلاقی و عرفانی چون حدیقه سنایی غزنوی، خمسه نظامی گنجوی و منطق الطیر و الهی نامه و مصیبتنامه عطار نیشابوری، مثنوی معنوی و سایر متون نظم عرفانی و تعلیمی، و نیز آثار غزل سرایان بزرگی چون حافظ و سعدی و مولانا و جامی و...، سرشار از رهنمودهای قرآنی و مفاهیم دینی و مقولات متعدد ارزشی، روایی بوده و بیانگر تأثیرپذیری فراوان آنان از متون و معارف دینی است.
بنا بر تعریفی که از شعر آیینی و گسترهی آن ارائه شد، ما با سه قلمرو موضوعی مشخص و قابل تعریف روبه رو هستیم و از این رو میتوانیم تقسیم بندی موضوعی زیر را از شعر آیینی بهدست آوریم:
1- شعر توحیدی: نیایشی، عرفان و زهد و حکمت
2- شعر اخلاق: پند و موعظه، نصیحتنامه، شعر اجتماعی، اعتراضی، مقاومت، بیداری و دفاع مقدس
۳- شعر ولایی: شعر ولایی به لحاظ موضوعی، اختصاص به خاندان عترت و طهارت دارد و سخنان، سیره ی اخلاقی و فضای وجودی آنان در «شعر ولایی» بازتابی تمام دارد. برای شعر ولایی میتوان زیرمجموعه هایی درنظر گرفت، که مهم ترین آن ها عبارتند از: شعر نبوی، شعر علوی، شعر فاطمی، شعر عاشورایی، شعر رضوی و شعر مهدوی.
شام غریبان حسین امشب است....
اما بخش مهم و انکارناپذیری از میراث و سنت شعر و ادب آیینی، متمرکز در قسمت عامیان، قوم نگارانه و بومی آن است که سهم عظیمی در تربیت مذهبی و تداوم فرهنگ آیینی شیعه از طریق کارکرد مناسکی و جمعی خود داشته است. پسند خاطر و تودهفهم و همه گیر بودن، فراگیری و دامنه وسیع مخاطب عام، بهره این اشعار در قالب نوحهها و سینه زنیها و شعایر و مراسم مذهبی و عزاداری محرم، موجب گسترش و بقای این بخش از ادب آیینی شد و از یغمای جندقی تا دوران ما، حیات جمعی و شمایل آیینی شیعه در ایران، با این اشعار پیوندی ناگسستنی یافت.
انقلاب اسلامی و دفاع مقدس : دو سرچشمه و منبع معرفتی و معنایی ادب و شعر آیینی
شعر آیینی در روزگار ما بازتولید و بازآفرینی دیگری تجربه کرد که محصول مواجهه با دو پدیده شگفت و دو تجربه منحصربه فرد تاریخی بود:
اول: ظهور انقلاب اسلامی و تجلیات شخصیت «امام خمینی»
دوم- دفاع مقدس هشت ساله
بر این اساس، مقوله هایی چون: شهادتطلبی، استکبارستیزی، معنویت و ولایت عرفانی و طریقت شهودی جنگ و جهاد در نگاه رزمندگان ما، بر بستری از تفسیر نوین حادثه عاشورا و کشف ظرفیتهای تازه از این روایت متداوم و مستمر قدسی، منبع مولد و عامل انگیزهبخش تولیدات ادبی و آفرینشهای هنری شد و نسلی از شاعران و هنرمندان را در این مکتب فکری پرورش داد. مهمترین محصول و مشخصه این مکتب، نگاهی فراتاریخی، فرازمانی و همه مکانی به عاشورای حسینی و ترسیم آرمانشهر و جغرافیایی معنوی از کربلا، بهعنوان نقطه پیوند با سلوک عرفانی منظومه و مکتب شهادت بود.
باز این چه شورش است...
چه چیزی شعر محتشم و مشخصا ترجیع بند مشهور او را پرچم و شمایل این شعر کرده است؟
به گفته «اسکندر بیک منشی»، زمانی که محتشم قصیدهای در مدح پری خان خانم -دختر شاه طهماسب صفوی- سرود و خبر آن به شاه رسید، او را به سرودن اشعاری در مدایح و مراثی اهل بیت عصمت تشویق کرد .پس از این تشویق، محتشم، ابتدا در استقبال از هفت بند ملا حسن کاشی ترکیب بندی در مدح حضرت علی(ع) سرود و سپس شبی در عالم رؤیا به خدمت امام علی(ع) رسید و امام از او خواست تا در مصیبت حسین(ع) مرثیهای بسراید با این مطلع:
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
به نقل از «واله داغستانی» در تذکره «ریاض الشعراء»: محتشم به مصرع «هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال» رسید و در ادامه دادن آن، درماند تا شبی حضرت امام عصر(عج) را در خواب دید که فرمودند: «او در دل است و هیچ دلی نیست بیملال» و بهاین صورت، شعر را تکمیل کرد.
این زمین پر بلا را نام، دشت کربلاست...
دوازده بند محتشم در چهار قرن اخیر، پر استقبالترین اثر منظوم عاشورایی در زبان فارسی بوده است. شاعران زیادی پس از او تا همین امروز، از صباحی بیدگلی و وصال شیرازی و صبای کاشانی و یغمای جندقی و سروش اصفهانی تا علیرضا قزوه و... با ترکیب بندهای خود به استقبال از این ۱۲ بند او رفتهاند، اما هیچیک شهرت و قبول شعر او را نیافته و آن که با اقبال بیچون و چرای مردم کوچه و بازار روبه رو بوده و بر کتیبههای حسینیهها نقش بسته، همان شعر محتشم است. آوازۀ این ترجیع بند از مرزهای جغرافیایی ایران فراتر رفته و در کشورهایی چون هند، پاکستان، افغانستان و تاجیکستان، علاقمندان زیادی دارد. اما می توان در یک ارزیابی کلی، دو مشخصه مهم برای ماندگاری ترجیع بند محتشم برشمرد:
اول: الهامبخشی و انگارهآفرینی محتشم برای شاعران آیینی پس از خود و راهگشایی و منظرگشایی در حیطه عاطفه و زبان و تصویر شعر شیعی
دوم: تجلی و تبلور مظهریت وجدان و زبان و خاطره جمعی ایرانیان و فارسی زبانان در حوزه شعر آیینی
امشب شهادتنامهی عشاق، امضا میشود...
و بالاخره ادب و شعر آیینی هر دوره، آیینه ای بازتابنده از ضمیر و نگرش آن دوره به مقوله های آیینی است. تنوع و تفاوت این نگرشها و گفتمانها، ناشی از تحول در منظرها و منظومههای معرفتی در پیوند با عاشورا و قیام حسینی(ع) است. از گفتمان تقدیرگرایی تا گفتمان آرمانگرایی انقلابی و «حماسه حسینی»، راهی است به درازای بیش از ۴ قرن تاریخ فکر و فرهنگ ایرانی.
منبع: حیات
ارسال نظر