هاشمی: محبوبیت خاتمی باعث رد صلاحیت او در انتخابات 1400 میشود
رکنا: روزنامه آرمان ملی در گفت و گو با محمد هاشمی رفسنجانی، برادر مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی و عضو پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام به بررسی آخرین تحولات مربوط به انتخابات 1400 و شرایط کرونایی کشور پرداخته است.
گرچه تنها دو ماه تا برگزاری انتخابات 1400 باقی مانده است، اما فضای جامعه و مردم چندان هیجان انتخاباتی را نشان نمیدهد. بیماری کرونا یکی از دلایل توجه کمتر مردم به انتخابات 1400 است. کرونا یکی از علل کاهش مشارکت در انتخابات سال 98 نیز بود. در حال حاضر باید طول زمان برگزاری انتخابات به گونهای باشد که مردم نگران ابتلا به بیماری کرونا نباشند. همچنین فیلترهای نظارتی به نوعی عمل کنند که انتخاباتی متوازن را شاهد باشیم و همه گروهها در آن نماینده خود را داشته باشند.
به گزار رکنا، روزنامه آرمان ملی در همین زمینه با محمد هاشمی رفسنجانی، برادر مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، عضو پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس سابق سازمان صدا و سیما به گفت و گو پرداخته است که متن کامل آن را در ادامه می خوانید.
اگرچه در حال نزدیک شدن به روزهای انتخابات هستیم، اما فضای جامعه چندان انتخاباتی ارزیابی نمیشود. از نگاه شما علت این پدیده را باید در کجا جستوجو کرد؟
مهمترین عامل مسأله کرونا و سلامت مردم است. کرونا تقریبا تمام کشور را گرفته و تنها چند شهر محدود از این وضعیت به دور ماندهاند. وضعیت قرمز است و یکبار گفته میشود وضعیت سیاه است و بار دیگر میگویند کرونای انگلیسی دخیل است. روزانه صدها نفر از مردم به دلیل ابتلا به همین ویروس جان خود را از دست میدهند یا عزیزانشان آسیب میبینند.
از سوی دیگر تعداد بسیار زیادی از مردم به صورت روزانه مبتلا میشوند و بیمارستانها و کادر درمان متاسفانه نمیتوانند پاسخگو باشند. آنها نمیتوانند به تمام موارد مراجعه به خوبی رسیدگی کنند. مسأله کنونی مردم سلامت و کرونا است که باید مشخص شود با آن چه خواهیم کرد. مسئولان بهداشت نیز سخنانی را مطرح میکنند که برای مردم قابل قبول نیست.
زمانی که بحث واکسیناسیون مطرح میشود، ایران را با ویتنام یا کشورهایی مقایسه میکنند که هیچ نسبتی با شرایط ایران ندارند اما تعدادی واکسیناسیون انجام داده است. خود را با برخی کشورهای همسایه مقایسه نمیکنند که گاهی نزدیک به تمام جمعیت خود را واکسینه کرده و شرایطشان به سمت عادی شدن حرکت میکند.
این نوع مسائل اثرگذار است و توجه مردم به کرونا جلب شده است. در این شرایط اگر کسی بحث انتخابات را مطرح کند، بیتدبیری کرده است. حدود 2 ماه یا بیشتر تا انتخابات زمان باقی است و انشاءا... شرایط کشور تا آن زمان تغییر کند.
نکته دیگر این است که انتخابات، انتخابات متوازنی بوده و گروههای سیاسی در آن نامزد و نماینده داشته باشند تا بتوانند در رای دادن در انتخابات مشارکت کنند. انتخابات تک بعدی، تک حزبی یا دو بعدی ضعیف نباشد که یک طرف بزرگان و چهرههای مطرح خود را به میدان آورده باشد و جهت دیگر نماینده نداشته باشد.
این گونه نباشد که برخی چهرههای مطرح از فیلتر شورای نگهبان عبور نکنند و مسائلی از این دست. مسائل معیشتی مردم، مشکلات اقتصادی، بیکاری و این موضوعات گوناگون در کنار ماه مبارک رمضان در شرایط کشور موثر است. عدهای به عبادت خود میپردازند و اکنون فرصت مناسبی برای پرداختن به مسأله انتخابات وجود ندارد. بنابراین مجموعهای از شرایط ایجاب میکند که اکنون وضعیت کشور همین طور باشد و نمیتوان انتظاری جز این داشت.
در انتخابات مجلس یازدهم در سال 98 نیز شاهد کاهش مشارکت بودیم و یکی از عواملی که عدهای آن را در مشارکت حداقلی دخیل میدانند، کاهش اعتماد عمومی به صندوقهای رای است، بر این مبنا که مردم از طریق رای دادن به نتیجه مطلوب خود دست پیدا نمیکنند. کاهش اعتماد را تا چه حد جدی ارزیابی میکنید؟
آماری در این زمینه ندارم. فردی یا گروهی این مسائل را مطرح میکنند اما مستند به چه سندی این سخنان مطرح میشود؟ بالاخره مردم ثابت کردهاند که در شرایط ضروری پای کار نظام هستند، حتی اگر گلایه و کمبود داشته باشند. ما این تجربه را در سالهای قبل داشتهایم.
انتخابات سال 98 که به آن اشاره میکنید، دو مسأله درباره آن وجود داشت. یک مسأله بحث کرونا بود که در آن زمان تازه میگفتند در قم یافت شده و عده دیگری تکذیب میکردند. بحث کرونا مطرح بود و تنها اطلاعات مربوط و گزارشات آن به ایران میرسید، اما در ایران آن را کتمان میکردند و واقعیت چیز دیگری بود.
مردم در قم و برخی محلها مبتلا بودند و مسافرینی نیز مبتلا شده بودند. شواهدی برای این مسأله وجود داشت اما مسئولان کتمان میکردند. بعضا میگفتند کرونا مطرح شده تا مردم در انتخابات شرکت نکنند. برخی اظهارات در این سطوح نیز شنیده شد و در رسانهها مطرح شد.
علت دوم برای کاهش مشارکت این بود که رقابت متوازن شکل نگرفته بود. در تهران یا برخی استانهای بزرگ که تعداد نامزدها زیاد هستند و عموما ضریب مشارکت بالا بوده است، اینبار رقابت، رقابت درستی نبود.
جریانی افراد معروفی را جلو آورده بود و رسانه ملی را نیز برای تبلیغ در اختیار داشت، از امکانات دیگر دولتی نیز استفاده میکرد، اما یک طرف نیز معدود افراد سرشناس و عموما افراد گمنامی بودند، امکانات تبلیغاتی زیادی در اختیار نداشتند یا به طور کل از آن محروم بودند، بنابراین صحنه انتخابات به این صورت بود و دیدیم که میزان مشارکت به حدود 42 درصد کاهش پیدا کرد. اولین بار بود که که ضریب مشارکت مردم در انتخابات ایران تا این حد پایین آمد.
علل و عواملی از این دست مطرح بود و هنوز خاطره مسائلی مانند بنزین در ذهن مردم بود. تلخی مسائل و شرایطی که اتفاق افتاده بود در ذهن مردم وجود داشت. مجموعه عواملی بود که منتج به کاهش ضریب مشارکت شد تا برای اولین بار شاهد حضور کمتر از 50 درصد مردم در انتخابات باشیم.
گفته شده است رویکرد فیلترهای نظارتی انتخابات موجب نگرانی بعضی جریانات، خصوصا جریان اصلاحات شده است. گفته میشود که اکثر کشورهای دنیا بر نامزدهای خود در سطوح مختلف نظارت دارند. آیا شیوهای که در ایران وجود دارد، باید به همین شکل پذیرفته شود یا نیاز به اصلاح در آن وجود دارد؟
این شیوه به درستی باعث نگرانی است و اصولا بحثهایی که حالا در میان برخی از جریانات سیاسی، خصوصا جبهه اصلاحات مطرح است، بر این روال است که آنان میگویند ما در حال حاضر نمیتوانیم نامزد اصلی خود را معرفی کنیم، زیرا نمیدانیم این فرد از فیلتر شورای نگهبان عبور خواهد کرد یا خیر. برای مثال چند نفر را نامزد میکنیم یا خودشان نامزد میشوند و پس از آنکه شورای نگهبان نظر خود را اعلام کرد، نامزد اصلی خود را از میان تاییدشدگان انتخاب میکنیم. نگرانیهایی از این دست در دورههای قبل نیز وجود داشته است. عملکرد شورای نگهبان ذیل دو نظریه است.
تفسیر قانون اساسی بر عهده شورای نگهبان بوده و تفسیر این شورا از نظارت، نظارت استصوابی است، اما بسیاری از حقوقدانان و افرادی که خارج از شورای نگهبان و گروههای سیاسی هستند، اشخاص آزاد و مستقل در دانشگاهها، مراکز پژوهشی و قانونگذاری نظارت استصوابی را صد درصد دقیق ندانسته و میگویند نظارت به مفهوم دخالت نیست. رویکردی که شورای نگهبان دارد باید نظارت باشد. نظارت مقولهای مشخص و قانونی است که در قانون معین شده و حوزه آن نیز تعیین شده اما چون شورای نگهبان خود مفسر است، اینگونه تفسیر کرده است. حقوقدانان مستقل و آزاد میان نظارت و دخالت تفکیک قائل هستند و حالا عملکرد شورای نگهبان را دخالت در انتخابات میدانند. این خلاف قانون اساسی دانسته شده است.
با این حال گفته میشود اگر رویکرد نظارتی تغییر کند، تعداد نامزدهای انتخابات به حدی خــواهد رسید که نمیتوان انتخاباتی را برگزار کرد. آیــا میتـوان با الگوبرداری از برخی کشورها در این زمینه به نتیجه رسید؟
بالاخره انتخابات در همه جای دنیا و کشورهای دموکراتیک انجام میشود و آنان شیوههایی برای جلوگیری از تعدد نامزد یا حذف بیدلیل افراد از عرصه سیاسی دارند. در کشورهایی که دم از مردمسالاری یا دموکراسی میزنند، انتخابات بهگونهای رقابتی و متوازن خواهد بود.
اگر به کشورهای اروپایی یا آمریکا و حتی پاکستان و سایر همسایگان ایران نگاه کنیم، میبینیم احزابی هستند و با هم رقابت دارند، رقابتی که متوازن است اما در ایران متاسفانه فاقد حزب فراگیر هستیم که بتواند قدرت را در دست بگیرد و نامزدها در قالب جناحهای سیاسی ظاهر میشوند. این جناحها نیز اقتدار بایسته برای تصمیمسازی در حوزه انتخابات ندارند.
بنابراین ریش و قیچی در این وضعیت به دست شورای نگهبان است. میگویند، تعداد زیاد بود، ما 6 نفر را انتخاب کردیم، خب چرا 8 نفر را انتخاب نکردید یا چرا این 6 نفر را انتخاب کردید و 6 نفر دیگری را مطرح نکردید؟ قادر به پاسخگویی به این سوالات به طور شفاف نیستند و اینها با وضعیت تفسیر قانون اساسی از سوالات بدون پاسخ است.
مشکلاتی از این دست، به مرور زمان در جامعه اثرگذار شدند. پرسشگران در این زمینه بسیار هستند. افراد جوان یا کسانی که اوایل انقلاب را درک نکردند و حالا به سنین قانونی رسیدهاند، از طریق فضاهای موجود اطلاعات را کسب میکنند و مطالبه و پرسشگری میکنند. عموما این پرسشها را در اجتماعات مطرح میکنند و ما نیز بدان معنا پاسخ قانع کنندهای نداریم.
بنابر توصیه مقام معظم رهبری آقای سید حسن خمینی به انتخابات 1400 نمیآیند و این دیدگاه مطرح شده که نگاهها برای نامزدی در انتخابات به سمت رئیس دولت اصلاحات است. از نگاه شما شورای نگهبان اجازه حضور ایشان در انتخابات را خواهند داد و آیا این مسأله صلاح هست؟
آقای سید محمد خاتمی در حال حاضر ممنوعالتصویر هستند. با شرایطی که ایشان در حال حاضر دارند، بعید به نظر میرسد که شورای نگهبان آقای خاتمی را تایید کند. زمانی که چهرهای مقبولیت یا محبوبیت زیادی در جامعه داشته است، آنها از این محبوبیت نگذشته و این چهره رد صلاحیت میشود. مصداق این موضوع در انتخابات سال 92 برای مرحوم هاشمی رفسنجانی اتفاق افتاد. مراجعین بسیاری از آقای هاشمی تقاضا کردند که در انتخابات نامزد شوند و ایشان امتناع میکردند.
به هر حال در ساعات پایانی روز ثبتنام، ایشان به محل ثبتنام انتخابات رفتند و میتوان گفت موج و انفجاری در جامعه به وجود آمد. شور و هیجان عجیبی به راه افتاد، پیکی نزد آقای هاشمی فرستادند که شما استعفا بدهید، در غیر این صورت شما را رد صلاحیت خواهیم کرد. آقای هاشمی در پاسخ گفتند، من با مردم شوخی ندارم که امروز بگویم میآیم و فردا بگویم به انتخابات نخواهم آمد، شما هر کاری میخواهید انجام دهید.
شورای نگهبان نیز چهرهای مانند آقای هاشمی را به دلیل محبوبیتی که در جامعه داشت، رد صلاحیت کرد. به تعبیر ایشان، بیش از 30 میلیون رای در کشور داشتند و از نظر شورای نگهبان شخصی که بیش از 30 میلیون رای داشته باشد، قابل کنترل نیست. بر اساس تحلیلهایی از این دست، صلاحیت آقای هاشمی را تایید نکردند.
آقای خاتمی نیز حالا وضعیت مشابهی در کشور دارند. ایشان هم چهره مقبول و محبوبی در کشور هستند و هم در فضای بینالملل چهرهای با استراتژی مقبول هستند. ایشان برای همسایگان یا بخشی از سیاستمداران جهان شناخته شده و مورد قبول هستند. بنابراین بعید میدانم که اگر آقای خاتمی در انتخابات ثبتنام کنند، تایید صلاحیت شوند.
توصیه شما به شورای نگهبان برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده چیست و چه رویکردی بیشتر میتواند مصالح کشور را تامین کند؟
با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری، که از پیشتر هم این سخنان را مطرح کردهاند، انتظار ایشان مشارکت حداکثری در انتخابات است. اگر بخواهیم مشارکت حداکثری داشته باشیم، الزاماتی وجود دارد که به نظر من، در این زمان دو الزام حتمی است.
یکی همان رقابت متوازن است که گروهها و جناحهای سیاسی در انتخابات نماینده یا نامزد داشته باشند و بتوانند به او رای دهند، تبلیغ کنند و برنامه خود حول محور آن نامزد را اجرایی کنند. الزام دوم بحث زمان انتخابات است. با توجه به مسأله کرونا، مردم سلامت خود را بر رای دادن میدانند و حق هم دارند.
با شرایطی که کرونا در کشور دارد، نمیتوان به صورت فشرده در صفوف رای بود. پس باید زمان انتخابات را مانند آنچه در دنیا در این نوع موارد متداول است، طولانیتر کنند. طبق قانون 8 صبح تا 6 بعد از ظهر زمان انتخابات است و این زمان حداکثر تا 12 شب تمدید میشود، اما پیشنهاد من این است که مرجعی که میتواند و امکان آن را دارد، زمان انتخابات 1400 را از چند روز تا 1 هفته طولانی کند تا مردم بتوانند با آرامش، رعایت فواصل بهداشتی و دستورالعملهایی که وزارت بهداشت تعیین میکند، پای صندوقهای رای حاضر شده و رای بدهند.
همچنین میتوان انتخابات را به صورت الکترونیک نیز برگزار کرد که مردم بتوانند از داخل خانه مشارکت کنند، اما در حال حاضر شرایط کشور به گونهای نیست که همه بتوانند به صورت الکترونیکی رای بدهند.
اگر همین زمان محدود ادامه داشته باشد، ممکن است میزان مشارکت را تا سطح قابل توجهی کاهش دهد. هرکسی بین سلامت و رای دادن، سلامت را انتخاب میکند. تکرار میکنم که رقابت متوازن نیز در انتخابات وجود داشته باشد. آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر