یادداشت عباس عبدی : سه وجه مهم ماجرای سقوط هواپیما

به گزارش رکنا، عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی با عنوان «سه وجه مهم ماجرا » در روزنامه اعتماد نوشت:

اتفاق تاسف‌بار سقوط هواپیما سه وجه برجسته اصلی و چند وجه محدودتر و فرعی داشت که باید میان آنها تمایز قائل شد. وجه اول که برجسته‌تر می‌نمود، ساقط شدن یک هواپیما به وسیله یک موشک پدافندی است. در این باره پرسش‌های فراوانی مطرح است؛ اینکه چرا کل آسمان ایران در آن لحظات بسته نشده است؟ یا اینکه چرا این هواپیما از طرف رادار شناسایی نشده؟ در حالی که آن ساعت نقطه پیک ترافیک هوایی تهران است. حتی ممکن است فرضیه‌های خرابکاری خارجی در وقوع این حادثه را مورد بحث قرار داد به ویژه آنکه شواهد و قرائن (بدون اظهارنظر درباره اعتبار یا دقت آنها) در این زمینه وجود دارد که امکان بررسی آنها هست.

وجه دوم این رویداد تلخ و در ادامه آن، نحوه برخورد با خانواده‌های دغدار بود که باید توجه صددرصدی به آنان می‌شد. انسان بماهو انسان باید در هر نظامی ارزشمند باشد. در این میان شهروندانی که تابعیت دارند باید از ارزش مساوی و بسیار بالایی برخوردار باشند. حکومت برای مردم است. مردم و شهروندان باید در نقطه محوری سیاست‌های هر حکومتی باشند. این حد از بی‌محلی و بی‌توجهی به این کشتگان بی‌گناه و نخبه و خانواده‌های آنان را مقایسه کنید با رفتاری که با کشته‌شدگان بی‌گناه مسجد ارگ تهران در سال 1383 رخ داد. البته آن حساسیت خوب و بجا بود ولی این حد از بی‌توجهی قابل پذیرش نیست و ناشی از تبعیض است و عوارض سوئی دارد.

چه اشکالی داشت که همه آنها دعوت شوند و در جریان رسیدگی‌ها قرار گیرند، نماینده داشته باشند، از آنان استمالت شود؟

اگر خودمان کسی را از دست دهیم چه حالی خواهیم داشت؟ قدرت تخیل می‌تواند ما را به جای خانواده‌های داغدار نشانده و در درد و غم آنان شریک شویم. آنان باید از طریق همدردی کامل صاحبان قدرت با بازماندگان حس می‌کردند که حامی رسمی دارند و اگر هم خطایی صورت گرفته آن را تحمل می‌کنند. ولی این نحوه رفتار جز اینکه بر زخم‌های این خانواده‌ها نمک می‌پاشد هیچ نتیجه دیگری ندارد.

آبروی هر نظامی در گرو عزت و سربلندی و احترامی است که مردمش دارند و نه برعکس. با وجود این مساله مهم‌تر و کلیدی‌تر در این رویداد برای مردم ما و تا حدی مردم جهان، پنهانکاری آگاهانه رخ داده و حتی بیان صریح و خلاف واقع مقامات رسمی بر تکذیب برخورد موشک بود. حتی می‌توانستند اعلام کنند که تا رسیدگی کارشناسی صورت نگیرد، ما هیچ اظهارنظر سلبی و ایجابی نمی‌کنیم. هرچند این اظهارنظر هم کافی نبود، بلکه از مواضع فعلی کمتر ضرر داشت، زیرا از نظر عرف بیرونی کلیت حکومت یکپارچه است و چون می‌دانستند که با شلیک زده‌اند باید همان را اعلام می‌کردند و سپس بلافاصله می‌گفتند که در پی تعیین چرایی ماجرا هستند. این وجه سوم این رویداد ناگوار است که اهمیت بیشتری دارد.

اینکه آنان می‌دانستند با شلیک موشک هواپیما سقوط کرده است و در عین حال به مردم و حتی به بخش‌های دیگر حکومت از جمله وزارت راه و سازمان هواپیمایی دولت و غیره اعلام کرده‌اند که موشک شلیک نشده و حتی این فرضیه را مضحک معرفی کرده‌اند؟ حتی پس از اعلام ماجرا هم خلاف‌گویی را ادامه دادند. مشکلی که اکنون وجود دارد، زیر سوال رفتن اعتبار تمامی ادعاهای موجود است. تمام کسانی که به نحوی در این پنهانکاری به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم نقش داشته‌اند، پیش از هر کاری باید تکلیف خود را با این اتفاق و عمل روشن کنند. پیش از آن هر موضعی که بگیرند، حمل بر دروغ خواهد شود.

این رفتار زشت در گذشته نیز وجود داشته است و متاسفانه به مذاق برخی‌ها خوش می‌آمد، لذا به آن عادت کردند در نتیجه در این مورد خاص که مرتکب شدند هزینه همه بدهکاری‌های سابق را باید بپردازند. من شخصا شاهد بوده‌ام هنگامی که دروغگویی برخی دست‌اندرکاران را شرح می‌دادم یا دیگران گفته‌اند، طرف‌های شنونده به جای آنکه ناراحت شوند و اخم کرده یا گریه کنند، خندیده‌اند! برخورد تند و از روی ناراحتی مردم با پنهانکاری در این ماجرا به نوعی تسویه‌ حساب با تمامی دروغ‌های گفته شده قبلی نیز هست. گرچه هر سه مساله مهم است، ولی سومی اهمیت تعیین‌کننده و بیشتری دارد و به نوعی دو مورد دیگر نیز ریشه در وجود همین مشکل سوم دارند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی