پدیده آقازادگی در بین مداحان

در شهریور سال 96 در مورد پدیده آقازادگی نوشتم. در آن یادداشت با تیتر «اینگونه آقازاده می‌شوند» آمده است که:« آنها از کودکی یادگرفته‌اند که با دیگر افراد جامعه فرق دارند و می‌توانند از راه‌هایی استفاده کنند که دیگران حق استفاده از آن را ندارند. برای اثبات این حرف می‌خواهم با مثالی شکل گرفتن تفکر آقازادگی در این افراد را برای شما در این نوشتار شرح دهم.حتما تا به حال شما هم در مراسمی شرکت کرده‌اید که مسئولان مملکتی و نظامی در آن حضور دارند. این مراسم می‌تواند نماز جمعه، مراسم مذهبی و ملی مانند مراسم محرم یا سفرهای استانی روسای کشور باشد.

مسئولانی که در این جایگاه‌ها حضور پیدا می‌کنند، فرزندان را نیز با خود همراه می‌کنند. این فرزندان دست در دست پدر از مسیر ویژه مسئولان وارد مراسم می‌شوند و در شرایط خاص در مراسم و برنامه حاضر می شوند. این درست همان لحظه‌ای است که جرقه آقازادگی در ذهن این افراد زده می‌شود.»

حالا در این نوشتار تازه می‌خواهم به نوع دیگری از آقازادگی که در جامعه مداحی اتفاق می‌افتد اشاره کنم. در این سال‌ها مداحان در کنار کار خود که همان ستایشگری اهل بیت پیامبر است، نقش منتقد را هم بازی می‌کنند و در میانه مراسم مذهبی اظهاراتی در مورد سیاست و جامعه را مطرح می‌کنند. آنها اتفاقا در مورد آقازادگی هم حرف می‌زنند و از رواج این پدیده در میان سیاسیون گلایه دارند.

همین آقایان اما پسران خود را به واسطه اینکه پسر یک مداح است، وارد دنیای مداحی می‌کنند. آنها که خودشان مداحان معروفی هستند که مردم به جلسات آنها می‌روند از کودکی میکروفون را به دست فرزندان خود می‌دهند و این درحالی است که شاید همین افراد هیچگاه میکروفون را به دست کودک دیگری که صدای خوشی هم دارد، نمی‌دهند.

این معنا تقریبا شامل حال بسیاری از مداحان می‌شود. الان شاهد هستیم پسران سعید حدادیان، محمد طاهری، سید مجید بنی فاطمه و ... به واسطه پدر برای خودشان مداحی شده‌ و دم و دستگاهی بهم زده‌اند.

این پسرها حتی اگر صدای خوشی هم داشته باشند، اگر فرزند یکی از مداحان نبودند آیا می‌توانستند در مجلس‌های بزرگ تهران بخوانند؟ آنها نه، حتی مداح‌هایی که در محلات تهران یا شهرستان‌ها هیئتی کوچک دارند، می‌توانند مثلا در کنار طاهری یا حدادیان بخوانند؟

آقازاده‌ها برخلاف دیگر جوانان این کشور همیشه یک رانت بزرگ دارند به نام پدر و یا مادر. آنها همیشه چند قدم از دیگران جلو هستند و فضا برای پیشرفت آنها آماده است. فکر کنید حسین طاهری، پسر یک کارمند در تهران بود که صدای خوشی هم داشت. الان کجا بود؟ احتمالا محرم به محرم در هیئت محله‌شان که با برزنت علم شده است، می‌خواند.

احتمالا ما هم اگر جای آنها بودیم همین کار را می‌کردیم و مسیر را برای فرزندان خود آماده می‌کردیم اما دیگر حداقل نباید مدعی دیگران باشیم. به قول معروف: آنکه خرما خورده است، نمی‌تواند به دیگران بگوید که خرما نخورید.

به نظر نگارنده اگر این فرصت را برای پسر خود فراهم کردید که کنارتان بخواند، حداقل این فضا را برای هر کسی که آمد و به شما گفت صدای خوبی دارم و دوست دارم مداح شوم را هم فراهم کنید. کاری ندارد به راحتی می‌توانید قبل از جلسه یک تست ساده صدا از او بگیرید. اجازه بدهید بچه‌های مردم فکر نکنند بین آنها و فرزندان شما فرق وجود دارد.

آقازاده‌ها همیشه بدون سختی به آنچه می‌خواهند می‌رسند و این حس تبعیضی است که بسیاری از جوانان آن را تجربه کرده‌اند و این حس بسیار آزار دهنده است حتی در بین قشر مذهبی.

بله، آقازادگی شاخ و دم ندارد و فقط مختص سیاست نیست. به همین راحتی شاهد رواج آقازادگی در مذهبی‌ترین طبقه اجتماعی ایران هستیم.