سردار قاسم سلیمانی قویترین ژنرال خاورمیانه و معمار استراتژی قدرتمند ایران / اعتراف ایران ستیزان

به گزارش رکنا ، مقامات دولتی و کارشناسان آمریکایی و همین‌طور سرکردگان رژیم صهیونیستی که نفوذ منطقه‌ای ایران برای آن‌ها یک تهدید موجودیتی به شمار می‌رود، از مدت‌ها قبل جمهوری اسلامی را به تلاش برای برقراری یک مسیر زمینی از ایران تا دریای مدیترانه متهم کرده‌اند. این «پروژه ادعایی» که از آن تحت عنوان‌های مختلفی مانند «پل زمینی» (Land Bridge)، «کوریدور زمینی» (Land Corridor) نام برده می‌شود موجب «نگرانی ادعایی» کارشناسان و مقامات غربی شده است و اندیشکده‌های غربی تا کنون گزارش‌های بی‌شماری با همین موضوع نوشته‌اند.

نشریه مهم‌ترین دانشکده افسری آمریکا نیز پیش‌تر اذعان کرده بود اگر قاسم سلیمانی اراده کند می‌تواند با خودروی خودش از تهران تا مرز رژیم صهیونیستی برود.

حاج قاسم؛ قوی‌ترین ژنرال خاورمیانه و معمار استراتژی قدرتمند ایران

«بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» یکی از ایران‌ستیزترین اندیشکده‌های آمریکایی است که اخیراً گزارش دیگری را به هشدار درباره دسترسی زمین ایران از طریق عراق و سوریه به قلب لبنان و مرز‌های رژیم صهیونیستی اختصاص داده است. این اندیشکده شناخته‌شده و تأثیرگذار آمریکایی عنوان گزارش خود را «پلِ سوزان: کوریدور زمینی ایران تا مدیترانه» گذاشته و در اهمیت این گزارش همین بس که «هربرت ریموند مک‌مستر » مشهور به «اچ‌آر مک‌مستر» سپهبد بازنشسته ارتش آمریکا و مشاور امنیت ملی سابق ترامپ (بعد از «مایکل فلین» و قبل از «جان بولتون») که رئیس هیأت مشاوره «مرکز قدرت نظامی و سیاسی» در اندیشکده بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها هم هست، پیش‌گفتار این گزارش را نوشته است.

نویسندگان گزارش عبارتند از «دیوید آدسنیک» مدیر تحقیقات بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها و کارشناس مسائل سوریه و ایران، و «بهنام بن طالبلو» عضو ارشد این اندیشکده و کارشناس مسائل امنیتی و سیاسی ایران که اسمش پای تعداد بی‌شماری از گزارش‌های بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها درباره جمهوری اسلامی وجود دارد. آن‌چه در ادامه می‌آید منتخبی از مهم‌ترین نکات گزارش بنیاد دفاع از دموکراسی‌هاست.

 

«پل زمینی» یا «محور مقاومت»

بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها در مقدمه گزارش خود به اظهارات برخی مقامات آمریکایی درباره پل زمینی ایران تا مدیترانه اشاره می‌کند:

مایک پمپئو، وزیر خارجه، گفته است: «حکومت ایران همچنان به دنبال کوریدوری است که از مرز‌های ایران تا سواحل مدیترانه کشیده شده باشد. تهران این کوریدور را برای انتقال نیرو و یک سیستم پیشرفته تسلیحاتی به دمِ درِ [و مرزهای]اسرائیل می‌خواهد.» جان بولتون هم کمی پیش از انتصابش به عنوان مشاور امنیت ملی ترامپ، نوشته بود: «تهران بر منطقه‌ای هلالی‌شکل از ایران و از طریق عراق تا حکومت اسد در سوریه و حزب‌الله در لبنان مسلط شده است.» بولتون می‌نویسد که «این موقعیت ژئواستراتژیکِ بی‌اندازه ارزشمند» توانایی تهران برای تهدید اسرائیل، اردن، و متحدان آمریکا در خلیج فارس را تقویت می‌کند. شخص رئیس‌جمهور آمریکا هم خاطرنشان کرده است که «ما نمی‌خواهیم ایران را به فصل شکار در مدیترانه دعوت کنیم.»

