عکس دیده نشده از عقد آزاده نامداری با شوهر اولش فرزاد حسنی / عاقد نوه امام خمینی بود!
رکنا: عکسی که فرزاد حسنی با دوستش با استایل مشکی در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده است.
فرزاد حسنی بازیگر، مجری تلویزیون و ترانهسرای اهل ایران است. فرزاد حسنی متولد 21 شهریور 1356 است. فرزاد حسنی یکی از چهره هایی است که حاشیه زیادی در فضای مجازی داشته است. چندی پیش خبر مهاجرت فرزاد حسنی منتشر شده بود اما فرزاد حسنی به تکذیب این شایعات پرداخته بود.
به گزارش رکنا، فرزاد حسنی کوتاه نمیآید! مجری ماجراجوی رادیو و تلویزیون که بعد از اختتامیه جشنواره فجر با انتقاد به مهران مدیری خبرساز شده بود، در روزهای گذشته هم به خاطر کلکل با فردوسیپور روی جلد روزنامهها رفت و هم مصاحبهاش با زهرا عاملی ترانهسرا موج درست کرد. فرزاد حسنی البته بعدتر این جمله را که «فردوسیپور شانس آورد من ورزشی نیستم.» شدیدا تکذیب کرد، اما حرفهای خانم عاملی و اعتراف به این که همسر دوم شوهر خودش است و ترانه «عشق دوم» را هم با همین انگیزه سروده و به احسان خواجهامیری داده، همچنان در فضای مجازی بازتاب دارد. فرزاد حسنی در حالی خانم عاملی را روی خط برنامه رادیوییاش «موسیقی من» آورد که مدتی پیش تقدیم کردن یک ترانه از طرف خانم شاعر به آقای مجری دردسرساز شده بود؛ دردسری که حسنی سعی کرد با یک متن سنگین و محترمانه و یک شعر کوتاه به آن پاسخ دهد…
عکسی که فرزاد حسنی با دوستش با استایل مشکی در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده است.
تصمیم فرزاد حسنی به ازدواج مجدد
فرزاد حسنی مجری مشهور کشورمان که بعد از طلاق گرفتن از آزاده نامداری مدتها سوژه داغ رسانه ها بود از تصمیم خود بر ازدواج مجدد خبر داد . به گزارش ایران ناز فرزاد حسنی پس از ازدواج با آزاده نامداری و طلاق از وی دیگر ازدواج نکرده هست و الان در حالت تجرد به سر میبرد. ازدواج چیزی هست که انسان هر لحظه و همۀ وقت} به آن به فکر می کند. ازدواج یک مرتبه می آید و تو را درگیر می کند و آدم همه ی وقت باید برای پذیرش آن آمادگی داشته باشد. من همه ی وقت کوشش میکنم آمادگی پذیرش زندگی مشترک را داشته باشم.
فرزاد حسنی از زندگی شخصی خودش صحبت کرده هست. او در بخشی از این گفت و گو میگوید; “زمانی که هنوز سواد نداشتم, مادرم برایم کتاب میخواند. مادرم مانند همه ی ی مامانها خیلی تاکید داشت بچه ها خواب بعداز ظهر داشته باشند و کتاب قصه میخواند تا بخوابیم.
ادم هست “تام انگشتی” جزو نخستین کتاب هایی بود که برایمان خواند. گرچه اکثر وقت ها “کیهان بچه ها” میخواند که سه شنبه ها آن را می خریدیم. دیدنی این که من و برادرم فرهاد فقط یک سال و هشت ماه با هم ناسازگاری سنی داریم , هر کدام یک کیهان بچه ها برای خود ما می خریدیم.
در واقع, نخستین ارتباط ما با مکتوبات به وسیله مادرم برقرار شد. بعد ها که خودم شروع به خرید کتاب و مطالعه کردم, کتابهای انتشارات امیرکبیر را میگرفتم.. آن موقع هنوز فروشگاه های “کوروش” بود که اسمشان شده بود “قدس”, من از آنجا کتاب می خریدم.
فرزاد حسنی در جواب به این سوال که ترانه هایتان بر چه اساسی به ذهنتان می آید؟ میگوید; “ترانه هایم اکثر عاشقانه هست. کمتر ترانه ای گفته ام مه اجتماعی باشد. بعضی از ترانه هایم سفارش خواننده ها هست و امکان دارد در مورد موضوعی سفارشی داده باشند با مثلاً برای تیتراژ آلبوم ها و برنامه های تلویزیونی باشد.
در این صورت باید ترانه به ذات آن برنامه یا آلبوم تلویزیونی بخورد. بخشی از ترانه هایم را هم بر حسب احوالی که دارم یا مطلبی که در ذهنم هست یا در روابط انسانی و عاطفی وجود دارد, میگویم. گرچه همۀ شعرهایم در قالب ترانه نیست; مثنوی و غزل هم میگویم اما منتشر نشده اند. ترانه بازار بهتری دارد. خواننده میخواند و اکثر بین مردم میگیرد, بنابراین نشر آن هم اکثر هست.
حسنی میگوید; “نمیدانم چقدر ترانه گفته ام وهنوز جمع شان نکرده ام. مدت ها هست در فکر انجام اینکار هستم و فکر میکنم در آستانه 40 سالگی باید جمع و منتشرشان کنم. به زودی اینکار را خواهم کرد.»او در ارتباط با توصیف 40 سالگی میگوید; “از نظر خودم با 5 سال بعد یا گذشته فرقی ندارم اما آدم های اطراف جو میدهند و هر کدام نظر گوناگونی دارند.
فرزاد حسنی در جواب به این سوال که آیا به ازدواج فکر می کند, میگوید; “ازدواج چیزی هست که انسان هر لحظه و همه ی وقت به آن به فکر میکند. ازدواج یک مرتبه می آید و تو را درگیر می کند و آدم همه ی وقت باید برای پذیرش آن آمادگی داشته باشد. من همۀ وقت} کوشش میکنم آمادگی پذیرش زندگی مشترک را داشته باشم.
بیوگرافی فرزاد حسنی و همسرش
فرزاد حسنی متولد 21 شهریور 1356 در تهران، بازیگر و مجری است
فارغ التحصیل لیسانس رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه خواجه نصرالدین طوسی می باشد، پس بزرگ خانواده است و دو برادر بنام های فرشاد و فرهاد دارد، بجز اجرا و بازیگری او را باید شاعر نیز خطاب کنیم
روابط پدر و پسران
فرزاد حسنی درباره رابطه اش با پدرش گفت: من خیلی با آقام رفیقم. ما خیلی با هم خوشیم از بچگی هم همه چیز بین ما رفاقتی بود بین ما سه برادر خوش تیپ مان فرهاد است، حرف زن مان من هستم و عاقل مان فرشاد
من بچه خانی آبادم و کوچه قندی. نزدیکی بستنی آقا رضا، از یک خانواده کاملا مذهبی. به خصوص مادرم که به شدت مذهبی بود. من در دل فرهنگ آن حوزه و آن دوران بزرگ شدم، زرگترین عشق دوران کودکی من حضرتامام (ره) بود من از همان بچگی عکس های امام را جمع می کردم و موثرترین شیوه برای ساکت کردن من، اهدای عکس امام (ره) بود.
از کلاس بازیگری تا اجرا
فرزاد حسنی بازیگری را در کلاس های امین تارخ، کارگردانی را در کلاس حمید سمندریان و پانتومیم را در کلاس سیروش شاملو گذرانده است از همین کلاس ها سر از تلویزیون در آورد و درست زمانی که برنامه نوجوانانه نیمرخ حسابی گل کرده بود، او هم یکی از بر و بچه های تیم نیمرخ شد
حسنی در رادیو نیز فعالیت مستمرمی از همان سال تابحال دارد.
از بازیگری تا کوله پشتی
در عالم بازیگری اولین بار در سال 1378 با سریال عید آن سال ها از شبکه دو وارد قاب تلویزیون شد، در همان سال با سریال کاشانه در شبکه سه دومین تجربه بازیگری اش را بدست آورد، اما اتفاق خوب زندگی اش بازی در سریال پر طرفدار مسافری از هند در سال 1381 بود که چهره اش را شناخته تر کرد.
سپس اجرای وی در برنامه ای بنام کوله پشتی بین سال های 83 تا 86 که از شبکه سوم پخش می شد او را به شهرت رساند.
تقابل فرزاد با سردار
در یکی از برنامه کوله پشتی مهمانش سردار رادان رئیس پلیس وفت تهران بزرگ بود، در این برنامه طوفانی فرزاد حسنی انتقاد گسترده ای را در قالب حرف مردم از طرح حجاب و عفاف و برخورد بد نیروی انتظامی با مردم سخن گفت تا جایی که او شبکه اجرای همان برنامه ممنوع التصویر شد که این ممنوعیت به محبوبیتش ختم شد
ازدواج + طلاق
در اردیبهشت ۱۳۹۲ فرزاد حسنی و آزاده نامداری با حضورشان در کنسرت فرزاد فرزین ازدواج خود را رسانهای و در ۶ تیر ۱۳۹۲ به عاقدی سید حسن خمینی به عقد هم درآمدند، این دو چند برنامه مناسبتی را نیز با یکدیگر اجرا کردند
بعد از یکسال خبر جدایی این دو رسانه ای شد، آنها در خرداد 93 بصورت رسمی از بگدیر طلاق گرفتند، آزاده نامداری با انتشار عکسی ادعا کرد که ازطرف حسنی مورد خشونت قرار گرفته است، خبری که حسنی آن را رد کرد،، نامداری در مهر ماه 94 برای بار دوم با سجاد عبادی ازدواج کرد
قورمه سبزی
من هم مثل همه مردهای ایرانی قورمه سبزی دوست دارم ولی اصلا این طوری نیست که کله ام بوی قورمه سبزی بدهد. اما مثل اینکه این طوری به نظر می آید به هر حال بهتر از این است که از کله آدم بوی گچ وآهک به مشام برسد
کابوس زندگی ام
من در زندگی ام یک کابوس می بینم که هنوز هم ادامه دارد ، خیلی وقتها در خواب کابوس میبینم که یکی از امتحان های دوره دانشگاهم باقی مانده ومن فراموش کردهام بگذرانمش و به همین دلیل نمی توانم مدرکم را بگیرم این کابوس من است و هنوز در این سن و سال با آن از خواب می پرم تنها کابوس زندگی من همین است و ماهی یکی، دو بار سراغم می آید
شعر و ترانه
فرزاد حسنی را باید شاعر و ترانه سرای موفقی نیز بنامیم، ترانه آدم فروش شادمهر را او نوشته است، ترانه تیتراژ سریال کمکم کن، برنامه کوله پشتی، سریال روز رفتن و … سروده است
دانستنی های اختصاصی
● نام فرزاد را دخترخاله مادرش برای او انتخاب نوده است
● بهترین فیلمی که تا بحال دیده کازابلانکاست
● از درس ریاضی خوشش نمی آمده و نمره کمترین نمره ای که از ریاضی گرفته است 14 میباشد
● با فوتبال میانه ای ندارد است
● بسیار ولخرج است وجسارت و حاضر جوابی خاصی دارد
● فعالیت در تلویزیون را از سال 75 در شبکه جام جم آغاز کرد
● اعتقاد دارد اجرای رادیو سخت تر از تلویزیون است
● به ورزشهای شنا، یوگا و ژیمناستیک علاقه دارد
● به رنگ آبی علاقه خاصی دارد
● مازخوان و مقید است و اصولا آدم بدقولی نیست
● از پوشیدن لباسهای رنگ روشن خصوصا سفید خوشش می اید
● عاشق رمان الیور تویست
● محمدرضا شجریان نخستین انتخاب او در موسیقی است
سریال ها
سال های ابری – ۱۳۹۳
رالی ایرانی – ۱۳۹۲
مسیر انحرافی – ۱۳۹۱
کمکم کن – ۱۳۸۳
مسافری از هند – ۱۳۸۱
عید آن سال ها – ۱۳۷۸
فیلم سینمایی
ثبت با سند برابر است – ۱۳۹۵
آنچه مردان درباره زنان نمی دانند – ۱۳۹۲
عملیات مهد کودک – ۱۳۹۱
آمین خواهیم گفت – ۱۳۸۹
در امتداد شهر – ۱۳۸۹
برنامه تلویزیونی
نیم رخ
کوله پشتی
جزر و مد
سی تا سی
مژده بده
تحویل بهار
نو در دو
اکسیر
آزاده نامداری از ازدواج با فرزاد حسنی و لحظه کتک خوردنش سخن گفت!
پس از حواشی بسیاری که پیرامون جدایی آزاده نامداری و فرزاد حسنی پیش آمد، آزاده نامداری عکسی از خود در اینستاگرام منتشر کرد که جنجالهای تازهای را به دنبال داشت و باعث شد نامهها و جوابیههایی از دو طرف در اینباره منتشر شود. نامداری پس از این قضیه، اینستاگرامش را بست تا مدتی از اخبار و حواشی به دور باشد.
نامداری به تازگی مصاحبهای مفصل با مجله «زندگی ایدهآل» انجام داده و در آن از علل طلاقش و همچنین چرایی انتشار آن عکس سخن گفته است.
پرده اول: هیس! دخترها فریاد نمیزنند!
* خانم نامداری زیاد عصبانی میشود؟
نه. راستش من در مدت زیادی از زندگیام اصلا عصبانی نمیشدم. جالب است برایتان بگویم که چند وقت پیش یکی از ویدئوهای قدیمی خودم را در یک فنپیج اینترنتی دیدم که در آخر برنامه میگویم: «من که اصلا عصبانی نمیشوم.» با خود فکر کردم و دیدم در آن زمان چقدر نگاه درستی به خودم داشتم. البته که عصبانی شدن یک بخشی از زندگی آدمهاست ولی من یک کاراکتر کاملا آرام دارم؛ اگرچه در یک سال و نیم اخیر بیشتر عصبانی میشوم.
دریک سال و نیم، دو سال اخیر وقتی فهمیدم دنیا مهربان نیست و یک هجمه خیلی شدید به سمتم روانه شد و من برای دفاع از خودم گارد گرفتم، عصبانیت هم بخشی از وجودم شد. ولی کلا عصبانیت من خیلی جدی نیست. ممکن است با کلام با دیگران بحث کنم اما آنقدر عصبانی نمیشوم که چیزی را بشکنم یا به سمت کسی پرتاب کنم! اصلا این جور عصبانی نمیشوم. حالا چرا این را پرسیدید؟
چون فکر میکنیم انتشار آن عکس افشاگرایانه در اینستاگرام یک واکنش از سر عصبانیت بود ...
خیلی خوب شد که این را گفتید. پس اجازه دهید کاملا برایتان توضیح بدهم. اولا باید بدانید من اصلا و ابدا دچار انقلاب روحی نمیشوم؛ اینکه یک انفجار روحی در من رخ بدهد که باعث بشود یقه یکی را بگیرم یا به کسی ناسزا بگویم یا عکسی از سر عصبانیت منتشر کنم. میتوانم بگویم دلخوری من در آن لحظه بسیار زیاد بود اما عصبانیت و خشمی نداشتم. آن عکس اصلا به خاطر اینکه من عصبانی بودم منتشر نشد و دلایل زیاد دیگری داشت.
* اجازه میدهید بگوییم باورمان نمیشود؟ یعنی شما حالتان کاملا خوب بود و همه چیز عادی بود، بعد ناگهان تصمیم گرفتید یک عکس اینچنینی از خودتان منتشر کنید؟
نه اصلا! من حالم خوب نبود. حال خوب نبودن با عصبانیت دو مقوله کاملا جداست. من عصبانی نبودم و اینطور نبود که حالا یک حرکتی بکنم که عصبانیتم را خالی کنم.
بینید، من احساس میکردم یک اتفاقی افتاده است و باید واکنش نشان بدهم. بگذارید کمی به عقب برگردم. تفکر من به این صورت است که میگویم دو نفر که با هم ازدواج کردند، ممکن است بعد از یک مدتی به این نتیجه برسند که حالا نمیخواهند با هم زندگی کنند. خیلی خب! این میتواند یک پیشامد طبیعی در زندگی شما باشد و حالا باید با آن کنار بیایید. به نظر من فاجعهای رخ نداده. قبول دارم که جدایی اتفاق بسیار تلخ و رنجآوری است و آدم را آزار میدهد اما وقتی به این نتیجه رسیدید که تنها راه همین است، خب جدا شوید و دست از آزار هم بردارید. من این توصیه را به هر کسی که از من مشاوره بخواهد میدهم. برداشت بد نشود. اصلا توصیه به جدایی نمیکنم اما اگر راه دیگری نبود، اتفاق هولناکی نیفتاده و زندگی ادامه دارد و دنیا به آخر نرسیده است.
* پس شما از این آدمها هستید که فکر میکنند زوجها میتوانند بعد از ازدواج رابطه دوستانهای با هم داشته باشند ...
در شکل کلیاش درست است؛ به شرطی که هر دو نفر متقاعد شوند که در مورد خودم، هر چقدر سعی کردیم نشد. ولی درستش این است که دو طرف سر جنگ نداشته باشند و قصد آزار هم را نکنند و هر کس راه خودش را برود. حالا میشود به قول شما دوست ماند و به هم احترام گذاشت.
منبع: مه شو
این مطلب از گروه وب گردی است و فقط جنبه سرگرمی دارد.
ارسال نظر