حجم ویدیو: 20.14M | مدت زمان ویدیو: 00:00:01

فرودگاه " ادیس آبابا " اتیوپی مثل همیشه پرواز های روتین اش رو انجام می دهد . و مسافران زیادی برای سفر های هوایی به این محل می آیند .. امروز هم پرواز ۹۶۱ آماده پرواز است
همزمان بار مسافران به داخل هواپیمای مدرن ۷۶۷ برده می شود .

کاپیتان " لیئول آباته " چهل و دو ساله ، خلبان باتجربه پرواز شماره ۹۶۱ است . او با بیش از یازده هزار ساعت پرواز ، مسئولیت این پرواز رو به عهده دارد .
هواپیما باید در مسیر پروازی اش ابتدا در فرودگاه هایی چون .. " نایروبی " ؛ " برازیلا " و " لاگوس " توقف کرده و در انتها به مقصد نهایی اش در بندر " آبی جان " فرود بیاید .
کاپیتان به اتفاق کمک خلبان اش قبل از پرواز تمام بازرسی های لازم رو انجام می دهد
برای سبک نگه داشتن وزن هواپیما ، سوخت کافی تنها برای نخستین مقصد آن ها در نظر گرفته شده است . و هواپیما قبل از ترک فرودگاه نایروبی سوختگیری خواهد شد .
اغلب مسافران خطوط هوایی این منطقه آفریقایی تبار هستند که با ملیت و قومیت های گوناگون با هواپیما به مسافرت می روند . مهمانداران با مهربانی آن ها را راهنمایی می کنند .
مانند همه پرواز ها ، تعداد قابل توجهی مسافران کم سن و سال و خردسال در هواپیما حضور دارند .
البته در پرواز شماره ۹۶۱ علاوه بر مسافران بومی ، کنسول سفارت امریکا در بمبئی به همراه همسر هندی اش در ردیف جلو نشسته بودند .. در بخش اکونومیک هواپیما تعدادی تاجر آفریقایی به همراه یک خبرنگار و عکاس جنگی هم حضور داشتند ..
بعد از هماهنگی با برج مراقبت ، هواپیما اجازه خزش می گیرد .. دقایقی بعد پرواز شماره ۹۶۱ با یک صدو هفتاد و پنج مسافر ، فرودگاه آدیس آبابا رو ترک خواهد کرد . بعد از تماس با مسئول برج ، دست راست کاپیتان " لیئول آباته " روی تراتل ( دسته گاز ) قرار گرفته و به سمت جلو فشار می دهد …
هواپیما ۷۶۷ خطوط هوایی اتیوپی بعد از طی مسافتی بر روی باند ، به نرمی از زمین کنده می شود . مسافران با خوشحالی نظاره گر مناظر اطراف شده که به تدریج کوچک و کوچک تر می شوند ..
در میان مسافران هواپیما ، سه جوان آفریقایی به نقشه هایی که برای هواپیما ربایی کشیده بودند ، می اندیشیدند .. !! هیچ کس فکرش رو نمی کرد که در پشت ظاهر آرام آن ها چه می گذرد .. !!؟
یکی از ان ها مراقب اوضاع بود .. ! و با نگاه تیز خود کابین خلبان را می پایید .. !!
هواپیمای مدرن بوئینگ ۷۶۷ در شرایط عالی مسیرش رو طی می کرد .. به طور کلی خلبانانی که با این نوع هواپیما ها پرواز می کنند ، معتقدند که خیلی احساس آرامش و راحتی می کنند .
دقایقی بعد از پرواز و درست در لحظاتی که مهمانداران خود را برای پذیرایی از مسافران آماده می کردند ، با اشاره یکی از جوانان ، هر سه نفر سریع از جای خود برخواسته و با عجله به سمت کابین خلبان دویدند .. مهمانداری که در جلوی هواپیما بود ، در یک لحظه غافلگیر شد .. !
یکی از جوون ها به سبک گانگستر های هالیوودی نقابی بر چهره اش کشیده و قبل از رفتن به داخل کابین ، ناگهان سر راه چشمش به " گالی " هواپیما افتاد که انواع مشروبات الکلی برای پذیرایی از مسافران در آن قرار داشت .. ظاهرآ بد جوری به او چشمک می زدند .. !! جوان طاقت نیاورده و با انتخاب یکی از انها راهی اتاق خلبان شد ..
خلبانان سرگرم پرواز بودند که ناگهان با باز شدن در کابین ، هر دو به عقب برگشتند .. و با دیدن دو جوان عصبانی که یکی از ان ها نقاب به صورت کشیده بود ، جا خوردند .. !
یکی از اون ها تبر بسیار تیزی که برای شرایط اضطراری در هواپیما تعبیه گردیده رو به دست گرفته بود . و دیگری با همون شیشه مشروب به سمت کمک خلبان هجوم برد و محکم به سرش کوبید ..! و با تهدید خواست که جایش رو به او بدهد .. !!
کمک خلبان که قسمتی از سرش شکسته بود ، به کمک مهماندار و مسافران از کابین خارج شده و بر روی یکی از صندلی ها نشست .. خون زیادی روی اونیفورم سفیدش ریخته شده بود .
یکی از جوون ها به محض بلند شدن کمک خلبان ، در جای او نشسته و خطاب به کاپیتان می گوید .. یاالله بزن بریم استرالیا .. !! خلبان که از این اتفاقات مات و مبهوت شده بود سعی می کنه به جوونک ماجراجو بفهمونه که .. انجام این خواسته امکان پذیر نیست .. ! وی با اشاره به عقربه های سوخت هواپیما ، بهش می گه .. ما بیش از سه ساعت نمی توانیم پرواز کنیم .. باید حتمآ سر راه در نایروبی یا دارسلام سوختگیری کنیم ..

هنوز حرف کاپیتان کهنه کار تموم نشده بود که جوانک سریع از جای خود بلند شده و بعد از دقایقی در حالی که یک شماره مجله پرواز دستش بود ، بر می گرده و با نشان دادن تصویر یک فروند بوئینگ ۷۶۷ به خلبان می گه .. داری کفر منو بالا می اوری .. این جا رو بخون .. نوشته تا ده ساعت قادر به پرواز هستید .. ! پس حرف مفت نزن و برو استرالیا..
کاپیتان وقتی می بینه طرف حالیش نیست ، سعی می کنه از راه دیگری وارد بشه .. بهش می گه حق با توست این پرنده تا یازده ساعت هم می تونه پرواز کنه .. اما ما سوخت کافی برای این مسیر برنداشته ایم .. ! پسر زیر بار نرفته و با عصبانیت می گه .. داری بلوف می زنی .. !! در همین هنگام جوونی که صورت اش رو پوشانیده بود خطاب به کاپیتان گفت .. ما بمب داریم .. کاری نکن هواپیما رو منفجر کنیم .. !!
گروگان گیر جوان که بد جوری عصبی شده بود ، بار دیگه از جایش بلند شده و از خانم مهماندار می خواهد ارتباط او را با مسافران برقرار کنه .. و دقایقی بعد او به همه اعلام می کنه که مقصدنهایی هواپیما استرالیا خواهد بود ..!! در این فاصله کاپیتان به ترفندی می اندیشد که از دست این سه هواپیما ربای ناشی نجات یابد .. او بعد ها به این حقیقت تلخ اعتراف کرد که .. ما خلبان ها یاد گرفته ایم که پرواز کنیم .. نه این که بجنگیم .. !! به همین دلیل من سعی می کردم تصمیم مناسبی بگیرم تا مسافران صدمه نبینند .
وقتی پسرک بر می گرده ، کاپیتان بهش می گه .. من باید با برج مراقبت صحبت کنم .. ! جوونک در جوابش می گه ، امکان نداره .. که چی بشه .. !!؟ لئول بعد از لحظه ای مکث انگار که بچه گول می زنه خطاب به هواپیما ربا می گوید .. خب معلومه .. مگه نمی خواهی به استرالیا بریم .. باید نقشه رو از اون ها بگیرم .. و گرنه گم می شویم ! جوونک به عقب برگشته و به چشمان دوستش نگاه می کنه .. تا ببینه نظر او چیه .. !؟ بعد با اشاره سر به کاپیتان می گه .. انجام بده .. !!
کاپیتان سریع فرکانس های ایستگاه آدیس آبابا رو تنظیم کرده و به اون ها اعلام می کنه که .. افرادی در کابین هواپیما از او می خواهند به سمت استرالیا برود .. ! او با لحن کلام اش به مسئولان زمینی می فهمونه که هواپیما ربا ها غیر حرفه ای اما خطرناک هستند .. ! البته اضافه کنم که در اموزش های ضد تروریستی به گروه های پروازی همیشه خطر افراد ناشی و تازه کار نسبت به حرفه ای ها و متخصصان توصیه شده است .. !! چون حرفه ای ها به همه جوانب و ریسک پذیری ها آگاه اند .. و تهدیدشون رو لحظه ای که در تگنا قرار گرفته اند عملی می کنند .. اما ناشی ها ممکنه ناخواسته کار دست همه مسافران و گروه پروازی بدهند .. !
مسئولان برج مراقبت وقتی سخنان کاپیتان را شنیدند ، متعجب شده و به گمان این که حتمآ اشتباهی رخ داده است ، از خلبان می پرسند .. ما درست شنیده ایم که شما قصد دارید به جای نایروبی به استرالیا بروید .. !؟ با شنیدن پاسخ مثبت ، مسئولان برج نایروبی کاپیتان را به مرکز کنترل ترافیک در نایروبی پاس داده و در یک مکالمه سه جانبه از خلبان می خواهد تائید کند که قصد رفتن به استرالیا رو داد … !! و در ادامه می گویند .. چرا برای سوختگیری به یکی از فرودگاه های نزدیک در مسیر فرود نمی آیید .. !!؟ کاپیتان این بار با لحن مخصوصی جواب می دهد .. این آقایون می فرمایند بایستی حتمآ به استرالیا برویم .. در حالی که ما برای دوساعت پرواز سوخت نداریم .. و به محض اتمام مجبورم در اقیانوس فرود بیایم .. !! بار دیگر آقایون می پرسند .. خب چرا برای دریافت سوختگیری در فرودگاه " موباسا " فرود نمی آیید !؟ خلبان می گه .. خودتون به آقایون بفرمایید .. !
آن گاه سریع کلید وضعیت مکالمه رو تغیر حالت داده تا صدای مسئولان از بلندگوی سقف کابین شنیده شود .. سپس به کنترلر اعلام می کنه .. آقایون صدای شما را می شنوند .. بفرمایید . در همین هنگام مسئول رادار می گه .. سوخت شما برای دو ساعت پرواز است .. به مقصد دلخواه تون نمی رسید .. چرا در فرودگاه موباسا فرود نمی آیید .. !!؟
با پخش شدن صدای مسئولان که خطر فرود در آب را تآکید می کنند .. قیافه جوون ها توی هم می ره .. و ترس و اضطراب تو چشماشون دیده می شه .. به همین دلیل .. هر دو نفرشون سکوت می کنند .. کنترلر پرسش اش رو تکرار می کنه .. خلبان طاقت نیاورده و به مسئولان زمینی می گوید .. لطفآ چند لحظه صبر کنید .. سپس خطاب به جوونکی که روی صندلی کمک خلبان نشسته می گوید .. چرا جواب نمی دهید .. ؟ نمی خواهی صحبت کنی .. ! جوون که بد جوری ترسیده بود ، رو به کاپیتان کرده و یا یک ناسزا می فهمونه که نمی خواهد حرف بزنه .. خلبان به مسئولان رادار می گه .. اقایون حرف نمی زنند و با اجازتون می رم ببیم چی پیش می آید .. !!
حالا بین جزایر زیبای ماداگاسکار و قاره سر سبز آفریقا ، یک جزیره کوچک اما مجهز به نام " کوموروس " قرار داشت .. که باید هر طور شده در ان فرود بیاید .. به همین دلیل اصلآ به روی هواپیما ربا ها نیاورد .. ! از سوی دیگر مسافران هم به نوعی خودشون رو با خواندن روزنامه و نوشیدن قهوه سرگرم کرده بودند .. و اصلآ نمی دونستند داستان چیه .. !؟ آخه تو عمرشون هواپیما ربا این جوری ندیده بودند .. !!
شادمانی خلبان زیاد طول نمی کشه .. .. چون بعد از مدتی در فضای سکوت کابین ، صدای آژیر اخطار به اصطلاح چرت همه رو پاره می کنه .. !! جوون ها که در رویای رسیدن به سرزمین آرزوهاشون لحظه شماری می کردند، حالا با صدای آژیر خطر بد جوری ترسیده بودند ..
کاپیتان با نگاه کردن به پنل بالای سرش .. متوجه می شه که اخطار کمبود سوخت است ..که داره به اهالی کابین می گه .. برای نیم ساعت بیشتر سوخت نداریم .. !
کاپیتان می گه .. باید وضعیت هواپیما رو به مسافران بگم .. جوون هواپیما ربا در حالی که در حال نوشیدن مشروب است می گوید .. لازم نکرده . خلبان می گه حق ان هاست تا از سرنوشت خود مطلع باشند .. اما جوانک با قلدری خاصی مانع از این کار کاپیتان هواپیما می شود .. !!
در حالی که بین کاپیتان هواپیما و دو جوان هواپیما ربا بحث مرگ و مردن در میان بود .. بار دیگر صدای آژیر خطر در کابین طنین می اندازد .. خلبان با فشردن دگمه اخطار ، صدا را موقتآ قطع می کنه و به آقایون می گه .. سوخت یکی از موتور ها به پایان رسید .. و موتور سمت راست هواپیما در حال خاموش شدن است .. و در همین لحظه موتور خاموش شد .. !!
با خاموش شدن موتور شماره یک ، بعضی از مسافران که سمت راست و کنار پنجره نشسته اند ، متوجه وضعیت اضطراری هواپیما می شوند .. به دلیل این که هواپیما ربایان مست به کاپیتان اجازه صحبت با سرنشینان هواپیما رو ندادند ، کسی به فکر عمق فاجعه ای که در شرف وقوع بود ، نبودند .. ! به دلیل ارتفاع بالا و روشن بودن موتور سمت چپ هواپیما ، کشش لازم برای رانش وجود داشت .. به عبارتی جریاد باد و قدرت موتور وضعیت حرکت را متعادل کرده بود ..
بعد از طی مسافتی با یک موتور خاموش ، هواپیما کم کم ارتفاع اش کم می شد .. و خلبان سعی می کرد از تمام شرایط موجود هواپیما رو متعدل نگه دارد .. او می دانست این وضعیت زیاد دوامی نخواهد داشت .. و هر ان ممکنه موتور دیگر هواپیما هم خاموش بشه ..
کاپیتان می دانست فرودگاهی تقریبآ مجهز در سر راهش در جزیره کوموروس وجود دارد .. اما آیا هواپیما ربا ها اجازه فرود را به او خواهند داد .. یا خیر !؟ به همین دلیل تصمیم گرفت اون ها رو قانع کنه ..
در حالی که خلبان با تجربه سعی داره داده های جدیدی رو برای فرود به جزیره پیش رو به کامپیوتر هواپیما وارد کنه .. جوانک کنار دستی اش با حالت عصبانی می پرسد .. این کار ها برای چیست .. !!؟ و او با خونسردی توضیح می دهد .. وقتی موتور بعدی هواپیما خاموش بشه .. ما خود به خود ارتفاع رو از دست خواهیم داد .. باید به فکر نجات مسافران باشم ..
جوان هواپیما ربا با شنیدن توضیحات خلبان ، با عصبانیت از جای خود بلند شده و به قسمت مسافران می رود .. در این هنگام کاپیتان فکری به ذهن اش می رسه و قضیه اتمام بنزین و فرود احتمالی در آب رو برای مسافران توضیح می دهد .. اما همین که می بینه جوانک با عصبانیت به سویش می آید ، هیجان زده شده و پیشنهاد انقلابی اش سریع مطرح می کنه . او خطاب به مسافران می گه .. ما باید بتونیم از پس این جوون ها بربیاییم تا زنده بمونیم .. !!
جوون خشمگین در حالی که دو باره تبر رو در دستانش گرفته به سمت حلبان هواپیما یورش می آورد !! از سوی دیگر مسافران با شنیدن پیشنهاد کاپیتان مات و مبهوت می شوند .. اما جز همان عکاس خبرنگار که سابقه حبس و شکنجه های زیادی با رژیم آپارتاید داشت .. کسی برای مقابله با تروریست ها همکاری نمی کنه .. !
از این که هیچ یک از مسافران کوچک ترین اقدامی با هواپیماربا ها نمی کنه .. خلبان تک و تنها مجبور می شه با اقدامات خود هواپیما رو نجات بده .. در همین لحظه جوان خشمگین متوجه می شه که هواپیما در حال نزول و کم کردن ارتفاع است ..
جوان نادان برای ممانعت از کم کردن ارتفاع هواپیما ، سریع دست به کار شده و با در دست گرفتن یوک و فشردن دگمه سیستم خلبان اتوماتیک ( اتوپایلوت ) آن را خاموش می کند .. !!
با خاموش شدن سیستم اتوپایلوت ، هواپیما از تعادل خارج شده و به شدت به سمت بال چپ منحرف می شود .. ! صدای جیغ و فریاد مسافران شنیده می شود .. هواپیما از حالت طبیعی خارج شده است
با به هم خوردن تعادل هواپیما که با تکان های بسیار شدیدی توآم بود .. کاپیتان خونسرد ما هم بالاخره جوش اورده و در حالی که سعی داشت کنترل هواپیما رو به عهده بگیره .. با عصبانیت در حالی که صدایش بلند بود خطاب به جوونک می گه .. از این لحظه دیگه به حرف های شما گوش نخواهم کرد .. شما می خواهید همه رو نابود کنید ..
و بلافاصله سعی می کنه اسب وحشی مهار گسیخته رو با هر ترفندی است ، رام اش کنه .. او بدون توجه به واکنش آدم ربا ها با تمام وجود یوک رو در دستان خود گرفته .. و ان را کنترل می کنه ..
کاپیتان هم چنان عصبانی است .. و از خدای خود می خواهد کمک اش کنه تا از پس هواپیماربا ها بر بیاید .. او در همین حالت برای نشان دادن وضعیت اضطراری هواپیما ، با دست به پنل بالای سرش اشاره کرده و می گوید …
ببینید سوخت مون تقریبآ تمام شده است .. و داریم به عدد صفر می رسیم .. شما همین رو می خواستید .. !!؟ می دونید معنی این کار یعنی چه .. !!؟
همزمان با اتفاقات رخ داده و تکان های شدید هواپیما ، یکی از مهمانداران مسافران رو به آرامش دعوت می کنه .. او می افزاید .. خانم ها و آقایان .. لطفآ خونسردی خودتون رو حفظ کنید .. قبل از هر چیز کمر بند های خود را ببندید و صندلی ها رو به حالت اولیه برگردانید .. مسافران هریک زیر لب دعایی رو می خوانند .. همه نگران سلامتی خود و فرزندانشان هستند …
با به صدا در امدن صدای آژیر هشدار در کابین ، عاقبت از آن چه می ترسیدند به سرشون می آید .. پنل سوخت هواپیما رقم صفر رو نشان می دهد .. لحظه ای بعد موتور بال چپ هم به سلامتی آقایون و لجبازی هاشون خاموش می شود ..
با خاموش شدن موتور هواپیما ، کاپیتان بدجوری خشمگین می شه .. با صدای بلند فریاد می زنه .. بگیر بشین .. من دیگه از تو و تهدید هایی که می کردی .. اصلآ وحشت ندارم .. چون چه خوشت بیاد چه نیاد .. داریم سقوط می کنیم .. !!
مسافران وحشت زده با توصیه خانم مهماندار ، سعی در اطاعت دستورات ایمنی او را دارند .. لحظاتی بعد از خاموشی موتور هواپیما ، چراغ های داخل کابین هواپیما هم خاموش می شود .. کم تر کسی در وسط اقیانوس امید به نجات جان خود و همراهانشون رو دارند ..
کاپیتان تمام دانش و اندوخته اش رو به کار می گیره تا مانع واماندگی ( استال ) هواپیما شود ..
هواپیما به دلیل نداشتن نیروی رانش ، کم کم وزن هواپیما بر الیاف هوایی غلبه کرده و باعث از دست دادن ارتفاع می شه .. تا دقایقی دیگر سرنوشت ۱۵۷ مسافر بی گناه و هواپیمای چهل میلیون دلاری روشن خواهد شد ..
در زیر بدنه هواپیماهای مدرن از جمله بوئینگ های ۷۶۷ پروانه ای تعبیه شده است که با از دست رفتن موتور ها و قطع جنراتور ها ، به طور اتوماتیک باز شده و با چرخش پروانه کوچک ، برق اندک مورد نیاز خلبان رو تامین می کنه .. !
بعد از خاموش شدن آخرین موتور هواپیما ، همون جور که انتظار می رفت ، چراغ های پشت امپر های داخل کابین خاموش شدند .. اما با به چرخش درامدن همون پروانه کوچک ، برق لازم برای آلات دقیق و سیستم اتوپایولت کفایت می کرد ..
یکی از کاربرد های پروانه زیر بدنه (RAT - Ram air turbine)، کار کردن سیستم " ایر اسپید " یا نشاندهنده سرعت زمینی و هوایی هواپیما است .. سرعت هواپیما در این لحظه بد نیست .

با این حساب هواپیمای کاپیتان لئول آپاته در شش هزار و چهار صد متری فرودگاه پیش رو ، دچار مشکل جدی خواهد شد .. چون فاصله اش با فرودگاه جزیره یک صد و بیست کیلومتر است ..
به اعتقاد کارشناسان خبره سازمان های بین المللی هوانوردی .. فرود در شرایط از دست دادن تمام موتور ها ، واقعا کار سخت و دشواری است .. عملی که کم تر خلبانی در عمر خود با ان مواجه شده است .. از این رو کاپیتان آباته تمام سعی خود رو برای رسیدن به فرودگاه انجام می دهد ..
کاپیتان آباته در همون حالی که تلاش می کرد هواپیما رو با موتور های خاموش فرود بیاره .. یاد حادثه مشابه ای که برای یک فروند هواپیما از نوع همین یکی یعنی بوئینگ ۷۶۷ پیش امد می افتد .. و می دونه اگه خدا بخواهد .. شدنی است . اما هواپیمای یاد شده روی باندی متروک نشسته بود .. و با فرود بر روی آب خیلی تفاوت داره. فرود آوردن هواپیما اون هم با موتور خاموش واقعا سخت و مشکل هست.
اما ظاهرآ بدشانسی ها دست از سر هواپیما و کاپیتان خونسردش بر نمی داشت .. کاپیتان متوجه شد به خاطر از دست دادن مقدار زیادی ارتفاع ، موقعیت فرودگاه مورد نظرش رو گم کرده است .. !! او حالا به خوبی می دونست که باید بر روی اقیانوس فرود بیاید .. کاری که بی نهایت خطرناک است . فرودی که هرگز برای آن هیچ تمرینی نکرده است
در هواپیماهایی مثل ( دی سی - ۹ ) که موتورهایش کمی بالاتر از سطح بال قرار گرفته اند ، در صورت اضطراری و فرود در آب ( دیچینگ ) امکان متلاشی نشدن هواپیما زیاد است .. البته به تجربه و مهارت خلبان هم خیلی بستگی دارد . زیرا برای فرود بر روی زمین ، با برخورد چرخ با زمین فشار خنثی شده و هواپیما در نهایت متوقف می شود .. امادر هواپیماهایی مثل همین ۷۶۷ که داره پرواز می کنه .. چون موتور در زیر بال قرار دارند .. به محض برخورد به سطح آب ، شوک عجیبی به بدنه وارد شده و در نتیجه هواپیما را خرد می کند ..
توی این قیل و داد ، و کم شدن ارتفاع هواپیما ، کمک خلبان زخمی طاقت نیاورده و برای کمک به کاپیتان وارد کابین می شود ..
.. با دیدن امواج اقیانوس و کم شدن ارتفاع هواپیما ، زیر لب با خواندن دعایی به خودش ارامش می دهد … و بعد با دو دست یوک رو می گیره …
کاپیتان یکی از اون نگاه های معروف اش را به کمک خلبان سر شکسته و زخمی اش می اندازد !! و در حقیقت قصد دارد روحیه همکارش رو بسنجه .. !
در این هنگام ، مسافران هم با پوشیدن جلیقه های نجات ، خود رو برای فرود در آب اماده می کنند .. طفلک مادرهایی که کودک شیرخواره داشتند .. ! واقعآ اگه فکرش رو بکنیم .. خیلی سخت و طاقت فرساست ..
کاپیتان جوان .. اخرین تصمیم منطقی اش رو در لحظه قبل از فرود در آب می گیرد .. که به اعتقاد کارشناسان همین امر باعث نجات جان خیلی از مسافران شد .. بله او برای نجات سریع مسافرانش تصمیم می گیرد هواپیمایش رو تا جایی که امکان داره به ساحل نزدیک تر کنه .. ! کم کم مردم و توریست ها رو می بینه که در ساحل حضور دارند .. برای اخرین بار خداوند بزرگ رو به یاری می طلبه ..
در همین هنگام زن جوانی متوجه نزدیک شدن غیر طبیعی هواپیمای مسافربری شده و تصمیم می گیرد از ان فیلمبرداری کنه ..
هواپیما .. نزدیک و نزدیک تر می شود .. . ابتدا بال چپ به آب برخورد می کنه .. و موج بزرگی از آب به هوا بلند می شود ..
با فرو رفتن بال در آب و متعاقب آن موتور سمت چپ ، سرعت هواپیما گرفته شده و شوک بزرگی به بدنه هواپیما وارد می شود …
لحظاتی بعد فشار ناشی از برخورد و فرو رفتگی در آب ، باعث واژگونی و چرخش حول بال چپ اش می شود .. و جلوی چشمان وحشت زده توریست ها هواپیما به چند قطعه تبدیل شده و به زیر آب می رود !
بر اثر شکافته شدن بدنه هواپیما .. عده ای به بیرون پرتاپ می شوند .. عده ای هم با تلاش خود سعی می کنند از داخل هواپیما به بیرون فرار کنند ..
کاپیتان خیلی راحت از کابین شنا کنان خودش رو به قسمت مسافران رسانده و با مشاهده دریچه ای که نور خورشید از آن می تابید .. خودش ور به بیرون می رساند .. و در نهایت در میان چمدان های روی آب ولو شده و تقلا می کند .. عاقبت هم جان اش رو نجات می دهد ..
خیلی زود قایق های توریست ها و نیروهای امداد مستقر در ساحل خودشان را به لاشه هواپیما می رسانند .. و به کمک مردمی که هنوز غرق نشده بودند .. می پردازند
هر سه تروریست ناشی و بخت برگشته در برخورد هواپیما با آب کشته می شوند .. بعد ها معلوم شد که هر سه نفر از زندانی گریخته بودند .. و قصد داشتند با رفتن به استرالیا بقیه عمر خود رو در آرامش سپری نمایند ولی … برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.






اخبار زیر را از دست ندهید:
لغو "فشن شو" برند آمریکایی در شمال تهران
فیلم برهنه کردند دختر جوان از سوی چند زن در خیابان / این دختر معشوقه شوهر یکی از این زنان بود+فیلم و عکس
جسد کودک 5 ساله با دست و پای بسته در سرداب رود پیدا شد / بردیا عصر چهارشنبه ناپدید شده بود+عکس
شکنجه کودک یک ساله توسط پرستار بی‌رحم+عکس

 

 

حجم فایل صوتی: 11.66M | مدت زمان فایل صوتی: 00:00:00