این مطلب از گروه وب گردی است و تنها جنبه سرگرمی دارد
مایکل هاشمیان گاندو: عدهای کشف کردند که مطرب نیستیم!
ایکنا، خبرگزاری حوزه قرآن در سال ۹۸ مصاحبه ای با پیام دهکردی بازیگر نقش مایکل هاشمیان کرده است که در ادامه می آید:
بازیگر نقش مایکل هاشمیان در سریال « گاندو » گفت: بسیاری از مدیران فرهنگی در کشور با مقوله فرهنگ کوتهبینانه برخورد میکنند و این نگرش فرهنگ را به سمت درهای هولناک پیش میبرد که رهایی از آن بسیار دشوار است و واکنشهای موافقان و مخالفان گاندو کاملاً نامتناسب و نامتعادل بود.
در سریالهای ایرانی برخی مواقع نقشهای منفی بین مردم مقبولیت بیشتری پیدا میکنند، چون وجوه شخصیتی آن گوناگون است. ناتاشا، ولید، الیاس و… نمونههایی ازایندست شخصیتهاست. اخیراً نیز مایکل هاشمیان در سریال گاندو به این شخصیتها پیوسته است. درباره این سریال با پیام دهکردی به گفتوگو نشستهایم که مشروح آن را در زیر میخوانید.
گاندو اثری قوی در فرم و ساختار است. این فیلم توانست مخاطب را با خود همراه کند. درباره تجربه حضور در این سریال برایمان توضیح دهید.
حضور در سریال گاندو یکی از اتفاقات خوبی است که میتواند برای هر بازیگری رخ دهد و خوشحالم که توانستم در این اثر حضور داشته باشم، بهویژه تجربه همکاری با جواد افشار، کارگردان این مجموعه، یکی دیگر از مواهب حضور در این اثر بود، زیرا در جامعه هنری کمتر انسانی به نیکی او یافت میشود. در ضمن حضور در این اثر به من فرصتی داد تا یک نقش پرکشش و چندوجهی را بازی کنم؛ شخصیتی که به ندرت در فیلمها و سریالهای ایرانی مشاهده میشود.
شخصیت جیسون رضاییان، با نقشهای مشابهی که تا به امروز در سریالهای تلویزیونی دیدهایم متفاوت بود، چون این نقش زوایای گوناگونی داشت که تماشاگر با آن ارتباط برقرار میکرد و حتی گاهی مخاطب این شخصیت را دوست داشت. درباره نحوه برقراری ارتباط با این نقش برایمان بگویید.
من با شخصیت پردازیهای مطلق کاملاً مخالفم زیرا هر انسانی ابعاد شخصیتی گوناگونی دارد و نمیتوان انسانها را صرفاً به سیاه و سفید دانست و گاهی اوقات ویژگیهای شخصیتی، فرد را به سمت کنشها و واکنشهای خاکستری هدایت میکند. اگر در شخصیتپردازهای نمایشی نتوانیم این ویژگی انسانها را ترسیم کنیم، قادر نخواهیم بود که برای آنها مابهازای خارجی پیدا کنیم.
شخصیت جیسون رضاییان تا اواخر سریال بسیار خوب و قوی جلوه کرد اما در پایان داستان صحنههای عجز او ترسیم میشود که با تعاریف مرسوم از یک جاسوس متفاوت است. فکر نمیکنید پایان فیلم شعاری است؟
از نگاه من آنچه در پایان میبینیم عجز نیست، بلکه حجم زیادی از فشار روی شخصیت باعث میشود که چنین تغییری را در مایکل هاشمیان شاهد باشیم، هاشمیان تا پایان نمیداند قرار است زنده بماند یا نه و دائماً در انتظار است که کشته شود. این شرایط متضاد بهحدی قوی است که این شخصیت ناخودآگاه عکسالعملهای غریزی در برابر این فشارها نشان میدهد.
برخی منتقدان مدعیاند که گاندو اثری پروپاگانداست، هر چند اگر کیفیت اثر خوب باشد شاید اشکالی به آن وارد نباشد، نظرتان درباره این انتقادات چیست؟
سیاستزدگی بزرگترین آسیبی است که میتواند به یک اثر نمایشی ضربه بزند زیرا این امر موجب میشود بهجای اینکه فیلم یا سریال، اثری سیاسی باشد تبدیل به اثری سیاستزده شود. این نگرش سبب میشود پیامی که هنوز مطرح نشده مصادره به رأی شود و متأسفانه این ضعف در بسیاری از آثار نمایشی وجود دارد و یک اثر سیاسی باید چنان وسیع و جذاب باشد که بتواند همه نظرها را جلب کند. این ضعف در گاندو وجود نداشت زیرا بسیاری از افرادی که نظرات مخالف هم داشتند این سریال را تماشا کردند. گفتمان گاندو سبکی از گفتوگوست که بیشتر شبیه یک رنسانس است که پیشتر در رسانه ملی وجود نداشته و اگر سیما بتواند این امتیاز را در همه تولیداتش رعایت کند تبدیل به رسانه واقعاً ملی میشود و دیگر لفظ ملی برای آن به کار نمیرود و تنها عدهای محدودی تماشاگر آن نباشند، هرچند ممکن است این عده ظاهراً لباس دین به تن کرده باشند. با وجود تمام این نکات قطعاً نمیتوان گفت این سریال بدون ایراد است، ولی به طورکلی این سریال موفقیت خوبی در کارنامه رسانه ملی است.
مسئولان عکسالعملهای متفاوتی در مقابل گاندو ابراز کردند، مثلاً برخی نمایندگان از این اثر حمایت و برخی دولتمردان به شدت آن را نقد کردند و حتی وزیر خارجه هم در این زمینه واکنش نشان داد. درباره این واکنشها توضیح دهید؟
شاید بتوان گفت هر دو گروه واکنشهای نامتعادلی داشتند، زیرا به ندرت پیش میآید که عموم مسئولان از جریانات فرهنگی و کسانی که میتوانند تولید اندیشه کنند حمایت کنند. مسئولان فقط خوب حرف میزنند، اما در عمل چیزی رخ نمیدهد. برای مثال بودجه هنری یک سال استان گیلان ۱۵۰ میلیون تومان است! بودجه یک سال تئاتر در شهر لاهیجان صفر است، در چنین شرایطی کدام یک از مسئولانی که از گاندو تعریف یا نقد کردند به چنین بودجههایی واکنش نشان دادهاند که حالا در این زمینه ورود کردهاند.
تابهحال به یاد ندارم مجلس یا حوزههای علمیه از چنین آثاری حمایت کرده باشند. این امر نکتهای است که باید بررسی شود که چرا تا دیروز از نظر برخی نهادها به عنوان مطرب بودیم اما امروز جایگاهمان تغییر کرده است. البته نقدی که به وضعیت فرهنگ دارم فقط به دولت فعلی مربوط نیست و سادهانگارانه است که بخواهیم این گونه بیندیشیم، زیرا مشکلات یکشبه ایجاد نمیشود و این مسائل طی ادوار گوناگون وجود داشتهاند. بحث بعدی من به سعه صدر مسئولان مربوط میشود. این همه نقد و هیاهو درباره یک اثر تلویزیونی چندان جالب نیست. در سینمای آمریکا بدترین حملات به شخص اول آمریکا میشود و اثری از این اعتراضها نیست، اما یک اثر ایرانی که شکلی کاملاً محترمانه هم دارد این گونه مورد هجوم قرار میگیرد. درباره خودم باید بگویم که وابسته به هیچ جریان سیاسی نبوده و نیستم، اما سیاسیام.
گاندو از نگاه من در بستر اجتماعی تغییراتی ایجاد کرده که میتوان بابت آن شاکر بود. این اثر سبب شد میلیونها نفر که از تلویزیون گریزان بودند دوباره رسانه ملی را تماشا کنند و فکر میکنم بهتر است از رفتارهای جناحی دست بکشیم و به خواست مخاطبان که صاحبان اصلی فرهنگ و هنراند احترام بگذاریم. عدهای از مخاطبان بابت ایفای این نقش از من تشکر کردند و عدهای سؤال میکنند که چرا در این سریال حاضر شدم و عاملی برای پیشبرد اغراض سیاسی شدهام به همین جهت باید تأکید کنم که من متعلق به جریان سیاسی نیستم و گرایش سیاسی در زمینه انتخاب این نقش تأثیری نداشته است. ایکنا ــ و سخن پایانی.
تا زمانی که مدیریت فرهنگی ما دستخوش کوته فکری است، نمیتوان انتظار داشت اتفاقات عجیبی در این عرصه رخ دهد، زیرا کوتهاندیشان اجازه نمیدهند فرهنگمان رشد کند، بسیاری مدیران با بیسوادی خود فرهنگ را به دره هولناک هدایت کردهاند که برای نجات از آن باید راهی دشوار را پیمود.
ارسال نظر