سلحشوری: زنگ‌های خطر مدت‌هاست برای ما به صدا در آمده است

علی‌ای حال درباره گفته‌های فائزه هاشمی و حملات صورت گرفته به او، به چند نکته باید توجه ویژه داشت و به برخی پرسش‌ها پاسخ داد:

۱- نخست باید بپذیریم این فقط فائزه هاشمی نبود که چنین می‌گفت. در محاوره‌های مردم یا در گروه‌های مجازی بعضا شنیده یا دیده می‌شود که آنان نیز نظراتی مشابه «فائزه» دارند و می‌گویند «اگر ترامپ بیاید، حتی اگر از جنگ و تحریم بمیریم بهتر از مرگ تدریجی با کرونا و زندگی در فقر و بدبختی است.

۲- نارضایتی جمهوری خواهان و مردم آمریکا از عملکرد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری این کشور دیده شد، چه برسد به مردم ما که تاوان فشار حداکثری ترامپ به ایران را پرداختند، تا کاسبان تحریم بهره‌مند گردند. اما؛

۳- آنان که چشم به راه بایدن هستند، آیا می‌دانند که مقصود ترامپ از اعطا گرین کارت و یا تابعیت دائم به ۲ هزار و ۵۰۰ نفر پس از توافق برجام، چه کسانی بود؟ این امتیاز خاص آقای اوباما نصیب چه کسانی شد و عموم مردم چه بهره‌ای از آن بردند؟ به راستی اگر ادعای ترامپ مبنی به پرداخت میلیون‌ها دلار پول به ایران در پی قرارداد برجام درست باشد، مدافعان اوباما و بایدن پاسخ دهند که آن پول‌ها چه شد؟ آیا نفع آن به مردم بازگشت؟

۴- امروز باید به این سوال پاسخ دهیم که با پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و کاهش احتمالی تحریم‌ها برای مردمی که حتی با واکسن کرونا هم سیاسی برایشان برخورد می‌شود، چه سودی دارد؟ فرض بر این است که با پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا، شانس پیروزی دوست او در ایران در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ افزایش پیدا کند و اصلا «محمدجواد ظریف» رئیس‌جمهوری بعدی ما باشد، اما چه تفاوتی به حال مردم ایجاد خواهد شد؟ مگر بیش از این است که جناب دکتر ظریف بفرمایند این همان سبک زندگی است که خودمان انتخاب کرده‌ایم؟

۵- بایدن، اوباما یا ترامپ، درمان درد مردم ایران نیستند و نخواهند بود. آن‌ها منافع ملی‌شان و البته کارکرد کشور‌های منطقه برای پیشبرد اهدافشان را اولویت خود قرار داده‌اند و بس. برای واشنگتن، ایرانی که مدام «مرگ بر امریکا» بگوید به مراتب مفیدتر از کشوری است که به دنبال روابط عادی با کشور‌های دیگر است. آن‌ها از این که در ایران مرگ بر این و آن گفته شود واهمه ندارند. به منطقه نگاه کنیم: پس از سال‌ها اعراب و اسرائیل صلح کرده‌اند، سلاح‌های امریکایی در منطقه به فروش می‌رسد، اما فرماندهان، جوانان و تجهیزات ما در سوریه در یک جنگ نیابتی نابود می‌شود و همه این‌ها باب طبع روسای جمهوری امریکاست. باید بپذیریم ملتی که خود را ناتوان از ایجاد تغییرات مثبت ببیند، شرایطش با رفتن ترامپ و آمدن بایدن بهتر نمی‌شود.

۶- حال پرسش آن است که چرا مصاحبه فائزه هاشمی تا این حد بازخورد به همراه داشته و با سیلی از واکنش‌های انتقادی مواجه شده است؟ او هم به مانند بسیاری از افراد سیاسی حق اظهارنظر دارد پس چرا برخی، اصلاح‌طلبان تا این حد قیم مابانه برخورد می‌کنند؟ چرا محسن هاشمی نامه سرگشاده می‌نویسد؟ برداشت من آن است جامعه‌ای که جنسیت زده است، از نگاه جنسیتی فارغ نمی‌شود و در قبال گفته‌های فائزه نیز با همین نگاه جنسیتی وارد موضوع شد.

هر سخنی قابل نقد است، اما نقد منصفانه با حملات بی‌رحمانه زمین تا آسمان متفاوت است و تلخ آنکه در این میان، زنان اصلاح‌طلب به مراتب بی‌رحمانه‌تر از سایر افراد مورد هجمه و حمله از هر سو قرار می‌گیرند.

۷ - در نهایت آنکه بپذیریم جامعه ایران، نیاز به تغییر بنیادین دارد. لازمه آن تغییر از سطح خرد به سطح کلان رسیدن است. ما نیازمند ایجاد تغییر در عادت‌ها و در ویژگی‌های شخصی خویشیم. تجربه ناموفق انقلاب و جنبش‌های اجتماعی اخیر به خوبی نشان داده که «انقلاب» نه تنها توان ایجاد تغییر در ساختار‌های متصلب گذشته را ندارد بلکه متاسفانه از نظر فرهنگی و اجتماعی نیز نتوانسته است، جامعه را بیش از پیش به سمت معیار‌های اخلاقی و انسانی حرکت دهد و تجربه گواه این مدعاست.

زنگ‌های خطر مدت‌هاست برای ما به صدا در آمده است. مهاجرت ۳ هزار پزشک در عرض ۱۰ ماه یعنی هشدار‌ها را جدی نگرفتیم و امروز صدایشان به مراتب بلندتر از گذشته شده است؛ پس تغییر نیاز ماست و نقطه شروع آن، شاید مقابله با درماندگی آموخته شده خودمان باشد. فراموش نکنیم که سرزمین ایران و مردمانش برای بقا نیاز به راستی و درستی دارند پس تا به مانند «گرگور» در داستان «مسخ» کافکا لِه نشده‌ایم، خود را باز یابیم. از خود شروع کنیم و ویژگی‌هایی مثبت را بازیابیم... .آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

منبع : تابناک