واکنش علیرضا داودنژاد به حواشی فیلم «فراری» در رشت

این کارگردان سینما Cinema در پاسخ به این سوال که "از اتفاقاتی که در رشت برای فیلم «فراری» افتاده است چه برداشتی دارید؟" گفت: پدر من اهل گیلان است و خود من هم بخش زیادی از زندگی‌ام را در شمال ایران گذرانده‌ام و الان هم بیشتر ساکن شمال هستم و تعداد زیادی از فیلم‌هایم را در همین منطقه ساخته‌ام و در کنار مردم اینجا بیش از هر جای دیگری احساس آرامش می‌کنم. من مردم شمال را می‌شناسم و می‌دانم آن قبیل اتفاقات به آن‌ها مربوط نمی‌شود.

او تصریح کرد: مردم گیلان مخصوصا مردم رشت از آگاه‌ترین و باسوادترین مردم ایران هستند و در استقبال از هنر Art و هنرمند Artist پیشتاز بوده‌اند و سوابق تاریخی آن‌ها در برگزاری تئاتر و کنسرت موسیقی و همچنین پیش تازی آن‌ها در روزنامه‌نگاری و فعالیت‌های ذوقی و ادبی بر اهل تحقیق پوشیده نیست.

داودنژاد گفت: رشتی‌ها و اصولا گیلانی‌ها، مردمانی نیستند که خود را از سایر اقوام ایرانی جدا بدانند و ناهنجاری‌های اجتماعی را به بقیه نسبت بدهند و خودشان را مطلقا تافته جدابافته فرض کنند. من اتفاقات اخیر مربوط به فیلم «فراری» را به مشکل اصلی سینمای ایران که در واقع مشکل اصلی، بازار Store کالاهای فرهنگی کشور است، مربوط می‌دانم و آن چیزی جز مشکل ناامنی بازار برای تولیدکننده داخلی نیست.

او تاکید کرد: پایین کشیدن فیلمی که دارای پروانه نمایش رسمی است با سروصدا و جوسازی از اکران یعنی خالی کردن زیر پای قانون Law و ترویج ناامنی. در شرایطی که تولیدکننده داخلی هنوز نمی‌تواند بر گیشه‌های فروش بلیت و نحوه نمایش فیلم در سالن‌ها کنترل و نظارت داشته باشد و کماکان در دسترسی به آمار دقیق فروش فیلم در سالن‌های سینما مشکل دارد، در شرایطی که گردش مالی در بازار سیاه قاچاق Contraband و تکثیر غیرقانونی فیلم‌های سینمایی چند برابر بازار رسمی نمایش در ویدئو خانگی است، در شرایطی که ماهواره‌ها فیلم‌ها و مخاطبان ایرانی را برای فروش کالاهای قاچاق به تاراج می‌برند، در شرایطی که سایت‌های اینترنتی داخلی فیلم‌های ایرانی را برای فروش پهنای باند به حراج می‌گذارند، در شرایطی که تولیدکننده داخلی هنوز نتوانسته است دولت را متقاعد کند که برای قطارها، اتوبوس‌ها، هتل‌ها، بیمارستان‌ها و دیگر مراکز اقدام به خرید حقوق نمایش کند و از نمایش غیرقانونی فیلم‌ها جلوگیری کند و بالاخره در شرایطی که هنوز در رسانه‌ ملی جایگاهی مطمئن برای حمایت موثر از تولید داخلی فیلم بدست نیامده است. این نوع اتفاقات و تسویه حساب‌ها و پایین کشیدن فیلم‌های دارای پروانه نمایش از اکران یا جلوگیری از نمایش آن‌ها همان طور که گفتم جز دامن زدن به ناامنی بازار برای تولیدکننده داخلی و آب ریختن به آسیاب قاچاق و بازار سیاه ماهواره و ویدئو خانگی چیز دیگری نیست.

داودنژاد در بخش دیگری از این مصاحبه در پاسخ به اینکه "اکران نوروزی «فراری» به کجا رسید؟" گفت: به همان جا که باید می‌رسید، اکران فیلم بدون معرفی و تبلیغ و شروع نمایش با ۱۵ سالن آن هم در سانس‌های مرده به چه نتیجه‌ای می‌توانست برسد؟ به همان نتیجه‌ای رسید که قابل پیش‌بینی بود و من قبل از اکران به همکاران و مسئولان عرض کردم. یک ماهه پرونده فیلم بسته شد بی‌آنکه من هنوز توانسته باشم به فهرستی از سالن‌ها و سانس‌های نمایش فیلم دست پیدا کنم.

جالب است بدانید که اکنون صحبت از انتشار ویدئو خانگی «فراری» است بی‌آنکه هنوز دیناری درآمد از نمایش فیلم در سالن و یا حتی یک ورق صورت حساب از اکران سینمایی آن به دستم رسیده باشد.

داودنژاد در پاسخ به این سوال که "سال گذشته در مراسمی که نشان داود رشیدی به شما اهدا شد، شاهد نمایش فیلمی کوتاه بودیم که بعضی از همکارانتان مثل آقایان کیانوش عیاری، ابوالحسن داودی، کیومرث پوراحمد و علیرضا زرین دست از شما به عنوان نظریه‌پرداز سینمایی ایران و یک فعال موثر صنفی یاد کردند. در بیست، سی سال گذشته هم ما شاهد فعالیت‌ها و مقاله‌ها و مصاحبه‌های کارشناسی شما درباره مسائل گوناگون سینما از پژوهش و آموزش گرفته تا موضوعات مربوط به تولید، توزیع و نمایش فیلم بوده‌ایم، وقتی شما خود را با چنین وضعی مواجه می‌بینید، به دیگران و جوان‌ترها که تازه وارد عرصه تولید و نمایش فیلم می‌شوند، چه باید بگویند. ارزیابی شما از آنچه تحت عنوان فعالیت صنفی در سینما جریان دارد، چیست؟ گفت:ما در فعالیت صنفی با انواعی از گرایش‌ها مواجه هستیم. گرایشی که ذائقه سیاسی دارد و مصلحت را در تبدیل تشکیلات صنفی به ادامه تشکیلات دولتی می‌داند، گرایشی که دغدغه اقتصادی دارد و ترجیح می‌دهد تشکیلات صنفی در ارائه فعالیت دفاتر تهیه، توزیع و سینماداری فعال باشد و گرایش فرهنگی که متکی به اکثریت اعضا و بیشتر منتقد و مطالبه‌گر است.

او ادامه داد: من اغلب نمایندگان این گرایش‌ها را می‌شناسم و با آن‌ها از زمانی که وارد سینما شدم آشنا هستم و در طی سه، چهار دهه، شاهد سیر تحول فعالیت‌های سازمانی و حرفه‌ای و صنفی آن‌ها بوده‌ام. آنچه می‌توانم در این مجال و به طور خلاصه به شما عرض کنم این است که آنچه می‌توانست همه این گرایش‌ها را در کنار هم فعال کند و به هر کدام از آن‌ها نقشی سازنده در همکاری با آن دیگری بدهد و فضای دوستانه و شاداب در سینما ایجاد کند دستیابی سینمای ملی به بازاری امن و امان بود که در آن انواعی از فیلم‌ها برای انواعی از مخاطبان تولید شود و ابتکار عمل را در فضای دیداری و شنیداری کشور و در مقابل انبوه واردات رسمی و غیررسمی در دست تولیدکننده داخلی حفظ نماید. اما متأسفانه تقویت بازار سیاه توزیع و نمایش فیلم اعم از سالن و نمایش‌ غیرقانونی و ماهواره و ویدئو خانگی به ناامنی بازار برای تولید داخلی منجر شد و با تضعیف منظومه هنری و رسانه‌ای داخلی، منظومه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را در فضای دیداری و شنیداری کشور مسلط کرد و نهایتا آنچه را ما تحت عنوان فعالیت صنفی شاهد آن هستیم به میان داری گرایش‌ دولتی و انحصارجویی گرایش اقتصادی و سرخوردگی گرایش فرهنگی کشانده است. اگر بگویم ما امروز در نوعی کُمای صنفی به سر می‌بریم، گزافه نگفته‌ام.

«فراری» علیرضا داودنژاد که به اذعان بسیاری از صاحب‌نظران به دلیل شرایط نامناسب اکران به فروش شایسته‌اش دست نیافت، در روزهای اخیر، خبری عجیب در فضای مجازی درباره‌ی آن منتشر شد، خبری که طی چند روز گذشته در فضای مجازی منتشر شد، حکایت از این داشت که عده‌ای در رشت به اکران این فیلم معترض شده‌اند.

این فیلم حکایت دختری با بازی ترلان پروانه است که از شمال کشور به تهران سفر می‌کند تا ماشین «فراری» را ببیند. محسن تنابنده دیگر بازیگر Actor اصلی فیلم است.