خودباختگی، مجاهدین را منافقین کرد
رکنا: فیلم سینمایی «سیانور» به کارگردانی آقای بهروزشعیبی و تهیهکنندگی آقای سید محمودرضوی است که مقطع مهمی از سازمان منافقین را به تصویر میکشد.
داستان فیلم برگرفته از وقایع درونی سازمان مجاهدین خلق ایران(منافقین) پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران است. این فیلم بازگوکننده اختلافات میان دو دسته در سازمان مجاهدین خلق و درگیری میان چهرههای کلیدی آن مانند تقی شهرام، مرتضی صمدیه لباف و مجید شریف واقفی در متن یک داستان عاشقانه نافرجام است. داستان سیانور در دهه ۱۳۵۰ میگذرد و محور اصلی آن زندگی عاشقانه یک زوج است که در آن دوره زمانی به تصویر کشیده میشود. سیانور در بخشهای بهترین بازیگر Actor نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بهترین فیلمبرداری و بهترین طراحی صحنه و لباس جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران نامزد دریافت جایزه شد. همچنین این فیلم جایزه بهترین فیلم جشنواره جایزه ققنوس را دریافت کرد. خانم بهنوش طباطبایی درباره نقشش دراین فیلم گفت: «این مقطع زمانی از انقلاب برای من بسیار جذاب بود. نام لیلا زمردیان را نمیشناختم و تحقیقات میدانی بسیاری درباره او انجام دادیم. دوست ندارم فرصت ایفای نقش شخصیتهای اینگونه تاریخی را از دست بدهم.» دراین فیلم که با اقبال بسیاری از مخاطبان و منقدان همراه شد، آقایان و خانمها، مهدی هاشمی، هانیه توسلی، بابک حمیدیان، بهنوش طباطبایی، حامد کمیلی و پدرام شریفی نقشآفرینی کردهاند. با آقای «مسعود احمدیان» نویسنده این فیلم گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
«سیانور» چندمین کارتان است؟
من فیلمنامههای «جعبه موسیقی» به کارگردانی آقای مؤتمن و «دموکراسی توروز روشن» به کارگردانی آقای عطشانی را نیز نوشتهام. فیلمنامهنویسی در ایران معمولاً دوحالت بیشتر ندارد؛ یا براساس ایده خودش مینویسد یا به سفارش کسی. فیلمنامههایی را که دراین سالها نوشتهام، از نوع سفارشی نبوده است و همگی ایده خودم بودهاند. به همین دلیل پیدا کردن فیلمسازانی که بتوانند با فیلمنامههایم ارتباط برقرار کنند، مقداری سخت است.
دغدغه شما برای نوشتن فیلمنامه «سیانور» از کجا پیدا شد؟
وقتی در مقطعی از تاریخ زندگی میکنید خود به خود تأثیراتی را از محیط اطراف دریافت میکنید. دوران نوجوانی ما ترکیبی بود از حضور گروههای مختلف سیاسی درکشور. از57تا60 شرایطی پیش آمد که نتایج فضای انقلاب بود. نوعی آزادی Freedom لجامگسیخته در این شرایط درباره گروههای سیاسی مختلف رخ داد. گروههای مختلف براساس ایدئولوژیهای مختلف و سهمخواهی طبیعی که داشتند فعالیتشان را گستردهتر کردند. در آن دوره، سازمان مجاهدین خلق به دلیل شعارها و ایدئولوژیای که عنوان میکردند، طرفداران قابل توجهی دربین جوانان داشتند.
به همین دلیل سراغ آنها رفتید؟
آنچه باعث شد به سمت تولید این فیلم برویم بر دو نکته استوار است: نخست اینکه سازمانی که در سال44 تشکیل میشود و براساس خطمشی کاملاً اسلامی و بنیانگذاران مسلمانی که داشتند، طبیعی است که میتوانند دربین جوانان مخاطبان خاص خودشان را پیدا کنند. دوم، درباره نقطه قابل توجه این سازمان در 10سال بعد است. تغییر ایدئولوژی 180درجهای و حرکت به خطمشی مارکسیستی که آینده این گروه را به کلی تغییر داد. این دو مورد به همراه همدلی آقایان رضوی و شعیبی باعث ایجاد اتفاق نظری دراینباره شد. نمیگویم دقیقاً عین حقیقت اما سعی کردیم تاریخ را کاملاً منصفانه روایت کنیم.
احتمالاً نمایش سیر عملکرد سازمان که منجر به انحرافش شد، باعث باورپذیری بیشتر در بین مخاطب خواهد شد!
بله همینطور است. البته این موضوع کار را کمی سخت میکند چون دوستان دیگری که بعد از سیانور بخواهند درباره این موضوع فیلم بسازند، طبیعتاً راهی جز نمایش منصفانه حوادث Accidents تاریخی نخواهند داشت. دستورالعمل نانوشتهای وجود دارد که برای ساخت هر اثر تاریخی باید آن اتفاق دچار مرور زمان شده باشد. سیانور بابی برای باز کردن و ارائه شرایط سیاسی و اجتماعی 40سال گذشته شد.
از چه منابعی برای نوشتن فیلمنامه سیانور استفاده کردید؟
درواقع هر متن و سند فارسی که دراین زمینه وجود داشت، بررسی شد. لااقل در حد تورق هم که شده به آنها توجه شد. به اضافه آن، زندگینامهها و مصاحبه اعضای سابق این سازمان نیز مورد استفاده قرار گرفت. به جرئت میگویم، متنی نبود که در زمان تحقیق و پژوهش به آن توجه نشده باشد.
آیا در هنگام خلق فیلمنامه از مسوولان امنیتی هم اعمال نظر یا مشورتی صورت گرفت؟
در موقع نوشتن فیلمنامه اعمال نظری از نهادهای امنیتی رخ نداد. کار دلی بود و حدود هشت سال تحقیق، پژوهش و نوشتنش طول کشید. در آن مقطع بنده نه دوست امنیتی را میشناختم و نه آنها پیگیر بودند! اما بعد از نوشتن فیلمنامه و درهنگام تولید طبیعی است که افراد مختلفی راجع به قصه نظر دادند. دیدارهایی صورت گرفت و مواردی مطرح شد.
چگونه درام را با این موضوع خاص تلفیق کردید، به طوری که مخاطب آن را قبول کند؟
برای بیان این مسأله تاریخی که حاوی نقاط تاریکی است، راهی جز قصهگویی نبود؛ خصوصاً برای مخاطب این دوره و زمان. این جور آیتمهایی که انتخاب بین عشق و وظیفه مطرح میشود، یکی از مواردی است که در سینمای جهان خوب جواب داده است. اگر با تسامح بگوییم کلیشه یا از هرعنوان دیگری استفاده کنیم، این فرمول در سینما Cinema به خوبی جواب میدهد. شخصیتی خلق کنید که درانتخاب بین عشق و وظیفه قرار بگیرد، اتفاق جذابی است. حال این که این شخصیت یک مأمور ساواک باشد که قبلاً چنین موقعیتی کمتر دیده شده به طور مضاعف جذاب خواهد بود. این موضوع فینفسه در دل خودش، درام را متولد میکند. این نسخهایاست که بارها و بارها در آثار سینمایی و تلویزیونی جهان تجربه شده است.
از خروجی کار راضی هستید؟
قبلاً هم عرض کردهام، دستنوشته اولیه یک بحث است و آن چیزی که به روی پرده میرود موضوع دیگری است. این فیلم محصول هنر Art شخص آقای شعیبی و تلاشهای آقای رضوی است. نوشته اولیه یک نقشه راه بوده است که عوامل هرکدام با توجه به بضاعت بالایی که داشتند آن را رقم زدند. عوامل مختلف این فیلم از بازیگران جلوی دوربین و عوامل پشت صحنه، همگی جزو بهترینها بودند و باعث خروجی موفق این فیلم شدند.
خودتان به عنوان کسی که تحقیقات گستردهای دراینباره داشتهاید، نقطه اصلی انحراف منافقین را چه چیزی میدانید؟
این سؤال، چند جلد کتاب و چند کرسی دانشگاهی جواب دارد! اما اگر بخواهم به صورت کپسولی و فشرده بیان کنم، مسائل روانی را بسیار مهم میدانم.
به نظرم در یک کلام، «خودباختگی» این اتفاق را رقم زد. عدم خودباوری و تکیه بر اعتقادات و دانش بومی خودمان از جمله عواملی بود که اعضای این سازمان را در آن دوره به این وضعیت سوق داد. دلایل بسیار متعدد و مهمی دراین زمینه وجود دارد اما نظر من، موضوع خودباوری است. زندگی چریکی، عدم تعامل با دنیای اطراف و عدم تحمل حرف مخالف باعث میشود یک طرفه به قاضی Judge بروید و هر آنچه که فکر میکنید درست است به روی آن پافشاری میکنید؛ همین چیزی که سرنوشت منافقین را رقم زد.
ارسال نظر