نامزدهای انتخابات 1400 چگونه صدای مردم را خواهند شنید؟
رکنا: در فضای سرد کنونی و در حالی که کمتر از دو ماه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باقیمانده است، سوال اصلی اینجاست نامزدهای این انتخابات چگونه صدای مردم را خواهند شنید.
در روزهای اخیر با وجود اینکه تحولات انتخاباتی در دو اردوگاه اصلاح طلبان و اصولگرایان شکل جدیتری بهخود گرفته و رایزنیهای سیاسی برای نهاییکردن گزینههای مطلوب هر دو جریان وارد مراحل حساستری شده و بهنظر میرسد فاز نهایی گرفته است، اما همچنان میزان مشارکت مردم در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ، از اصلیترین دغدغههای تصمیمسازان سیاسی از هر دو طیف است.
به گزارش رکنا و به نقل از همشهری، فاصله گرفتن احزاب از مطالبات جامعه در سالهای اخیر و به تبع آن دورشدن مردم از جریانهای سیاسی کشور، از موضوعهایی است که این روزها در حوزه آسیبشناسی فضای سیاسی ایران مورد توجه جدی قرار دارد.
برخی تحلیلگران سیاسی معتقدند در سالهای اخیر مردم در رساندن صدای اعتراض خود به تصمیمسازان کشور، از احزاب و جریانهای سیاسی پیشی گرفتهاند و ادامه چنین روندی به گسست میان جامعه و احزاب دامن میزند و میتواند تبعات جبرانناپذیری به همراه داشته باشد. وقوع اعتراضات دی 96 و در پی آن اعتراضات آبان 98 و سکوت و حتی شوکهشدن احزاب و گروههای سیاسی در قبال آنها مثالهایی است که میتوان بهعنوان شاهدی بر فاصله گرفتن جریانهای سیاسی از مطالبات و خواستهای مردم ارزیابی کرد.
نقشآفرینی نه چندان جدی احزاب در پیگیری مشکلات مردم در این موارد سبب شده که حالا و در میدان انتخابات 1400 کاندیداها شخصا وارد میدان شوند و به جای سازوکار حزبی بهصورت ستادی مردم را برای شرکت در انتخابات ترغیب و تشویق کنند؛ ستادهایی که درنهایت بهدنبال ائتلافهای حزبی سکاندار امور کاندیداها خواهند شد و حلقه وصل آنها با مردم.
دیدارهای چهره به چهره و کارهای ستادی برای جذب رأی مردم
حسین نقویحسینی، عضو شورای مرکزی جامعه ایثارگران درایـن بـاره به همشهری میگوید: با نگاهی به حوادث و رویدادهایی که در سالهای اخیر در کشور بهوقوع پیوسته، میتوان به این نتیجه رسید که احزاب و جریانهای سیاسی نتوانستهاند بهمثابه زبان گویای مردم عمل کنند. اعتراضهایی که اخیرا در کشور بهوجود آمد، سوای قانونی بودن یا نبودن آنها و همچنین تجمعهایی که به دلایل مختلف درمقابل مجلس، اماکن دولتی و دادگستریها برگزار شده نشان میدهد مردم رأسا تصمیم گرفتهاند و به میدان آمدند که صدای خود را به گوش مسئولان برسانند.
نقویحسینی میافزاید: حوادث آبانماه1398 و رویدادهای مشابه آن، نشان میدهد احزاب، گروهها و جریانهای سیاسی نتوانستهاند به رسالت خود بهخوبی عمل کنند و در جلب اعتماد مردم ناتوان بودهاند. باید به این نکته توجه کرد که احزاب بهعنوان واسطهای میان مردم و حکومت، اصلیترین کارکردشان انتقال مطالبات جامعه به تصمیمگیران کشور است، اما زمانی که مردم مستقیما مسائل و مشکلات خود را آنهم در خیابان و با برگزاری تجمع و... مطرح میکنند، ضعفهای بنیادین احزاب کشور نمایان میشود.
وی ادامه میدهد: در این راستا میتوان به برگزاری تجمعهای صنفی در سالهای اخیر ازجمله از سوی بازنشستگان، معلمان، کارگران و... اشاره کرد که نشان داد آنها احزاب و گروههای سیاسی را به رسمیت نمیشناسند یا لااقل آنقدر ناکارآمد میدانند که معتقدند نمیتوانند مطالباتشان را به مسئولان منتقل کنند و خود رأسا باید وارد میدان شوند و با تصمیمگیران صحبت کنند.
این فعال سیاسی اصولگرا معتقد است در مقاطعی مانند انتخابات ریاستجمهوری ضرورت نقشآفرینی احزاب بیش از پیش نمایان میشود. نقویحسینی تصریح میکند: وقتی احزاب کارکرد مطلوب خود را نداشته باشند و نتوانند اعتماد مردم را جلب کنند، نمود بارز آن در انتخابات خود را نشان میدهد. در انتخاباتی در ابعاد ریاستجمهوری، احزاب و گروههای سیاسی باید با تابلوی خود در عرصه رقابتها حاضر شوند و براساس برنامههای حزبی عمل کنند و درمقابل مردم هم پاسخگوی عملکرد خود باشند.
وی ادامه میدهد: زمانی که احزاب چنین کارکردهایی در جامعه نداشته باشند، کاندیداهای انتخاباتی شخصا سراغ جامعه میروند. در چنین شرایطی فرد در دیدارهای چهره به چهره و در قالب برنامههای ستادی شخصا با مردم صحبت میکند و به آنها قولهایی هم میدهد، اما وقتی مسئولیت را برعهده گرفت و از فردای انتخابات دیگر دسترسی به او ناممکن میشود و جامعه نمیتواند مطالبات خود را از او پیگیری کند.
حال در چنین شرایطی که احزاب جایگاه قابل توجهی در میان مردم ندارند و اقبالی هم به کاندیداها و شعارهای مطرح شده از سوی آنان نیست، جامعه در چه مسیری حرکت خواهد کرد؟ بهروز نعمتی در این باره میگوید در این شرایط دو رویکرد در نحوه انتخاب مردم نقش اساسی مییابد؛ نخست توجه ویژه به برنامه کاندیداها و دوم بررسی موشکافانه سابقه و پیشینه اجرایی کاندیداها. حسین نقویحسینی به وظایف کاندیداها در وضعیت خطیر کنونی هم اشاره میکند و میافزاید: کاندیداها برای جلب اعتماد مردم باید با تعریف مکانیسمهای دقیق قانونی، فرایندی را تدارک ببینند که صدای مردم شنیده شود. باید شرایطی را فراهم کرد که اگر طیفی از مردم نسبت به عملکرد دستگاهی اعتراض داشتند، بتوانند حرفشان را بهگوش مسئولان برسانند.
انباشت مشکلات، اسباب نارضایتیهاست
بررسی آسیبشناسانه احزاب نسبت به ضعفها و دستاوردهای خود در سالهای اخیر ضرورتی است که بهروز نعمتی، دبیرکل حزب رفاه ملت ایران هم در گفتوگو با همشهری بر آن تأکید دارد و معتقد است این موضوع میتواند راهگشای احزاب و جریانهای سیاسی کشور در شرایط دشوار کنونی باشد. او میگوید: واقعیت این است که مشکلات انباشته شده در سالهای اخیر زمینهساز نارضایتی بیشاز پیش مردم از عملکرد مسئولان در حوزههای مختلف شدهاست و این موضوع در عرصه جامعه ظهور و بروز بیرونی دارد که در اعتراضهای اخیر قابل مشاهده است.
نعمتی میافزاید: بهنظر میرسد مردم در زمـیـنـه انتـقال نارضـایتـیها به تصمیمسازان کشور، جلوتر از احزاب و جناحها حرکت میکنند و از این نظر میتوان گفت جامعه دچار تحولات اساسی شده است و جریانهای سیاسی کشور باید برای رفع این چالش اساسی چارهاندیشی کنند؛ چراکه ادامه چنین روندی سبب افت جایگاه اجتماعی احزاب در کشور میشود و میتواند تبعات نامناسبی بههمراه داشته باشد.
وی ادامه میدهد: اینکه امروز مردم راحتتر از احزاب و فعالان سیاسی به موضوعات گوناگون اجتماعی و سیاسی کشور واکنش نشان میدهند، واقعیت انکارناپذیری است که یکی از دلایل آن میتواند این باشد که مردم راحتتر از احزاب حرف میزنند و مشکلات خود را بیان میکنند و این موضوع را باید نقطه ضعفی در کارنامه جریانهای سیاسی کشور دانست.
راه ناگزیر جلب اعتماد جامعه
این نماینده سابق مجلس معتقد است کم کردن فاصله کنونی میان مردم و احزاب با پارامترهای مختلفی محقق خواهد شد که مهمترین آن، جلب اعتماد جامعه است.
نعمتی میگوید: کاندیداها باید صادقانه با مردم صحبت کنند و برنامههای خود را ارائه دهند. اگر حقایق با مردم درمیان گذاشته شود، آنوقت جامعه هم به فرد کاندیدا اعتماد میکند و امیدوار میشود که میتواند صدای خود را از زبان او بشنود.
وی با تأکید بر اینکه فردمحوری به جای برنامهمحوری احزاب دلیل عدمداشتن احزاب استخواندار و مردمی در کشور است، عنوان میکند: کارنامه فعالیتهای گذشته کاندیدا از مهمترین پارامترهایی است که مردم باید هنگام انتخاب افراد به سمت محوری مانند ریاستجمهوری به آن توجه کنند. با نگاهی موشکافانه به سوابق مدیریتی افرادی که خود را در مظان انتخاب مردم قرار دادهاند، میتوان به درک درستی از میزان توانایی آنان در نمایندگی کردن خواستها و مطالبات مردم رسید.
نعمتی می گوید: خوشبختانه جمهوریاسلامی، نظامی چندصدایی است که در قانون هم بهصورت شفافی درباره اینکه مردم در چه شرایطی میتوانند با برپایی تجمعها و راهپیماییها صدای خود را به گوش مسئولان برسانند، صحبت شده و دراین زمینه کمبودی نداریم، اما متأسفانه دراین زمینه خوب عمل نکردهایم و این موضوع سبب شده در سالهای اخیر شاهد شکلگیری اعتراضهایی باشیم که گاها از چارچوبهای قانونی خود هم خارج شدهاست.
وی اضافه میکند: در این میان باید یک وظیفه مهم نیز برای مردم در فرایند انتخابات درنظر گرفت؛ اینکه جامعه باید براساس عقلانیت و نه احساس به کاندیداها رأی دهد. اگر مردم به شعارهای پوپولیستی و عوامفریبانه مجال ظهور و بروز ندهند، میتوان امیدوار بود که آینده درخشانی برای کشور رقم بخورد.
موسم گعدههای انتخاباتی
پذیرفتن این گزاره که در سالهای اخیر احزاب و جریانهای سیاسی از پیگیری مطالبات مردم جاماندهاند و آنگونه که شایسته است نتوانستهاند صدای جامعه باشند، باید با نگاه آسیبشناسانهای همراه شود که درنهایت به بازتعریف نقش و جایگاه احزاب در ساختار سیاسی کشور بینجامد. مسئله اصلی این است که درحالحاضر با فقدان حزب بهمعنای واقعی آن در کشور مواجهیم و جای خالی احزابی با کارویژه مشخص احساس میشود.
با وجود اینکه اکنون نام حدود 110 حزب یا شاید هم بیشتر، در کمیسیون ماده 10احزاب به ثبت رسیدهاست، اما در قوانین موضوعه جای پای محکمی برای آنها دیده نشده که این موضوع آنان را از کارکردهای اصلیشان دور میکند و درنهایت به بیاعتمادی جامعه به احزاب و جریانهای سیاسی منجر خواهد شد. برهمین اساس هم هست که عمده احزاب کنونی از جمعهای همفکری تشکیل میشود که در موسم انتخابات گعدههای بیشتری برگزار میکنند و نهایتا بهصورت فصلی جبهه تشکیل میدهند که درسالهای اخیر نمونههای آن را درمیان اصلاحطلبان و اصولگرایان میتوان سراغ گرفت. نکته اینجاست که این جبهههای فصلی پس از پایان انتخابات بلاموضوع میشوند و تأثیرگذاری خود را از دست میدهند و پیگیری مطالبات جامعه هم ممکن است به حاشیه رانده شود.
دراین میان معتقدم برای برونرفت از چنین شرایطی میتوان 2راهبرد دائمی و مقطعی را بهکار گرفت تا درنهایت بتوان اعتماد جامعه به احزاب و گروههای سیاسی را ترمیم کرد. راهبرد دائمی این است که در قدم نخست، فعالیت جبهههای فصلی مستمرا ادامه یابد و از رکودهای مقطعی فاصله بگیرد. اگر این امر محقق شود، میتوان در گام بعدی امیدوار بود که برگزاری انتخابات در قالب رقابتهای حزبی و فهرستهای احزاب انجام شود و علاوه براینکه مردم میتوانند به کاندیداهای مستقل رأی دهند، اما رقابت اصلی میان احزاب است. نظاممند کردن رابطه کاندیداها با احزاب و حاکمیت گام بزرگی دراین مسیر بهحساب میآید. راهبرد دوم که میتوان بهصورت مقطعی روی آن حساب کرد، گفتوگوی شفاف کاندیداها با مردم است.
افرادی که خود را در مظان انتخاب جامعه قرار دادهاند باید بهعنوان یک وظیفه ملی، سهم عوامل مختلف در بروز مشکلات کنونی کشور را برای مردم صادقانه مطرح و افقهای پیش رو را نیز قابل تحقق و ترسیم کنند. آنها باید راهحلها را با جامعه درمیان بگذارند و اگر اشکالی وجود داشت، عذرخواهی کنند و مستند اشکالات و نقدها را مطرح کنیم تا بلکه بتوان امید را به جامعه بازگرداند. معتقدم اتخاذ این راهبرد میتواند اعتماد از دست رفته جامعه به احزاب را احیا کند.
منبع: روزنامه همشهری
ارسال نظر