آدسنیک و بن طالبلو البته اذعان می‌کنند: «هنوز مشخص نیست که طرز تفکر رهبران ایران درباره مسئله «پل زمینی» چیست؛ عبارتی که آن‌ها به کار نمی‌برند، بلکه به جایش درباره یک «محور مقاومت» صحبت می‌کنند که ایران را با حزب‌الله لبنان، حکومت بشار اسد و سایر بازیگران هم‌فکر با آن‌ها متحد می‌سازد.» نویسندگان گزارش مدعی هستند: «ایران پیشاپیش یک مسیر را تا مدیترانه باز کرده است و تقویت کنترلش روی این مسیر و مسیر‌های دیگری که تهران را به بغداد، دمشق و بیروت متصل می‌کنند، مزایای استراتژیک واقعی‌ای را برای این کشور به ارمغان می‌آورد. با این حال، ساختن پل زمینی تنها یک عنصر از استراتژی تهران برای محکم کردن جای پایش به عنوان قدرت مسلط در خاورمیانه است. اگرچه مسیر‌های لجستیک ضروری هستند، اما شباهت‌های سیاسی و ایدئولوژیک هستند که اساس محور مقاومت را تشکیل می‌دهند.»

مسیر شمالی؛ باز هم پای حاج قاسم در میان است؟

بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها توضیح می‌دهد که صحبت درباره پل زمینی منتسب به ایران تا کم‌تر از سه سال پیش «غیررایج» بود و تا پیش از پاییز سال ۲۰۱۶ غیرممکن به نظر می‌رسید که ایران بتواند بر کوریدوری از تهران تا مدیترانه مسلط شود. با این وجود، سال ۲۰۱۷ و با توجه به تحولات میدانی در سوریه و عراق، ارزیابی‌های کارشناسان در این‌باره متحول شد و اوایل سال ۲۰۱۸ تقریباً اتفاق‌نظر درباره معنای «پل زمینی» به وجود آمده بود. آدسنیک و بن طالبلو معتقدند آغاز جنگ در سوریه جرقه بحث درباره پل زمینی را در واشینگتن زده است، اگرچه این مفهوم در ابتدا مسیر‌های کوتاه‌تری از فرودگاه‌ها و بندرگاه‌های سوریه تا مناطق تحت کنترل حزب‌الله در لبنان را در بر می‌گرفت. به اعتقاد نویسندگان، گسترش نفوذ ایران در عراق به لطف ظهور حشدالشعبی موجب شد تا تعریف پل زمینی به «کوریدوری از تهران تا مدیترانه» تعمیم پیدا کند، نه فقط مسیری از دمشق تا لبنان.

در بخشی از گزارش درباره «مسیر شمالی» ادعایی برای کوریدور تهران تا مدیترانه می‌خوانیم:

ماه اکتبر [سال ۲۰۱۶]روزنامه انگلیسی «گاردین» اولین نقشه تفصیلی از مسیر ادعایی را منتشر کرد؛ مسیری که از ایران وارد مرکز عراق می‌شد، سپس راه خود را به سمت شمال غرب کج می‌کرد و با عبور از شهر «سنجار» از گذرگاه مرزی «ربیعه» وارد سوریه می‌شد. گزارش گاردین این پل در حال ظهور را یک «دستاورد تاریخی پس از بیش از سه دهه زمینه‌سازی» توصیف می‌کند. «مارتین چولوف» نویسنده این گزارش می‌نویسد که این کوریدور در دستورکار تهران یکی از «مهم‌ترین پروژه‌ها برای تأمین یک هلال نفوذ در عراق و سوریه بوده که به دریای مدیترانه ختم می‌شود.»

چولوف با استناد به منابع بی‌نامی که صرفاً آن‌ها را «مقامات منطقه‌ای» توصیف کرده، مدعی است که ایران طرح مشخص و کاملاً مدونی برای ساخت پل زمینی دارد که «توسط مقامات ارشد دولتی و امنیتی در تهران، بغداد و دمشق هماهنگ شده» و همه این‌ها تحت هدایت فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، سرلشکر قاسم سلیمانی است. [بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها البته یادآور می‌شود که چولوف تنها خبرنگار غربی است که مدعی نقش قاسم سلیمانی در طرح‌ریزی پل زمینی شده است.]

خط‌چین‌ها یکی از مسیر‌هایی را نشان می‌دهد که به اعتقاد «علی صوفان» مأمور ویژه سابق اف‌بی‌آی، حاج قاسم می‌تواند از طریق آن‌ها به راحتی خود را به مرز فلسطین اشغالی برساند.

«گاردین» این عکس از حاج قاسم را منتشر کرده و زیر آن نوشته: «سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس بی‌نهایت قدرتمند ایران»

مسیر جنوبی؛ دو شاخه مجزا

آدسنیک و بن طالبلو درباره یک کوریدور زمینی دیگر هم هشدار می‌دهند که معتقدند با ادامه تحولات میدانی در سال ۲۰۱۷ ظهور پیدا کرده است. این دو می‌نویسند:

سال ۲۰۱۷، ائتلافی تحت رهبری ایران که شامل شبه‌نظامیان شیعه خارجی و نیرو‌های حکومت اسد می‌شد، [در سوریه]شروع به پیش‌روی به سمت شرق و به مقصد مرز سوریه با عراق کرد و نهایتاً به شهر مرزی «البوکمال» [یا «ابوکمال»]در دره رود فرات رسیدند. ماه می‌آن سال، «ایهود یاری» خبرنگار اسرائیلی نوشت ایران دارد «دو کوریدور زمینی را تا دریای مدیترانه می‌سازد.» کوریدور اول، همان مسیر شمالی بود که از سنجار عبور می‌کرد. مسیر دوم در امتداد فرات از بغداد خارج می‌شد و مسیر مارپیچ خود را از دل صحرا به سمت غرب و شمال ادامه می‌داد تا به شهر مرزی «القائم» برسد و وارد سوریه شود.

مسیر‌های شمالی (قرمز) و جنوبی (سبز) کوریدور زمینی ادعایی ایران تا مدیترانه؛ مسیر سیاه مستقیماً به پایگاه آمریکا در التنف برخورد می‌کند

بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها در ادامه گزارش خود به اندیشکده صهیونیستی «مؤسسه مطالعات امنیت ملی» استناد می‌کند که نشان می‌دهد ادعاهایش درباره کوریدور زمینی ایران تا مدیترانه چه اندازه قابل‌اعتماد هستند. این اندیشکده صهیونیستی که خود بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها هم اذعان دارد تحت حمایت رژیم صهیونیستی است، دو گزارش مفصل درباره پل زمینی منتسب به ایران منتشر کرده است: «گزارش اول مفصلاً سه مسیر احتمالی را برای پل زمینی مشخص می‌کند. این گزارش علاوه بر مسیر شمالی و مسیر جنوبی در امتداد فرات، یک مسیر جنوبی ثانویه را هم ترسیم می‌کند که از بغداد عبور می‌نماید و به طرف تقاطع مرز‌های عراق، سوریه و اردن می‌رود. گزارش دوم نیز بر نقش حیاتی شبه‌نظامیان شیعه تحت حمایت ایران در تأمین امنیت یک کوریدور زمینی تأکید دارد.»

بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها یادآور می‌شود که پائیز سال ۲۰۱۷ موضوع پل زمینی برای اولین بار و با سخنرانی «اِد رئیس» (نماینده جمهوری‌خواه ایالت کالیفرنیا) و رئیس وقت کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا به یک موضوع اصلی در یکی از جلسات استماع کنگره آمریکا تبدیل شد و بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، نیز پس از آن شروع به ابراز نگرانی در همین خصوص کرد، چون مدعی بود ایران از طریق این کوریدور زمینی می‌تواند «از فاصله نزدیک‌تر به اسرائیل حمله کند.»

سرباز عراقی در بالکن خانه‌ای در «سنجار» در نزدیکی مرز با سوریه پس از بازپس‌گیری شهر از داعش به دست نیرو‌های کُرد

کاربرد‌های یک کوریدور زمینی برای ایران

آدسنیک و بن طالبلو بخشی از گزارش خود را به کاربرد‌های احتمالی برای کوریدور زمینی منتسب به ایران از تهران تا مدیترانه اختصاص می‌دهند. در این بخش از گزارش فواید بهره‌مندی ایران از یک «پل زمینی» به جای «پل هوایی» و استفاده از هواپیما به این ترتیب برشمرده می‌شوند:

 انتقال پرسنل: ایران و سوریه در حال حاضر برای چرخش و جایگزینی نیرو‌ها در جنگ سوریه به هواپیما‌های غیرنظامی وابسته هستند. اگرچه نیرو‌های حزب‌الله می‌توانند از طریق زمینی از مرز لبنان و سوریه عبور کنند، اما این امکان برای افغان‌ها، پاکستانی‌ها یا حتی بسیاری از عراقی‌ها وجود ندارد. اوایل سال ۲۰۱۸، بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها برآورد کرد که ایران (بدون احتساب نیرو‌های حزب‌الله) حدود ۱۵ هزار نیروی خارجی شیعه در سوریه دارد.

از طرف دیگر «فرزین ندیمی» کارشناس اندیشکده «مؤسسه سیاست خاور نزدیک واشینگتن» تخمین زده است که هواپیما‌های ایرانی و سوری بیش از ۲۱ هزار مسافر را طی یک دوره دو ماهه در سال ۲۰۱۷ به دمشق منتقل کرده‌اند ؛ بنابراین حمل‌ونقل هوایی احتمالاً برای چرخش و جایگزینی نیرو‌های خارجی شیعه در سوریه کافی است. با این حال، به دلیل تحریم‌ها ایران و سوریه روی یک ناوگان کوچک و قدیمی از هواپیما‌های مسافربری متکی هستند و اگر شمار زیادی از این هواپیما‌ها از کار بیفتند، جایگزینی این روش با یک پل زمینی ممکن است ضرورت پیدا کند. علاوه بر این، حمل‌ونقل جاده‌ای بسیار ارزان‌تر است و وسایل نقلیه زمینی می‌توانند به سرعت مسیر خود را تغییر دهند، در صورت لزوم توقف کنند و در میان ترافیک غیرنظامی پنهان شوند. انتقال پرسنل از طریق زمینی همچنین ظرفیت حمل‌ونقل هوایی را برای انتقال کالا‌های ارزشمندتری مانند سلاح‌های پیشرفته آزاد می‌کند.

نویسندگان گزارش معتقدند انتقال نیرو از طریق زمینی می‌تواند مناسب‌تر از مسیر هوایی باشد

 انتقال سلاح: یک پل زمینی می‌تواند کاربرد قابل‌ملاحظه‌ای به عنوان ابزار انتقال تسلیحات، مانند سلاح‌های سبک و یا راکت‌ها و موشک‌های کوتاه‌برد، داشته باشد. با این حال، پل هوایی نیز تا کنون برای پاسخ‌گویی به نیاز‌های ایران در این زمینه کافی بوده است. ندیمی برآورد می‌کند که هواپیما‌های ایرانی و سوری طی همان دوره دو ماهه ۵ هزار تُن اقلام مورد نیاز را به دمشق منتقل کرده‌اند.

انتقال همین میزان محموله روی زمین نیاز به ۱۲۵ تا ۲۵۰ کامیون دارد، اما با توجه به این‌که کامیون به راحتی در دسترس است و در طرف مقابل ایران و سوریه یک ناوگان کوچک و قدیمی از هواپیما‌های تجاری دارند، مسیر زمینی ممکن است گزینه مناسب‌تری باشد. این گزینه حتی توانایی گسترش چشم‌گیر ظرفیت لجستیکی ایران را نیز دارد. اگرچه انتقال محموله از طریق دریایی کارآمدتر از حمل‌ونقل هوایی و زمینی است، اما ریسک قابل‌توجهی برای رهگیری و توقیف دارد.

آدسنیک و بن طالبلو اعتقاد دارند انتقال سلاح از طریق مسیر زمینی ظرفیت لجستیکی ایران را به شدت گسترش خواهد داد

 انتقال تدارکات: ایران قطعاً در حمل‌ونقل دریایی اقلامی غیر از سلاح موفق بوده است. پس از کنترل تروریست‌ها بر مناطق شمال شرقی سوریه که بیش از ۹۰ درصد نفت خام این کشور را تولید می‌کردند، حکومت اسد به طور فزاینده‌ای به واردات نفت ایران وابسته شد. نفتکش‌هایی که از سمت ایران راهی سوریه می‌شدند و هر کدام حدود یک میلیون بشکه نفت خام حمل می‌کردند، سال ۲۰۱۸ بدون مشکل محموله‌های خود را در بندر «بانیاس» سوریه تخلیه می‌کردند، اگرچه سخت‌گیری آمریکا در اِعمال تحریم‌ها موانع جدیدی در این مسیر ایجاد کرده است.

