محیا دهقانی: نخواستم ماه منیر صرفا یک بانوی زیبا باشد

روزنامه ایران: فیلمنامه فصل دوم سریال « مستوران » به کارگردانی سید علی هاشمی و تهیه‌کنندگی عطا پناهی که این شب‌ها از شبکه یک سیما پخش می‌شود را محمد حنیف بر پایه افسانه‌ها و حکایت‌های کهن ایرانی نوشته است. محیا دهقانی ، بازیگر نقش «ماه منیر» در سریال «مستوران» در گپ و گفتی با «ایران» تکیه بر ادبیات کلاسیک ایرانی، رفتن سراغ کهن‌الگوها و همچنین الهام‌گیری از قصه‌های هزار و یک شب در نگارش فیلمنامه را از جمله شاخصه‌های این سریال برای پذیرش نقش و همچنین عامل جذب مخاطب می‌داند.

فرهنگ غنی که هست اما جایش خالی است

محیا دهقانی درباره نقش «ماه منیر» در «مستوران» می‌گوید: «ماه منیر دختر پادشاه شهر مستوران است که عاشق می‌شود و اتفاقاتی در مسیر زندگی‌اش با لطفعلی می‌افتد. همان‌طور که بیننده‌ها متوجه شده‌اند، او دختری پاک سرشت و دغدغه‌مند است.»

او در پاسخ به اینکه همکاری با «مستوران» چگونه شکل گرفت، توضیح می‌دهد: «با خواندن فیلمنامه ترغیب شدم که در این سریال کار کنم اما چون به تازگی سریال «نجلا» را تمام کرده و یک سال سخت را گذرانده بودم، تصمیمم این بود که استراحت کنم. پس از گفت‌وگو با تهیه‌کننده و کارگردان اطمینان پیدا کردم که با یک کار متفاوت مواجه هستم و ترجیح دادم در این کار حضور پیدا کنم.» دهقانی در پاسخ به این پرسش که مهم‌ترین عامل ترغیب‌کننده برای پذیرش نقش چه بوده، می‌گوید: «این که یک سریال تلویزیونی پس از این همه سال دست روی کهن الگوهای ما گذاشته و فرهنگ غنی‌ای که دائماً فقط از آن یاد می‌کنیم اما هیچ جایگاهی در هیچ تولیدی ندارد را می‌سازد، برایم مهم بود. تحصیلات من در این حوزه است و همواره از دوره دانشجویی دغدغه‌ام بود که باید از هنری که داریم و چیزهای ارزشمندی که در ایرانی بودن‌مان نهفته است در هنر هفتم استفاده کنیم.»دهقانی در توضیحات تکمیلی می‌افزاید: «این اتفاق مبارک در «مستوران» افتاد که یک کار ایرانی با اشعار سعدی، تمثیل‌های ادبیات فارسی و الهام‌گیری از داستان‌هایی چون هزار و یک شب رقم بخورد و قلم آقای محمد حنیف بسیار جذاب بود و من به‌عنوان بازیگر مشتاق حضور در آن شدم و بااشتیاق رفتم.» بازیگر شخصیت «ماه منیر» تأکید می‌کند که اگر قرار باشد فصل سومی ساخته شود، باز هم مشتاقانه پذیرای این قصه و تولیدش با‌وجود همه سختی‌هایش خواهد بود.

محیا دهقانی

استاندارد یک قصه مادربزرگ گونه

محیا دهقانی درباره اهمیت الهام گرفتن از ادبیات کهن ایرانی در تولیدات تلویزیونی و سینمایی توضیح می‌دهد: «شاهنامه، قصه بیژن و منیژه یا اسفندیار و بی‌شمار قصه دیگر را وقتی همین امروز می‌خوانید، هزاران پند و اندرز دارد؛ به گونه‌ای که انگار برای امروز نوشته شده است. ادبیات ما در جهان بی‌نظیر است؛ پس باید از این منابع استفاده و آنها را در قالب آثار مختلف به روز کنیم و بتوانیم آن را به دست نسل جدیدی که ادبیات کلاسیک ایرانی را نمی‌شناسد، برسانیم و از این رهگذر فرهنگ‌سازی کنیم؛ یعنی فرهنگی را بسازیم که از ادبیات ما ریشه گرفته و در هم تنیده به اشعاری است که توسط شاعری چون سعدی نوشته شده که دنیا نمونه‌اش را ندارد.»

دهقانی در ادامه می‌افزاید: «باید از قلم نویسندگان جدید بهره گرفت و این گنجینه‌ها را به خوراک خوبی برای مخاطب امروز تبدیل کرد؛ همان‌گونه که می‌گوییم قدیمی‌ها قشنگ حرف می‌زنند یا صحبت‌های پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها برای ما شیرین است. اینها همان ادبیات شفاهی است که سینه به سینه منتقل شده و ارزش دارد و می‌توان از آن بهره گرفت. باید این ذخایر را استخراج کرد و در قالبی پرکشش به مخاطب عرضه نمود.»

دهقانی در ادامه با اشاره به نمونه‌های مشابه این شاخصه‌ها در «مستوران» و تأثیر آن بر ارتباط‌ گیری با مخاطب می‌گوید: «هدف این است که این سریال یک قصه مبتنی بر کهن الگوها را روایت کند و آن همان قصه آشنا است که دختر پادشاه عاشق پسر گدا می‌شود. «مستوران» شروع، گره‌افکنی، گره‌گشایی و پایان دارد و در عین حال استاندارد یک قصه مادربزرگ گونه را داراست که می‌گوید «یکی بود، یکی نبود» و قصه شروع می‌شود.»او این سریال را سرشار از امید برای مخاطب عنوان می‌کند؛ امیدی که با اشعار، رنگ‌ها و گریم طراحی صحنه منتقل می‌شود: «این رئالیسم جادویی است یعنی از تخیل می‌آید. وقتی انسان‌ها از زندگی ناامید می‌شوند، دست به دامن تخیل می‌برند و اینجا سرچشمه امید است. «مستوران» نیز به مخاطب امید می‌دهد.»

نخواستیم «ماه منیر» صرفاً یک بانوی زیبا باشد

دهقانی همچنین درباره چالش‌های نقش خود توضیح می‌دهد: «شخصیت ماه منیر به مرور تغییر کرد، آن هم در قالب گفت‌و‌گوهایی که من با کارگردان و دیگران داشتم. چون نخواستیم که صرفاً یک زن زیبا باشد و یک اتفاق را پیش ببرد؛ بلکه زن‌ها می‌توانند اثرگذاری‌های بسیاری داشته باشند همچنان که در طول تاریخ داشته‌اند و دارند. در نتیجه ماه‌ منیر تغییرات چند بعدی را پشت سر گذاشت و به یک شخصیت کامل و جامع بدل شد و این فرایند سخت اما شیرین بود.»

او در ادامه می‌افزاید: « هر روز یک ساعت صرف گریم و یک ساعت لباس پوشیدن می‌شد و فرم دیالوگ‌گویی کهن و حسی که باید با بازی تلفیق شود و میزان گرما و سرما و حجم یکسان لباس‌ها و تیراندازی و سوارکاری (که یک بار به سختی به زمین خوردم) سختی‌های بسیاری بود که این نقش داشت. حالا با دریافت بازخورد مخاطبان، مطمئن شده‌ام که آن سختی‌ها به این شیرینی می‌ارزید.»