عباس سلیمی نمین، تحلیلگر اصولگرا :
نامزدهای انتخابات 1400 باید دو ماه قبل برنامه های خود را اعلام می کردند
رکنا:مسأله انتخابات پیش رو چیست یا چه باید باشد؟ به عبارت دیگر، اگر بخواهیم کلیدی را برای حل مشکلات کشور مطرح کنیم که به عنوان کلیدواژه انتخابات از سوی مردم، نامزدها و هواداران و جریانهای آنها مطرح شود، چه باید باشد؟ پیش از این حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی مهمترین مسأله انتخابات پیش رو را در گفتوگو با «ایران» اقتصاد دانسته بود.
انتخابات 1400 / به گزارش رکنا به نقل از روزنامه ایران ، کیومرث اشتریان، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران هم تقابل دیپلماسی با دیپلماسی هراسی را برجسته دیده بود و حالاعباس سلیمی نمین از چهرههای شاخص اصولگرا در گفتوگو با «ایران»، کارآمدی را مسأله انتخابات میداند. این تحلیلگر سیاسی البته از اینکه هنوز نامزدهای اصلی مشخص نشدهاند ابزار نگرانی میکند و میگوید این امر باعث میشود تا مردم فرصت کافی برای تأمل و تعمق در برنامهها و سوابق نامزدها نداشته باشند و باز هم هیجان، به فضای غالب در انتخابات تبدیل شود. این گفتوگو را بخوانید.
به نظر شما در سال جاری مسأله نخست انتخابات چیست و مردم چه دغدغهای درباره نامزدها و اساساً نتیجه انتخابات برای خودشان دارند؟
به باور من مسأله اصلی انتخابات پیش رو بحث کارآمدی است. امروز مجموعه عوامل ضرورت کارآمدی یک دولت جدید را پیش روی ما قرار داده است. به عبارت دیگر در شرایطی که بدخواهان استقلال ملت ایران فشارهای زیادی وارد میکنند تا امور کشور در مسیر درستی حرکت نکند، علیالقاعده باید دولت کارآمدی را انتخاب کنیم تا بتواند هم بر مشکلات ناشی از دشمنیهای بیگانه غلبه کند و هم مسائلی را که به دلیل رقابتهای داخلی کشور به وجود آمده است حل و فصل کند. از این رو معتقدم دولت آتی باید بر این مشکلات فائق آید تا بتواند مسائل جامعه را به گونهای رقم بزند که همه مشکلات را تا حد زیادی برطرف کند. بنابراین فکر میکنم ما باید بر مسأله کارآمدی تمرکز کرده و درباره آن بیندیشیم.
بنابراین شما مسائل خرد کشور از قبیل اقتصاد و معیشت یا مسائل فرهنگی و اجتماعی را ذیل مسأله کارآمدی صورتبندی میکنید؟
من همه مسائلی را که امروز با آنها مواجه هستیم ذیل مسأله اساسیتر کارآمدی میبینم. در شرایط کنونی کارآمدی به این دلیل مهم است که ما به دولتی با انگیزه قوی نیازمندیم. انگیزه قوی یعنی این دولت باید ریسک پذیری، ایثارگری و توان کارشناسی داشته باشد، در عین حال قدرت تحمل فوقالعاده داشته باشد تا بتواند در این شرایط مسائل را به پیش ببرد. اگر این گونه دولتی روی کار بیاید که بتواند مسائل را پیش ببرد، در ذیل آن مسائل دیگر نظیر مشکلات اقتصادی هم حل و فصل خواهد شد، اشتغال تا حد زیادی ایجاد خواهد شد و سایر امور نیز به همین ترتیب. بنابراین اصل در انتخابات پیش رو و اساساً مهمترین خصلتی که دولت آینده باید داشته باشد، کارآمدی است، یعنی دولت بعد باید بتواند از همه امکانات کشور، آن طور که شایسته است برای حل مسائل مردم بهره بگیرد.
شاخصهای شما برای کارآمدی چیست و آیا جهتگیریهای سیاسی افراد را برای کارآمد بودن دخیل میدانید یا خیر؟
قطعاً دخیل میدانم، زیرا جهتگیری سیاسی در انگیزش افراد بسیار تأثیر دارد. به عنوان مثال، اگر من به نظام برآمده از رأی مردم اعتقاد جدی نداشته باشم یا به الگوهای وارداتی توجه کنم و معتقد باشم زمانی میتوانیم به موفقیت نائل شویم، کارآمد باشیم یا نظام ما پیشرفت کند که الگوهای غربی را در دستور کار قرار دهیم، فردی با چنین نگرشی تلاش زیادی برای حل مشکلات مردم و کشور نخواهد کرد. توجه و اهتمام چنین فردی این خواهد بود که در قدرت، اساس قانون اساسی را زیر سؤال ببرد و سست کند، یا تغییراتی را که در برخی سالهای اخیر پیشنهاد شد مطرح کند، غیر از اینها انگیزه قوی برای حل مشکلات در قالب و چارچوب نظام جمهوری اسلامی نخواهد داشت.
