دهه 90 دهه طلایی سینما / از فارست گامپ تا تایتانیک
رکنا: هنوز هم بسیاری از کارشناسان دهه ۱۹۹۰ را دوران طلایی و یکی از نقاط اوج سینما در قرن بیستم میدانند؛ دههای که شاهد ظهور چهرههایی چون کوئنتین تارانتینو و ساخته شدن فیلمهایی از جمله «تایتانیک» و «جیغ» بود.
آنچه در پی میآید شاید بهترین فیلمهایی دهه 1990 نباشد اما فهرست آثاری است که پس از حدود دو دهه میتوان دهه پایانی قرن بیستم را با آنها بهتر شناخت. طبیعی است جای فیلمهای تحسینشده و موفق «رستگاری شاوشنک»، «ادوارد دستقیچی»، «احمق و احمقتر»، «روز گراندهاگ»، «جومانجی»، «داستان اسباببازی»، «شیرشاه»، «گردباد» و «ویل هانتینگ خوب» در این فهرست خالی است.
10. فارست گامپ 1994: تور رابرت زمکیس برای مرور تاریخ معاصر آمریکا با «فارست گامپ» به اوج رسید؛ یک شهروند معمولی آلابامایی که تا حدودی مدیون «زلیگ» وودی آلن بود اما برخلاف آن در گیشه هم به فروشی شگفتانگیز رسید. فارست (با بازی تام هنکس) با نوآوری هوشمندانه کارگردان به دهه 1960 میرود، با جان اف کندی دست میدهد و همراه جمعیت به تماشای سخنرانی دکتر مارتین لوتر کینگ جونیر مینشیند. موفقیت «فارست گامپ» زمینه را برای نشستن زمکیس روی صندلی کارگردانی «رستگاری شاوشنک» فراهم کرد؛ فیلمی که در اکران چندان دیده نشد اما حالا یکی از کالتهای کلاسیک تاریخ سینماست.
9. جیغ 1996: وس کریون کهنهکار که دریافته بود تماشاگران با قواعد فیلمهای گونه وحشت کاملا آشنا شدهاند، با روشی تازه با اعصاب آنها بازی کرد. با اینکه تمام شخصیتهای حاضر در «جیغ» میدانستند قاتل The Murderer نقابدار دنبال آنهاست و دیر یا زود سرانجام به شکلی دردناک کشته میشوند اما این هم نمیتوانست به کسی کمک کند. «جیغ» که با 15 میلیون دلار ساخته شده بود، 175 میلیون دلار از گیشه جهانی به جیب زد و از موفقترین فیلمهای دهه لقب گرفت.
8. دنیای وین 1992: با پیدایش سینماگرانی چون ریچارد لینکلیتر و کوین اسمیث که وارد دنیای نوجوانان و جوانان شده بودند، «دنیای وین» پنهلوپه اسفیریس و دنباله آن با بازی مایک مهیرز و دانا کاروی یکی از موفقترینهای این گونه بود. این فیلم کمتردیدهشده با وجود تولید با بودجه 20 میلیون دلاری، 180 میلیون دلار فروخت و دنباله آن یک سال بعد روانه پرده سینماها شد.
7. مظونین همیشگی 1995: نئونوآر جنایی و به شدت تاثیرگذار برایان سینگر ستارههایی نوظهور چون کوین اسپیسی و بنیسیو دلتورو را به سینمادوستان معرفی کرد؛ خلافکارانی خردهپا که در جریان یک معامله قاچاق Contraband به دست پلیسها میافتند و بازجویی میشوند. همه دنبال یافتن یک شخصیت شیطانی یا حتی خیالی به نام کایزر شوزه هستند که در پیچش شگفتانگیز پایانی ناگهان رخ مینماید و منبع الهام صحنه پایانی «حس ششم» ام نایت شیامالان میشود.
6. هفت 1995: چهره و بازی اسپیسی در تریلر جنایی تکاندهنده دیوید فینچر در مقابل براد پیت و مورگان فریمن حتی شیطانیتر از کایزر شوزه «مظونین همیشگی» بود. دو پلیس Police جوان و کارکشته درگیر پروندهای برای یافتن قاتلی هستند که قربانیان خود را بر اساس هفت گناه گبیره انتخاب میکند. دهه 90 با «سکوت برهها»ی جاناتان دمی آغاز شده بود و فینچر جوان پا در همان مسیر گذاشت و البته صحنههایی را هم از «بلید رانر» و «کلاغ» به عاریه گرفت. فینچر از «هفت» مستقیم سراغ «باشگاه مشتزنی» رفت و اسپیسی در «زیبایی آمریکایی» بازی کرد که هر دو از تعیینکنندهترین فیلمهای دهه 1990 هستند.
5. هواپیمای محکومین 1995: در سایه «بیگانه»ها و «ترمیناتور»ها و «جانسخت» جان مکتیرنان، اکشنهای هالیوودی وارد عرصه هنری شدند. کیانو ریوز با «نقطه شکست» و «سرعت» چهره یک قهرمان تازه را به خود گرفته بود و راه خود را به سوی سهگانه «ماتریکس» هموار میکرد. اینجا بود که نیکلاس کیج در قامت یک ستاره مستقل در «هواپیمای محکومین» و «صخره» ظاهر شد. داستان درباره گروهی از محکومان خطرناک است که هواپیما را میربایند و اینجا کیج باید با شکست دادن جانیها جان همه را نجات بدهد.
4. چهار عروسی و یک تشییع جنازه 1994: سینمای بریتانیا در دهه 90 دربست در اختیار درامهای اجتماعی فیلمسازانی چون مایک لی و کن لوچ و فیلمهای تاریخی تولید شرکت آیوری/مرچنت بود. تنها استثنا در این میان کمدی عاشقانه «چهار عروسی و یک تشییع جنازه» ریچارد کرتیس بود که در آن هیو گرانت عاشق اندی مکداول آمریکایی میشد. فروش 245 میلیون دلاری یک پروژه سه میلیون پوندی نشان میداد بریتانیاییها راه را درست رفتهاند.
3. تایتانیک 1997: سالهای پایانی قرن بیستم دوران طلایی بلاکباسترهایی بود که ریشه در «آروارهها» و دیگر فیلمهای غولپیکر استیون اسپیلبرگ داشتند. «ژوراسیک پارک»، «روز استقلال» و «مردان سیاهپوش» فیلمهایی بودند که با ورود تصاویر رایانهای زمینه را برای پیدایش دنیای امروز مارول فراهم کردند. در این میان، هیچ فیلمی نتوانست به گرد پای «تایتانیک» جیمز کامرون با درخشش لئوناردو دیکاپریو برسد؛ پروژهای که ماجرای واقعی غرق شدن کشتی تایتانیک را در 15 آوریل 1912 روایت کرد. داستان عاشقانه میان جک و رز (دیکاپریو و کیت وینسلت) و ترانه ماندگار سلن دیون هم از دیگر عوامل رکوردشکنی خیرهکننده «تایتانیک» در گیشه (دو میلیارد و 187 میلیون دلار) و مراسم اسکار (14 نامزدی و 11 جایزه) بود.
2. قطاربازی 1996: در آن سوی مسیری که «چهار عروسی و یک تشییع جنازه» ایستاده بود، «قطاربازی» دنی بویل قرار داشت با داستانی درباره گروهی از جوانان معتاد Addicted به هروئین در ادینبورگ بر اساس کتابی از اروین ولش. یوان مگرگور با همین فیلم به جایگاه یک ستاره بزرگ در هالیوود رسید. «قطاربازی» با دو میلیون دلار ساخته شد و 72 میلیون دلار فروخت.
1. پالپ فیکشن 1994: بیجایگزینترین فیلمساز دهه 1990 بیتردید کوئنتین تارانتینو بود؛ یک کارمند ساده فروشگاه عرضه فیلمهای ویدئویی که با «سگهای انباری» همه را به تحسین واداشته بود. تقریبا همه منتظر دومین فیلم او بودند که ناگهان «پالپ فیکشن» از راه رسید و همه را شگفتزده کرد. فیلم از نظر تجاری و هنری بسیار موفق بود و ترکیب بازیگران آن نشان داد تارانتینو راه نجات ستارهها را خیلی خوب میداند. جان تراولتا پس از یک دهه دوباره درخشید، هاروی کایتل همچنان با «پالپ فیکشن» یاد آورده میشود و ساموئل ال جکسن دستکم موفقیتهای 20 سال پس از آن را مدیون هوشمندی کارگردان جوان است.
ارسال نظر