با این حال، زمانی که داعش [که بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها از آن تحت عنوان «دولت اسلامی» یاد می‌کند]بر میدان‌های نفتی شمال شرق سوریه مسلط بود، اسد نفت خریداری‌شده از این گروهک را با کامیون و از طریق زمینی حمل می‌کرد؛ معامله‌ای که کُرد‌ها پس از بیرون کردن داعش با حکومت اسد آن را ادامه داده‌اند. البته از آن‌جایی که یک نفتکش می‌تواند معادل ۴۰۰۰ کامیون نفت حمل کند، انتقال نفت از راه زمینی بصرفه نیست و همچنین در مقابل حملات هوایی نیز آسیب‌پذیر است. یک پل زمینی امن می‌تواند تبادل نفت و سایر کالا‌های تجاری را تسهیل کند، اما نه در مقادیری که اهمیت استراتژیک قابل‌توجهی داشته باشد.

بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها می‌گوید انتقال تدارکات از طریق زمینی از نظر استراتژیک بصرفه نیست

مسیر‌های سه‌گانه ایران از تهران تا مدیترانه

بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها در بخش دیگری از گزارش خود مسیر‌های سه‌گانه‌ای را ارزیابی می‌کند که برای دسترسی ایران از تهران تا مدیترانه ترسیم کرده است. این مسیرها، مشخصات آن‌ها و ارزیابی آدسنیک و بن طالبلو درباره آن‌ها از این قرار است:

مسیر شمالی

■ امکان استفاده برای ایران: نه

■ گذرگاه مرزی کلیدی: «ربیعه» (عراق) به «الیعربیه» (سوریه)

■ جاده‌های کلیدی: بزرگراه شماره ۱ و بزرگراه شماره ۴۷ در عراق؛ بزرگراه شماره ۶ و اتوبان M ۴ در سوریه

■ ارزیابی: اگر آمریکا همکاری قوی خود با نیرو‌های کُرد در سوریه حفظ کند، این مسیر عملاً برای ایران بسته باقی خواهد ماند، اما اگر خروج آمریکا از سوریه این رابطه را تضعیف کند، «یگان‌های مدافع خلق» (ی‌پ‌گ) به عنوان گروه اصلی شبه‌نظامی کُرد در سوریه-کرد ممکن است مسیر شمالی را برای ایران باز کند، چنان‌که در سال‌های ابتدای جنگ در سوریه با تهران و حکومت اسد همکاری کرده بود. اگرچه نقشه‌ها اغلب تهران را به عنوان نقطه شروع برای هر یک از مسیر‌های زمینی تا مدیترانه تعریف می‌کنند، اما نقطه شروع در حقیقت هر جایی است که ایران در آن تجهیزات خود را تولید و ذخیره می‌کند. جغرافیا و عوامل سیاسی تعیین می‌کنند که محموله‌ها از کدام نقطه مرزی از ایران وارد عراق می‌شوند. مرز میان دو کشور اندکی کم‌تر از ۱۶۰۰ کیلومتر طول دارد؛ بنابراین گزینه‌های زیادی برای انتخاب وجود دارد.

گذرگاه‌های شمالی از ایران به عراق در کوه‌های زاگرس واقع شده‌اند که «در طول زمستان تبدیل به گردنه‌های خطرناک با خطرات زیست‌محیطی» می‌شوند. در طرف عراقی، برخی مناطق تحت کنترل چریک‌های کُردی هستند که از رفتار ایران با جمعیت کُرد خود ناراضی هستند. سایر کُرد‌های عراق روابط صمیمانه‌ای با ایران دارند، اما ممکن است نخواهند با همکاری با دشمن اصلی آمریکا در منطقه، واشینگتن را تحریک کنند. بنابراین، ایران احتمالاً ترجیح می‌دهد از گذرگاه‌های جنوبی‌تر استفاده کند که عناصر هم‌جهت با ایران در دولت عراق و یا حتی گروه‌های شیعه تحت حمایت تهران کنترل آن‌ها را در دست دارند. محموله‌ها پس از ورود به عراق از طریق مسیر شمالی تا گذرگاه ربیعه در مرز سوریه می‌روند که در شمال غربی موصل قرار دارد. همچنین مسیر‌های غیررسمی‌ای هم وجود دارد که از شمال عراق وارد سوریه می‌شوند. با این حال، نیرو‌های کُرد هم‌سو با آمریکا (حداقل فعلاً) این مناطق را در طرف سوریه کنترل می‌کنند، بنابراین این مسیر نمی‌تواند تبدیل به یک شریان مهم تدارکاتی شود.

شلیک نیرو‌های کُرد «یگان‌های مدافع خلق» به پهپاد داعش؛ اگر ایران بتواند ی‌پ‌گ را جذب خود کند، مسیر شمالی از درون سوریه تا مدیترانه باز خواهد شد

مسیر جنوبی، شاخه بالا

■ امکان استفاده برای ایران: بله

■ گذرگاه مرزی کلیدی: «القائم» (عراق) به «البوکمال» (سوریه)

■ جاده‌های کلیدی: بزرگراه شماره ۱۲ در عراق؛ بزرگراه شماره ۴ در سوریه

■ ارزیابی: مسیر جنوبی در حال حاضر به روی ایران باز است، اگرچه ممکن است کاملاً امن نباشد. عبور از مرز عراق در استان «دیاله» [یا «دیالی»]فاصله تا بغداد را کوتاه می‌کند، اما این استان همان جایی است که داعش بیش‌ترین پیشروی مجدد خود پس از فروپاشی خلافتش را در آن انجام داده است؛ بنابراین احتمالاً منطقی‌تر است که گذرگاهی جنوبی‌تر انتخاب شود، جایی که اکثریت قاطع جمعیت شیعه هستند. شاخه بالای مسیر جنوبی، از بغداد امتداد رودخانه فرات را به سمت شمال غرب دنبال می‌کند و از طریق استان «الانبار» به شهر مرزی القائم می‌رسد. الانبار دارای بیش‌ترین جمعیت یکپارچه سنی در عراق است و شاهد بیش‌ترین شورش‌ها علیه آمریکا و داعش بوده است. با این وجود، «کتائب حزب‌الله» گروه شبه‌نظامی شیعه تحت حمایت ایران، در حال حاضر حضور قدرتمندی در نزدیکی مرز، از جمله در جاده‌های داخل و خارج از القائم دارد.

آن سوی مرز در سوریه، شهر البوکمال است که تحت کنترل نیرو‌های طرفدار حکومت اسد است. گذرگاه مرزیِ رسمی هنوز باز نشده است، اما گزارش‌های اسرائیل نشان می‌دهد شبه‌نظامیان شیعه برای عبور از مرز از جاده‌های خاکی‌ای استفاده می‌کنند که داعش آن‌ها را ساخته است. اگرچه داعش دیگر منطقه‌ای را در شرق سوریه کنترل نمی‌کند، اما اخیراً حملاتی در البوکمال رخ داده و ارتش سوریه را وادار به تقویت خطوط دفاعی خود برای جلوگیری از هرگونه نفوذ احتمالی کرده است. این تحولات نشان می‌دهد مسیر تدارکاتی از طریق البوکمال همچنان به طور کامل امن نیست. خطر دیگر درباره البوکمال، نزدیکی محل استقرار نیرو‌های آمریکایی و شرکای سوری آن‌هاست، چراکه این شهر آن‌سوی فرات و مناطق تحت کنترل ائتلاف ضدداعش است. پس از البوکمال دیگر زمین صاف است و موانع انگشت‌شماری برای طی کردن بقیه مناطق سوریه وجود دارند. پایگاه هوایی T ۴، جایی که ایران سال ۲۰۱۸ از آن یک پهپاد مسلح را به درون اسرائیل [فلسطین اشغالی]هدایت کرد، حدود ۳۲۰ کیلومتری غرب البوکمال و در میانه صحرای صاف واقع شده است.

«البوکمال» یکی از شهر‌های مهم در مرز سوریه با عراق است که کنترل نیرو‌های طرفدار اسد بر آن ضربه بزرگی به ائتلاف آمریکایی-داعشی بود

مسیر جنوبی، شاخه پایین

■ امکان استفاده برای ایران: نه

■ گذرگاه مرزی کلیدی: «الولید» (عراق) به «التنف» (سوریه)

■ جاده‌های کلیدی: بزرگراه شماره ۱۱ یا آزادراه شماره ۱ در عراق؛ بزرگراه شماره ۲ در سوریه

■ ارزیابی: شاخه پایینی مسیر جنوبی، کوتاه‌ترین مسیر از بغداد تا دمشق است، اما مستقیماً از شهر استراتژیک التنف در غرب مرز سوریه و عراق عبور می‌کند که تحت کنترل نیرو‌های آمریکایی است. شاخه پایین مسیر جنوبی از ایران تا بغداد فرقی با شاخه بالایی ندارد، اما حدود ۱۲۰ کیلومتری غرب بغداد از آن جدا می‌شود و با حرکت به سمت غرب از دل صحرا به مرز سوریه منتهی می‌شود. این مسیر از آن جهت برای کامیون‌ها ایده‌آل است که از جاده عوارضی تازه‌تأسیس عراق عبور می‌کند، که اولین جاده در نوع خود در عراق است. شاخه پایینی پس از خروج از عراق از طریق گذرگاه مرزی الولید، به التنف می‌رسد که میزبان حدود ۲۰۰ نیروی آمریکایی و ۳۰۰ سرباز «جیش مغاویر الثوره» (به معنای «ارتش کماندو‌های انقلاب») است؛ گروه شورشی سوری متحد با آمریکا که علاوه بر انجام عملیات علیه داعش، مسئول حفاظت از یک «منطقه امن» [یا «منطقه آتش‌بس»]با شعاع ۵۵ کیلومتری به محوریت پایگاه التنف هستند. پس از عبور از التنف دیگر هیچ مانع عمده‌ای بر سر راه پل زمینی وجود ندارد. محموله‌های احتمالی می‌توانند ۲۴۰ کیلومتر بزرگراه‌های سوریه را طی کنند و مستقیم به دمشق برسند.

پایگاه نیرو‌های آمریکایی در «التنف» در کوتاه‌ترین مسیر از بغداد تا دمشق واقع شده است

سیاست‌های پیشنهادی به واشینگتن برای مقابله با ایران

نویسندگان گزارش برخی از نقاط قوت ایران را این‌گونه برمی‌شمارند: «ایران ترجیح می‌دهد از رویکرد‌های نامتقارنی استفاده کند که نقاط قوت سیاسی و ایدئولوژیک تهران را برجسته و نقاط قوت آمریکا و متحدانش از نظر مالی و نیروی متعارف را خنثی می‌کنند... قوی‌ترین ابزار ایران در عراق و شام، روابط این کشور با دیگر اعضای «محور مقاومت» است. پل زمینی به عملیاتی‌سازی این روابط کمک خواهد کرد.» آدسنیک و بن طالبلو به نقل از گزارش «گروه اقدام ایران» در وزارت خارجه آمریکا، ادعا می‌کنند دخالت ایران در سوریه پرهزینه‌ترین عملیات منطقه‌ای تهران بوده است و هشدار می‌دهند که خروج آمریکا از سوریه به معنای خودزنی است و موجب می‌شود تا علاوه بر کنترل ایران بر مسیر‌های احتمالی کوریدور زمینی، همچنین ثروت نفتی و زمین‌های ارزشمند کشاورزی در شمال شرق سوریه تحت کنترل مجدد دولت این کشور دربیاید و به این ترتیب تهران به طور چشم‌گیری از حمایت از دمشق بی‌نیاز شود.

نویسندگان گزارش هشدار می‌دهند که آمریکا نباید اجازه دهد اقتصاد سوریه به حالت عادی بازگردد

«برایان هوک» کیست و در «گروه اقدام ایران» چه مأموریتی دارد؟

بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها ضمن انتقاد از کنگره آمریکا به خاطر تلاش برای مشروط کردن هرگونه اقدام نظامی توسط ترامپ علیه ایران به دریافت مجوز از نمایندگان آمریکایی، برخی سیاست‌ها را به دولت ترامپ پیشنهاد می‌کند تا برای مقابله با ایران از آن‌ها استفاده نماید. این سیاست‌ها به سه دسته نظامی، اقتصادی، و سیاسی و دیپلماتیک تقسیم شده‌اند و به طور خلاصه از این قرارند:

اقدامات نظامی

■ تقویت حضور نظامی آمریکا و متحدانش در سوریه

■ حفظ نیرو‌های آمریکایی در التنف

■ آماده‌سازی طرح‌هایی برای عملیات احتمالی جهت بازپس‌گیری البوکمال

■ ایجاد یک شراکت نظامی مداوم با عراق

■ کمک به «نیرو‌های دموکراتیک سوریه» برای تبدیل شده به یک شریک خودکفا

■ حمایت از حملات اسرائیل به محموله‌هایی که از پل‌های هوایی و زمینی ایران عبور می‌کنند

■ درخواست یک «مجوز استفاده از نیروی نظامی» به صورت محدود و مختص توقیف محموله‌های غیرقانونی تسلیحات ایرانی که از مرز عراق و سوریه عبور می‌کنند.

نیرو‌های حشدالشعبی در غرب سامرا؛ یکی از پیشنهادات نظامی نویسندگان گزارش به واشینگتن حمله به محموله‌های ایران برای نیرو‌های تحت حمایتش است

اقدامات اقتصادی

■ زمین‌گیر کردن [و جلوگیری از فعالیت]کمپانی‌های هواپیمایی که در مسیر هوایی ایران به سوریه فعالیت می‌کنند

■ وضع تحریم‌های تروریستی علیه تمامی گروه‌های نیابتی عراقی که تحت کنترل یا به نیابت از نیروی قدس سپاه پاسداران عمل می‌کنند

■ وضع تحریم‌های تروریستی علیه تمامی نیرو‌های نیابتی در سوریه که تحت کنترل یا به نیابت از نیروی قدس سپاه پاسداران یا حزب‌الله لبنان عمل می‌کنند

■ کمک به عراق برای کاهش وابستگی اقتصادی‌اش به ایران

■ تشدید کمپین فشار اقتصادی آمریکا علیه حکومت اسد

■ تشدید اجرای تحریم‌ها علیه حزب‌الله

گروه‌های مهمی که نویسندگان گزارش مدعی‌اند تحت حمایت ایران هستند و واشینگتن باید آن‌ها را تحریم کند

اقدامات سیاسی و دیپلماتیک

■ حمایت از اقدامات بغداد در جهت خارج کردن کنترل یگان‌های حشدالشعبی از دست نیروی قدس سپاه پاسداران

■ تلاش برای حل‌وفصل تنش‌ها میان ترکیه و کُرد‌ها در شمال شرق سوریه

■ کمک به حفظ استقلال شرکای محلی کُرد و عرب در سوریه

■ بهره‌برداری از نقاط اختلاف احتمالی میان منافع روسیه و ایران در سوریه

■ متقاعد کردن اتحادیه اروپا به تحمیل مسئولیت به ایران به خاطر اقدامات بی‌ثبات‌کننده‌اش در خاورمیانه

نگهبانی نیرو‌های حشدالشعبی از امنیت شهر «القائم» در مرز با سوریه؛ نویسندگان گزارش به واشینگتن توصیه کرده‌اند نفوذ ایران در نیرو‌های بسیج مردمی عراق را کاهش دهد

آیا «کوریدور زمینی» ایران یک توهم است؟

لازم به یادآوری است که اگرچه جمهوری اسلامی قائل به تشکیل یک جبهه گسترده مقاومت در منطقه و بلکه تمام جهان هست و گزارش‌های دیگر اندیشکده‌های غربی هم اذعان کرده‌اند که مثلاً اگر قاسم سلیمانی اراده کند فاصله تهران تا مرز رژیم صهیونیستی را با خودروی خودش طی کند در این مسیر هیچ‌کس متعرض او نخواهد شد، اما این واقعیت‌ها ناظر بر نفوذ استراتژیک عمیق ایران در منطقه است و لزوماً تأییدی بر ادعا‌های غربی مبنی بر ساخت یک «کوریدور زمینی» یا «پل زمینی» از تهران یا مدیترانه نیست. به عبارت دیگر، دسترسی ایران از تهران تا مرز‌های رژیم صهیونیستی نشان‌دهنده قدرت منطقه‌ای و بین‌المللی ایران است، اما در قالب تعریف یک مسیر زمین با مبدأ و مقصد مشخص نمی‌گنجد، و چنان‌که صهیونیست‌ها هراس دارند، هدف نهایی این قدرت صرفاً نابودی رژیم صهیونیستی نیست، بلکه هدف از گسترش نفوذ جمهوری اسلامی تشکیل و تقویت محور مقاومت برای خلاص کردن منطقه و جهان از شر سلطه‌گری آمریکایی‌ها و نوکری متحدان واشینگتن در خاورمیانه و فراتر از آن است.

باید توجه داشت که ماهیت، گستره و هدف قدرت منطقه‌ای و بین‌المللی ایران در روایت غربی مورد تحریف قرار نگیرد. گزارش فوق نیز از این جهت که قدرت و نفوذ گسترده ایران در منطقه را به تصویر می‌کشد قابل‌اعتناست، اما بدیهی است که هدف نویسندگان آن از طرح ادعا‌هایی مانند پل زمینی از تهران تا مدیترانه یا هلال نفوذ از عراق و سوریه تا لبنان، تکرار روایت غربی و اتهام‌افکنی علیه جمهوری اسلامی و تحریف واقعیت‌های منطقه‌ای است.

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی