سحر دولتشاهی همیشه قابل اطمینان

سحر دولتشاهی مورد عجیبی است‌. زن محبوب 44 ساله سینمای ایران که در حدود یک دهه گذشته هیچ اشتباهی در انتخاب نقش نداشته است‌. نه در سینما،  نه تئاتر و نه سریال‌های خانگی با این حال هیچ فرصت بزرگی هم نصیب او نشده است.

درخشش دوباره او در افعی تهران در نقش خانم روانکاو به یادمان آورد که پیش از این در دو سریال کاملا متفاوت هم درخشیده بود. قورباغه ساخته هومن سیدی و می‌خواهم زنده بمانم ساخته شهرام شاه حسینی.

در تمام این سریال‌ها نقش اول زن را داشته است و بازی‌اش بسیار به چشم آمده. دولتشاهی در خانواده‌ای تحصیلکرده متولد شد که می‌گویند از همان دولتشاهی‌های مشهور قاجار و دوره رضاشاهی هستند(عصمت دولتشاهی و بقیه چهر‌ه‌های معروف)  اما در ابتدای جوانی به نظر می‌رسید از خواهر و برادرش عقب افتاده است.

دقیقا شرایطی که علی مصفا در دوران جوانی داشت. دولتشاهی از مهندسی شیمی انصراف داد  و کارشناسی زبان از دانشگاه آزاد گرفت و به تدریج با توجه به فیزیک خوبش راهش را به سمت تئاترهای تجربی باز کرد و برای خودش اسمی در کرده بود.

دریکی از این نمایش‌ها، ‌توسط مانی حقیقی و اصغرفرهادی دیده شد و در 23 سالگی برای ایفای نقش مکمل در فیلم چهارشنبه سوری انتخاب شد. با این حال رشته میان او و تئاتر تا سال 1397 و نمایش بینوایان برقرار بود و حاصلش بیش از 30 نمایش بود که اکثرا هم کارهای موفقی بودند.

سحر دولتشاهی

حضور او در سینما اما با یک طلسم بزرگ روبه‌رو شد. سینماگران اعتماد نمی‌کردند که نقش اول را به او بدهند. در وفور ستاره‌های رنگارنگ زن در دهه هشتاد دولتشاهی  به متخصص ایفای نقش‌های مکمل بدل شده بود.

در فیلم‌هایی که نقش‌های اول به هدیه تهرانی، ‌ترانه علیدوستی، ‌باران کوثری، هانیه توسلی،  مهتاب کرامتی، ‌نگار جواهریان و... سپرده شده بود و دولتشاهی یک نفس نقش دوم بازی می‌کرد(چهارراه استانبول، عرق سرد، آسمان زرد کم عمق،  عصر یخبندان، شکاف، ‌طلا و مس، وقتی همه خوابیم و...) و چندین بار نامزد نقش دوم شد و دوبار هم سیمرغ بلورین نقش‌های مکمل را به دست آورد.

استعداد متفاوت او در بازی درنقش‌های طنز و درام حتی در سریال فانتزی  مسافران هم قابل ردیابی بود اما عجیب آنکه در گذر از سی سالگی و حتی سی و پنج سالگی هنوز یک شاه نقش اول به این بازیگر فوق‌العاده پیشنهاد نشده بود. در سال 1393 او از رامبد جوان پس از شش سال زندگی مشترک جدا شد و ناگهان فعالیت سینمایی او به شدت افزایش یافت.

در سال‌های 93  و 94 در دو فیلم مستانه و نیمرخ‌ها نقش اول به دست آورد. مستانه از تولیدات حسین فرحبخش بود و یک فیلم کاملا تجاری و نیمرخ‌ها فیلمی از مرحوم ایرج کریمی که اثری بسیار سخت پسند محسوب می‌شد.

دولتشاهی در سال 1395 در 5 فیلم متفاوت ظاهر شد و در فیلم وارونگی از بهزادی بازیگر نقش اول شد و برای وارونگی کاندیدای سیمرغ بلورین هم شد و همراه فیلم به جشنواره کن هم رفت.

به نظر می‌رسید استعدادش غیرقابل چشم پوشی است. با این حال از سال 1395 تا به امروز هنوز نقش بزرگ و قابل توجهی در عرصه سینما به او پیشنهاد نشده است و این ماجرای عجیبی است. او در چندین فیلم دیگر باز هم در نقش دوم ظاهر شده و مثل همیشه کار خودش را به بهترین شکل ممکن انجام می‌دهد.

او در دو تئاتر سخت یکی کنسرت نمایش سی و دیگری کار موزیکال بینوایان، استعداد چند وجهی خود را در بیان و حرکت و حتی آواز به رخ همگان کشید. او در فیلم آتابای نیکی کریمی نقش اول زن را دارد اما نقش او در قیاس با نقش هادی حجازی‌فر و حتی جواد عزتی بسیار کمرنگ‌تر است هرچند نقش بسیار تاثیرگذاری است و دولتشاهی مثل همیشه با ظرافت و ژرفای احساسات آن را بازی کرد. او سال قبل برای بازی در فیلم اکران نشده نبودنت هم کاندیدای سیمرغ شده که البته هنوز ندیده‌ایم.

ازدواج او با همایون شجریان به عنوان مهم‌ترین چهره موسیقی ایرانی، ‌نام سحر دولتشاهی را به یکی از اسم‌های محبوب فضای مجازی بدل کرده بود و عجیب است که هنوز آن دولتشاهی طناز و احساساتی  که می‌تواند پیچیده‌ترین تمایلات و ذهنیات را در اجزای صورتش نشان دهد، ‌هیچ فیلم بزرگی را در کارنامه خود ندارد و بهترین نسخه دولتشاهی هنوز در تئاترهای اوست و در سریال‌های نمایش خانگی.

البته که شاید سریال‌های نمایش خانگی او را به بازیگر مطرح‌تری در میان عموم مردم بدل کرده باشد اما همه می‌دانیم که راه سریال و تئاتر، راه تضمین شده‌ای برای  ابدی شدن در پانتئون بازیگران بزرگ نیست.

سحر دولتشاهی درست در دوره‌ای به اوج کفایت حرفه‌ای خود رسیده که به نظر می‌رسد هیچ فیلم مهمی در برنامه سینمای ایران حداقل در یکی دو سال آینده نباشد و خب این خبر خوبی برای  این بازیگر درجه یک نیست و شاید باز هم او را در سریال‌های نمایش خانگی ببینیم.

سحر دولتشاهی

سحر دولتشاهی