موضوع انگیزه نداشتن برای حل مسائل در چارچوب نظام را براساس چه شواهد یا عللی مطرح میکنید؟
چیزی که بعضاً امروز در یک جناح سیاسی شاهد هستیم، همین مشکل است یعنی افراد براساس قانون اساسی روی کار میآیند، اما بعد مواضعی اتخاذ میکنند که در واقع به ناکارآمدی منجر میشود، زیرا وقتی شما به یک مسیر یا یک اصلی باور نداشته باشید، علی القاعده در آن مسیر هم تلاش نمیکنید. بنابراین موضع گیریها و جهتگیریهای سیاسی در کارآمدی تأثیر بسزایی دارد و تعیین کننده است.
وقتی شما کارآمدی را مسأله انتخابات میدانید، این طور به نظر میرسد که این دیدگاه یک نخبه سیاسی است که سعی دارد نگاهی همه جانبه به مسائل کشور داشته باشد؛ اما آیا مردم هم مسأله انتخابات پیش رو را کارآمدی میدانند یا به مسائل خردتر توجه دارند؟
اگر به صورت موردی از مردم درباره دغدغهها و مشکلات شان بپرسیم، قطعاً هریک دلیل و راه حل خاص خود را مطرح میکنند. اما نکته اینجا است که درباره این دغدغهها و مشکلات، به سادگی میتوان به یک جمعبندی رسید. به عنوان مثال، در قضیه بنزین، آیا نگرانی مردم جز این بود که شاهد یک ناکارآمدی بودند؟ به عبارت دیگر، مردم معتقد بودند اگر میخواهید تصمیمی بگیرید، چرا از خودتان ناکارآمدی نشان میدهید؟ چرا تلاش نکردید همه جوانب امر را بسنجید و کاری کنید تا یک مشکل و شوک برای جامعه ایجاد نکنید؟ یعنی اگر وزارت محترم نفت و ریاست محترم جمهوری در این زمینه پیگیر بودند و سؤال میکردند که آیا ابعاد تأثیرات این قضیه را دیده و برای آن تدبیری اندیشیده شده یا خیر، اگر این انگیزه وجود میداشت، قطعاً مشکلاتی که بعداً برای جامعه ایجاد شد، ایجاد نمیشد. به عبارت دیگر، اگر تصمیماتی که بعد از یک فاجعه اتخاذ شد، قبل از فاجعه اتخاذ میشد، اصلاً در این زمینه مشکلی نمیداشتیم. در جراحیهای اقتصادی اینچنینی باید یک ایثار و فداکاری جدی وجود داشته باشد و به همین دلیل باید روزهای متوالی کار کرد تا هیچ مشکلی برای جامعه ایجاد نشود، اما درعین حال این جراحی هم انجام شود. بنابراین معتقدم در موضوعاتی که بشدت مردم را ناراحت کرده، میتوانیم به سهولت این را بفهمیم که گرایش مردم و مسأله اصلی انتخابات از نگاه مردم، چیست.
آیا در جناحها هم چنین نگرشی را میبینید که آنان هم در شعارها و برنامههای انتخاباتی خود، به دنبال حل ریشهای مسائل کشور از طریق توجه به کارآمدی باشند؟
همان طور که گفتم، من همه مسائل خردتر جامعه از قبیل صف مرغ، اشتغال یا گرانی و سختی معیشت را ذیل مسأله کلان کارآمدی میبینم.
کسانی که امروز به عنوان نامزدهای انتخاباتی مطرح هستند یا طرفداران آنان هم چنین نگاهی دارند و مشکلات کشور را ذیل مسأله کلان کارآمدی دستهبندی میکنند، یا اینکه آنان نگاه خرد و جزئی دارند؟
متاسفانه برخیها مشکلات جامعه را به صورت خرد مطرح میکنند. کما اینکه در برخی شعارها میبینیم که مسائل مردم را بسیار خرد میبینند که به نظر من پسندیده نیست.
اکنون طیفی از روشنفکران و اساتید بدون وارد شدن به بحثهای اصلاحطلبی و اصولگرایی، دغدغه افزایش کارآمدی نظام را دنبال میکنند. آیا میتوان امیدوار بود که افرادی مانند شما و آن چهرهها بتوانند یک اجماع گفتمانی در کشور ایجاد کنند؟
ما ارتباطات تشکیلاتی نداریم و خود من در این زمینه به پژوهش مشغول هستم. لذا نمیتوانم چنین وعدهای را بدهم یا چنین دورنمایی را ترسیم کنم. کسانی میتوانند این دورنما را ترسیم کنند که توان و کار تشکیلاتی دارند و دلسوز هستند، علی القاعده باید این کار را انجام دهند.
برخیها مسأله کارآمدی را به مسائل سیاسی و گاه مبنایی نظام ارتباط میدهند. دیدگاه شما چیست؟
به باور من، هر فردی میتواند به یک ساختار ایراداتی داشته باشد، این حق آنها است و اشکالی ندارد. اما امروز هر انسان دلسوزی میداند که ما باید در قالب این ساختار فعلی کار کنیم. تا زمانی که این ساختار وجود دارد و مردم در آن چارچوب مشارکت و افراد را برای نشستن روی صندلیهای مسئولیت انتخاب میکنند، باید به این ساختار پایبند بود و از ظرفیتهای آن استفاده کرد، اما بعضی از آقایان باوجود اینکه میدانند در چه چارچوبی نامزد میشوند و میدانند در چه چارچوبی انتخاب شوند، اما وقتی انتخاب میشوند، سعی میکنند بحث سست کردن چارچوبها را دنبال کنند تا تقویت چارچوبها را. البته به عنوان یک کنشگر سیاسی و شخص حقیقی معتقدم که حق آنان است که بحثهای نظری خود را مطرح کنند، اما حتی وقتی میخواهیم تغییری در جامعه ایجاد کنیم و جامعه را به جلو ببریم، باید در چارچوب قانون موجود عمل کنیم. واقعاً هم ظرفیتهای فوقالعادهای در این چارچوب وجود دارد، اما برخی از آقایان که به غرب گرایش دارند، اصلاً به ظرفیتهای داخلی نمیاندیشند و زحمتی به خود نمیدهند تا این ظرفیتها را درک کنند و در چارچوب این ظرفیتها گام بردارند.
کارشناسان، یک مانع کارآمدی را رقابتهای فرسایشی داخلی میدانند. دیدگاه شما چیست؟
البته بعضاً رقابتهای غلطی هم در داخل داریم، یعنی گاه دیده میشود که سعی میکنیم از کارآمدی یکدیگر بکاهیم یا به گونهای همدیگر را مورد فرسایش قرار دهیم. با وجود همه این مشکلات، ما باید به این رشد برسیم که اگر رقیب ما در دولت هست، ما نباید به جای تقویتش، سعی کنیم او را در چاله چولههای مختلف قرار دهیم. مشی رهبری همواره این بوده است که هر دولتی با هر گرایشی که روی کار میآید، تقویت کنند تا از طریق این تقویت، کارآمدی نظام افزایش یابد. اگر همه نیروها به این فهم مشترک برسند، تأثیر بسیاری در کارآمدی خواهد داشت.
در این دوره، به نظر شما میان نامزد انی که بحث کارآمدی را مطرح میکنند و نامزدهایی که روی موارد جزئی یا شعارهای پوپولیستی تمرکز میکنند، گرایش مردم به کدام سمت خواهد بود؟
من امروز قدری نگران هستم، زیرا بسرعت به زمان انتخابات نزدیک میشویم، اما هنوز نامزدهای اصلی مشخص نیستند و معلوم نیست که تمرکز اصلی جریانهای سیاسی روی چه افراد و اشخاص یا برنامههایی است. این امر باعث خواهد شد شرایط انتخابات، آن طور که شایسته است پیش نرود زیرا باید فرصتی برای مردم قائل بود تا بتوانند نسبت به منتخبان خود کلان نگری داشته باشند و آنان را از یک زاویه وسیع تری بررسی کنند، اما این طور که اکنون دارد پیش میرود، قطعاً در انتخابات پیش رو احساس، بیشتر نقشآفرینی میکند یعنی برانگیختن، احساسات را تحریک کردن و کارهای تبلیغاتی و هیجانی کردن در دستور کار خواهد بود، اما اگر فضا به صورت دیگری بود، یعنی دو ماه قبل از انتخابات، نامزدها و برنامههایشان مشخص باشد تا برای مردم زمان تأمل ایجاد کنند، قطعاً مردم فرصت تفکر بیشتری خواهند داشت تا به کارآمدی فکر و بررسی کنند که کدام یک از نامزدها روی کارآمدی تمرکز خواهند کرد، کدام یک دو برابر برای حل مسائل کشور وقت خواهند گذاشت، نه اینکه کسی را انتخاب کنند که حتی حاضر نیست وقت معمول را هم برای حل مشکلات بگذارد.
بنابراین در این صورت فرصت اندیشیدن و تفکر برای جامعه فراهم خواهد بود، اما اکنون عدهای عامدانه دارند شرایط را به گونهای پیش میبرند که بازهم احساسات در انتخاب مردم غلبه دارد. اگر مانند انتخابات سال 96 احساسات را تحریک کنیم و چند حرف تبلیغاتی بزنیم، طبیعی است که نتیجه خوبی از انتخابات یا شرایط مطلوب عاید نخواهد شد.
امیدوارم چهرههای دلسوز کشور و مردم فرصتهای این روزها را غنیمت بشمارند و سعی کنند رشد را بیشتر دامن بزنند تا اینکه برخی بخواهند دریچه آگاهی بخشی جامعه را باز نکنند یا اصلاً عامدانه نگشایند.
آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر