به گزارش رکنا، خطبه‌های تاریخ‌ساز رهبر انقلاب در نمازجمعه ۲۷ دی ماه ۹۸ مشحون از نکات مهم و قابل‌توجه بود، چه برای مردم ایران، چه برای مسئولان، دشمنان، ملت‌ها و دولت‌های منطقه و مسلمان و مخاطب جهانی. اما دو «آفرینش کلامی» ویژه در بیانات فارسی ایشان بود که نیازمند مداقه و تحلیل است. اول، استفاده از تعبیر «رزمندگان بدون مرز» برای نیروی قدس سپاه و دوم، استراتژی «ایران قوی» به‌عنوان نقشه پیش رو و راه‌حل مشکلات کشور. ایشان در توصیف سپاه قدس فرمودند: «سپاه قدس یک نهاد انسانی و دارای انگیزه‌های بزرگ و روشن انسانی، نیرویی است که با سعه‌صدر به همه‌جا و همه‌کس نگاه می‌کند. این‌ها «رزمندگان بدون مرز» هستند. رزمندگانی که هرجا نیاز باشد، آن‌ها در آنجا حضور پیدا می‌کنند؛ کرامت مستضعفان را حفظ می‌کنند، خود را بلاگردان مقدسات و حریم‌های مقدس می‌کنند. همین‌ها سایه جنگ و ترور را از کشور خودمان هم دفع می‌کنند. به کمک غزه و فلسطین می‌روند، اما برای خودمان هم امنیت ایجاد می‌کنند. البته همه نیرو‌های مسلح ما زیربنای فکری‌شان الهی است.»

۱ نیروی قدس: نهاد انسانی و رزمندگان بدون مرز

شاید نخستین بار است که رهبر انقلاب به صورت واضح مانیفست و مرامنامه سپاه قدس را در تریبون‌های عمومی و رسمی تشریح کردند. آن هم نه به‌عنوان نیروی صرفا ملی یا صرفا اسلامی، بلکه به‌عنوان نیروی انسانی با زیربنای فکری الهی که هر جا فریاد استمدادخواهی یک مظلوم یک انسان ورای دین و مذهب و نژاد و کشورش می‌رسد، به یاری‌اش می‌شتابد. این توصیف، چند معنا دارد:

اولا به‌وضوح یک پدافند هدفمند علیه رژیم تروریستی آمریکا و متحدان آن است که با تبلیغات وسیع رسانه‌ای تلاش می‌کنند سپاه پاسداران را به‌عنوان نیرویی تروریست و ضدبشر به مردم خود معرفی کنند؛ و با همین تصویرسازی دروغین درصدد هستند ترور وحشیانه شهید سردار سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس را توجیه کنند و مشروع جلوه دهند.

ثانیا تاکید بر اینکه سپاه قدس در هر کجای جهان، ماموریت حمایت از مستضعفان را بر دوش می‌کشد، به معنای گسترده‌تر شدن حوزه اقدام و ضریب تاثیرگذاری و حیات بخشی این نیرو است. از زنان ایزدی، تا شهر‌های سنی‌نشین عراق، مسیحیان سوریه، کرد‌های سوریه و عراق، تا مسیحیان و اهل سنت و شیعه لبنان تا اهل سنت فلسطین و شیعیان زیدی یمن و... گواهی رویکرد فراملیتی و فرامرزی و انسان‌دوستانه این نیروی نجات‌بخش است که سند آن در تحولات منطقه آشکار و عیان است. اخراج اشغالگران اسرائیل از لبنان، تسلیح مقاومت فلسطین در برابر اسرائیل، رهایی عراق و سوریه از چنگ داعش، حمایت از پابرهنگان یمنی در برابر عربستان و هم‌پیمانانش و.... این‌ها کارنامه‌های درخشان این نهاد انقلاب برای پاسداشت انسانیت است.

ثالثا رهبر انقلاب با این توصیف، در حقیقت بر این باورند که ماموریت سپاه قدس، صرفا حمایت از گروه‌های مقاومت نیست. حمایت از گروه‌های مقاومت تنها بخشی از رسالت این نیروی انسان‌مدار است. هر مظلومی هر انسانی هر مستضعفی تحت چتر حمایت و دست پدرانه این نیرو است و خواهد بود. ماموریت این نیرو، حراست از «حقوق بشر» به معنی واقعی کلمه است، نه آنچه مدعیان دروغین آن در جهان بر خود می‌نامند.

رابعا این ماموریت سپاه قدس، ترجمه عملیاتی اصل سوم قانون اساسی است که بیان می‌کند جمهوری اسلامی موظف به حمایت از مستضعفان و جنبش‌های آزادی‌بخش در دیگر کشورهاست با حفظ حاکمیت آن کشورها. نیروی قدس قرار نیست در امور دیگر کشور‌ها به صورت غیرقانونی دخالت کند، بلکه هرگاه آن‌ها نیاز به مدد این نیرو داشتند، به یاری‌شان خواهد شتافت؛ ورای منافع مادی و مالی. به صورت مستشاری، به صورت نظامی، به صورت فرهنگی و هر صورتی.

۲ نیروی قدس، بلاگردان مقدسات و حریم‌های مقدس

ماموریت دیگر این نیروی قدرتمند، حفظ حرمت اماکن مقدسه است. طبق آیات شریفه قرآن (سوره بقره ۱۱۴ و توبه ۱۸) حفظ مساجدالله و محل‌های ذکر خداوند ماموریت مومنان در کنار اقامه نماز و پرداخت زکات است و دفاع از آن‌ها در برابر ظالمان و کفار وظیفه مسلمانان. این نکته، بیانگر وجه اسلام‌گرایانه ماموریت نیروی قدس سپاه است؛ وجه توحیدی و اسلامی آن.

۳ نیروی قدس به کمک غزه و فلسطین می‌روند

ذکر این نکته و تاکید بر آن در بیانات رهبر انقلاب، ارسال این پیام است که گمان نشود، چون سپاه قدس یک استراتژی جهانی و انسانی را در پیش دارد، از هدف ماهوی و علت موجودیت خود افول می‌کند. استراتژی فراملی و فرامنطقه‌ای سپاه قدس به منزله آرمان اصلی و بنیادین آن یعنی آزادی فلسطین نیست. بلکه برعکس، نگاه جهانی و انسان‌گرای این نیرو، خود عامل و موجد ماموریت نابودی اسرائیل و تضعیف ارباب آن آمریکا و نظام استکباری در جهان است. به تعبیر دیگر اگر زمانی امام خمینی (ره) پیروزی در جنگ با صدام و فتح کربلا را مقدمه فتح قدس می‌خواند (راه قدس از کربلا می‌گذرد) امروز آیت‌الله خامنه‌ای، فتح قدس را مقدمه فتح لانه شیطان می‌داند. «راه آمریکا از اسرائیل می‌گذرد.» هرجا دست آمریکا کوتاه شود، اسرائیل به مرگ خود نزدیک شده و هرجا دست اسرائیل قطع شود، آمریکا ناتوان‌تر می‌شود.

۴ نیروی قدس؛ نیروی ملی: همین‌ها سایه جنگ و ترور را از کشور خودمان هم دفع می‌کنند و امنیت می‌آورند.

آرمان‌های فراملی و انسان‌محور سپاه قدس به آن معنا نیست که از امور داخلی و افزایش ضریب قدرت هسته مرکزی خود ایران غافل بماند. برعکس برکت حرکت‌های انسانی نیروی قدس، افزایش عمق امنیتی ایران است. دست بر جای مانده از پیکر شهیدسلیمانی در فرودگاه بغداد، سمبلی است از جهاد تا پای جان سپاه قدس که اجازه نمی‌دهد مردم ایران، ذره‌ای از آرامش و آسایش و امنیت خود دور شوند. آن‌ها با دشمن در لانه خود روبه‌رو می‌شوند و می‌جنگند و هرگز اجازه نمی‌دهند پوتین‌های دشمن به خاک ما و درِ خانه مردم ایران برسد. داعش تا ۵۰ کیلومتری کرمانشاه، در دیاله عراق می‌رسد، اما در همانجا له می‌شود و مرز ایران در امن و آسایش شب را به سر می‌کند. پایگاه آمریکا در ۲۰۰ کیلومتری ایران در عراق، افغانستان، کویت، ترکیه و... قرار دارد، اما هرگز جرات نمی‌کند خانه یک ایرانی را هدف قرار دهد. همه این چهار محور توصیف دقیقی از نیروی قدس به‌عنوان یک نیروی جهان وطن، آرمان‌گرا و ایدئولوژیک و در عین حال ملی‌گرا (ایدئولوژی اسلامی انقلابی) است که درست در نقطه مقابل جریانی در کشور و منطقه قرار دارد که خود را غیرایدئولوژیک می‌خواند، ولی در حقیقت دارای ایدئولوژی غرب‌گرای سازشگر است.

ری تکیه، یکی از مشاوران برجسته امنیت ملی کاخ سفید در دوره اوباما کتابی دارد با نام «ایران مخفی». او جمهوری اسلامی را کشوری معرفی می‌کند که در آن قدرت بین مراکز قدرت تقسیم شده؛ بین دو طیف. نگاه اول، ایران را بدون مرز می‌نگرد، محدود به جغرافیا و چارچوب سرزمینی نمی‌بیند و نگاه دوم، با تقلیل‌گرایی به دنبال محدود شدن اقدامات ایران به داخل و نگاه صرفا ملی‌گرایانه است. او به سیاستمداران آمریکایی توصیه و تجویز می‌کند برای مبارزه با ایران، فقط سیاست کنترل تسلیحات کافی نیست، بلکه با کمک طیف دوم باید با ایران ایدئولوژیک بجنگید و آن را مهار کنید.

صرفا با تعارض، تضاد و اصطکاکی که طیف دوم بر سر راه طیف آرمان‌گرا می‌گذارد قادر به کنترل ایران خواهید بود. از اینجا معنای «آفرینش کلامی» و استراتژی نوین رهبر انقلاب آشکار می‌شود. «ایران را قوی کنید.» این استراتژی در حقیقت، مکمل راهبرد «رزمندگان بدون مرز» است. رهبری که تلاش می‌کند هر دو استراتژی فراملی‌گرایی و ایران قدرتمند را توامان محقق کند. نه از مناسبات منطقه‌ای و جهانی و رسالت جهانی اسلام و انقلاب غفلت می‌کند و نه ایران را ضعیف و رهاشده می‌خواهد. این درست در نقطه مقابل تفکر طیف لیبرال است که هم رسالت جهانی و منطقه‌ای ایران را درک نمی‌کند یا منکر می‌شود، و هم در داخل با سیاست‌های غلط سیاسی و اقتصادی، و نگاه به غرب، باعث افول قدرت اقتصادی و سیاسی کشور شده است؛ عامدانه یا غیرعامدانه. «ایران قوی» ساخت دوگانه‌های طیف لیبرال برای توجیه سیاست‌های غلط و مضر برای منافع ملی را بر هم می‌زند. دیگر از این پس دو گانه «آرمان‌گرا – عمل‌گرا» نداریم. دیگر از این پس دوگانه «یا اسلام یا ایران» نداریم. از این پس با دوگانه «ایران قوی – ایران ضعیف» مواجهیم.

یک طیف نیرو‌های سیاسی و اجتماعی ایران خواهان «ایران قوی» هستند، در همه حوزه‌ها چه نظامی، چه اقتصادی، چه علمی و چه سیاسی و طیف دیگر پرچمداران ایران ضعیفند. ایران وابسته اقتصادی، ایران منفعل و واداده سیاسی، ایران عقیم‌شده نظامی و علمی تکنولوژیک. برای ارائه و ترسیم چنین چشم‌انداز و راه نوینی، پس از هشت سال چنین خطبه‌ای ضروری بود که به برکت خون شهید سلیمانی، نیروی عظیم جمع‌شده در حوزه اجتماعی، پذیرای چنین استراتژی تاریخ‌سازی است. به‌راستی این نمازجمعه هم از آن روز‌های تاریخ‌ساز و ایام‌الله است که در حافظه تاریخ ثبت خواهد شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.