نویسنده سریال "وارش"  دایه مهربانتر از مادر

به گزارش رکنا، جابر قاسمعلی با نوشتن فیلمنامه اقتباسی سریال وارش که بر اساس درام تاریخی و عاشقانه رمان مهاجران نوشته هاوارد فاست نویسنده مطرح " آمریکاییست " دایه مهربانتر از مادر شده است.

مطالعه و بررسی درباره آثار مثبت و منفی رسانه های تصویری، بالاخص تلویزیون با تولیدات نمایشی، چندی است که مورد هجوم بغض آلود با موضع گیری های گل درشت بعضی از نویسندگان ذوق زده، که بدون داشتن دانش و بینش صرفا دنبال راه اندازی موج های بچه گانه با رویکرد غلبه حاشیه بر متن هستند، قرار گرفته است. جابر قاسمعلی با نوشتن فیلمنامه اقتباسی سریال وارش که بر اساس درام تاریخی و عاشقانه رمان مهاجران نوشته هاوارد فاست نویسنده مطرح " آمریکاییست " دایه مهربانتر از مادر شده است.

هاوارد ملویل فاست رمان نویس و نویسنده تلویزیونی کمونیست آمریکایی بود. زاده شده شهر نیویورک است و پدر مادرش هر دو یهودی الاصل بوده،فاست را با نام‌های مستعار ای. وی. کانینگهام و والتر اریکسون نیز می شناختند.

جابر قاسمعلی با نوشتن فیلمنامه سریال وارش از نوع طراحی شده بر مبنای تخیل ژولورنی، فاقد دانش و بینش در حوزه های مردم شناسی، اداب و رسوم و سنن جاری در فرهنگ عام و خاص مردمان دلسوز و مهربانم گیلان فیلمنامه ای با فاقد کارکردهای نمایشی و مخاطب شناسی، دایه مهربانتر از مادر شده است.

تولیدی تنش آفرین و مهم تر تدبیری که در سیاست پخش بدون در نظر گرفتن شرایط زمانی و سنجش عیار اجتماعی جامعه اندیشیده شده است. جناب نویسنده در خصوص خلق کاراکتر ی مبارز، جسور ، شجاع ، مهربان ، منجی وووو چون یار محمد ( کاراکتر لاوِت ) رمان مهاجران از اهالی مردمان خوب جغرافیای سیستان و بلوچستان برای گیلانیان نشان داده که از درام و منطق حاکم بر اما و اگر های دراماتیکی یک کار اقتباسی نمایشی به اندازه یک ورقه امتحانی بلد نیست و فقط قیل و قالش را بلغور کرده است.

بدون تردید سریال وارش ناشی از التهابات فکری جاری بر فردیت وی و نویسنده کمونیست امریکایی رمان مهاجران ، نسبت به حقیقت ها و عینت های موجود در تاریخ و حقیقت های جاری و ساری ، مبارزاتی مردمان محبوبم گیلان فارغ از تحقیق ومطالعه در اوج بی دانشی و احساسی به بدترین نوع سیاه نمایی به تحریر در آمده است.

این تولید رسانه ای که بر مبنای قلم نسنجیده و پاورقی استاد ایشان بر مدار ذهنیت وی آن هم در ترسیم ناقص رابطه فرد و جامعه ، پیشینه و سابقه فرد و جمع بسان بیانه ای از جنس خود حق پنداری وی در خصوص چگونگی نمایش تصویر مردمان سرزمینم گیلان و نیز کیفت تزریق فراز و نشیب های دراماتیکی بسیار تصنعی و مقوایی بوده و مطالعه نشده نوشته و تولید شده است. و متاسفانه از نوع طراحی شده بر مبنای تخیل ژولورنی ، فاقد دانش و بینش و تعمیم واهی آن به حوزه های مردم شناسی ، اداب و رسوم و سنن جاری در فرهنگ عام و خاص مردمان دلسوز و مهربانم گیلان است.

جناب نویسنده در خلق ادبیات گفتاری و نوشتاری نمایشی احساسی خود، بیرحمانه همه بضاعت های بالفعل و بالقوه رفتاری و کرداری ، سنن و اداب و رسوم حاکم بر مناسبات اخلاقی ، ایمانی و احساسی و انسانی مردمان سرزمینم را در درام و ورئال نشناخته و نخوانده نادیده گرفته و صرفا برای ایجاد فضای دوگانگی در دو جغرافیا و اقلیم گیلان و سیستان و بلوچستان تنها توانسته موتور های جستجو فکری و تنش را درفضای مجازی برای عده ای معلوم الحال مغرض ، به شلختگی ترین شکل، خود روشن نماید .

فیلم نامه تعارض افکنانه وی، بدور از قبض و بسط های موجود در جامعه گیلانی من ، ممکن است هزینه های پر شماری را برای تخریب و تحریف فرهنگ و سنن مردمان استانم ببار آورد .

ایشان با این رویکرد ژولورنی و هالیوود سازی خود چالش هایی را به رخ می کشد که فاقد دانش وبینش لازم است . حضرت ایشان پیرهن خونینی را علم کرده که زاییده تخیل وذهنیتش هست در حالیکه مردمان سرزمینم از نسل میرزا کوچک جنگلی هنوز که هنوز است در مرام و پهلوانی و عدالتخواهی و مروت و مبارزه مردان و مبارزانی دارند پر فراوان ... که اصلا نیاز به مبارز و قدیسی چون یار محمد و امثال هم نیست و اینها تنها بخشی از واقعیت های عینی انکار ناپذیر در جامعه شناسی و مردم شناسی گیلانی هاست که به هیچ وجه نیاز به نسخه پیچیده شده جناب ایشان نیست .

اساسا افراد بر مبنای کدام منطق علمی و رسانه ای به خود اجازه می دهند تاغلیظ ترین تحریف ها را به بهانه تولید اثری نمایشی پیرامون حوادث و اتفاقات ناشی از توهمات ذهنی خود بلغور نمایند. که خود در بدیهی ترین مناسباتش از بی دانشی رنج می برند. سریال تا همین چند قسمت تولید شده خود سکانس یا صحنه های پر شمار ی را پیش روی مخاطبان ملی و استانی قرار داده است که در کمال پر رویی نفهمیدن ها در تولید و فیلمنامه اهانت های صریح به رفتار ، و گفتار و کردار و سجایای اخلاقی مردمان استانم روا داشته است . جناب ایشان نگران خلق قهرمانی برای مردمان سر زمین گیلان می باشند .شک ندارم حماسه های خلق شده در مبارزات جنگل و سرداران رشید هشت سال دفاع مقدس و انقلاب را نه دیده و نه شنیده و گر نه هیچ عقل ناقصی برای مردمانی که خود اسطوره جهانی و ملی چون میرزای بزرگ دارند بدنبال خلق اسطوره حتی در دنیای ذهنی خود نمی گردد ..

جناب جابر قاسمعلی مردم گیلان اگر دایه مهربانتر از مادر نخواهند چه کسی را باید ببیند.؟!

واما بعد... جناب دکتر عسگری ریاست محترم رسانه ملی خوشبینانه ترین شکل نگاه به سریال ، از ایده تا فرآیند تولید ، رانت ، تبانی ، نبود ممیزی ها در حوزه کارشناسی ، بده بستانهای مختلف در حوزه تولید و تهیه است ...تهیه کننده این سریال جناب تخشید سالها مدیر فیلم و سریال همین شبکه بوده و الان هم .....بماند.

جناب عسگری نویسنده رمان مهاجران که سریال بر اساس مثلا اقتباس از آن توسط جناب جابر قاسمعلی برای مردمان سرزمینم گیلان و تلویزیون شما نوشته شده ، جدای آمریکایی بودنش " کمونیست " بود . واما چند سوال درشتی که بعید می دانم پاسخی برای آنها داشته باشید . ؟

" آیا میرزا کوچک جنگلی تمام عمر خودش را در مبارزات و مبارزه در جنگل با همین جماعت و تفکر کمونیستی آنان صرف کرده یا نه .؟ ...آقای عسگری جای ترویج و گسترش تفکر کمونیستی نویسنده امریکایی رمان مهاجران چرا در گیلان ؟ در جغرافیای پهناور ایران عزیز از جنوب تا .... هم دریا هست هم صیادی واقعا چرا گیلان ؟ و......بماند.... شاید وقتی دیگر .....

اقای دکتر ، روشنگری با بصیرت به اندازه بضاعت این برادرتان ، دستور شریعت ماست . خرده مگیر ، چرا که به ما تحمیل کردند تا هماره بگویم ، صلاح مملکت خویش خسروان دانند.

 برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی