داوودهرمیداس باوند، استاد روابط بین‌الملل از تاریخچه عدالت و تلاش‌های جهانی برای حقوق بشر گفت، فریدون مجلسی، مترجم و دیپلمات پیشین، پیامدهای تفاوت فرهنگ و زیست نخبگان با عوام را تشریح کرد، باقر اسدی، دیپلمات درباره عدالت و ارتباط آن با چندجانبه‌گرایی سخن گفت و ناصر فکوهی، استاد دانشگاه تهران درباره ایران گفت و این‌که چگونه بی‌عدالتی موجود، می‌تواند یا به شورش یا به انفعال اجتماعی ختم شود.

فکوهی، انفعال اجتماعی را خطرناک‌تر دانست و گفت که اعتراض های اجتماعی عامل حیاتی سیستم های اجتماعی هستند. برآیند اظهارات این نشست، این می‌تواند باشد که عدالت اجتماعی امری پیوسته میان دولت‌ها و جهان است و هرچند سطوحی از نابرابری در جهان و کشورها دیده می‌شود، اما تا اینجا نیز راه درازی طی شده است. این نشست، همزمان با روز جهانی عدالت اجتماعی و با همکاری بنیاد مطالعات بین‌المللی، فصلنامه مطالعات بین‌المللی و مرکز مطالعات سازمان ملل و خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. گزارشی از این نشست پیش روی شما قرار دارد.

باوند: ایران هیچگاه طبقه بردگان نداشته است

داوود هرمیداس باوند سخنان خود را با اشاره به بسته بودن چشمان فرشته عدالت آغاز کرد و آن را به این معنی دانست که مقابل قانون، فقیر و غنی مطرح نیست و هرکس در هر جایگاهی از قانون عدول کند، با برخورد مربوطه روبه‌رو خواهد شد.

این استاد روابط بین‌الملل اضافه کرد که کشورهای آنگلوساکسون غیر از عدالت، به مفهوم انصاف نیز بسیار بها می‌دهند، زیرا در انصاف مجموعه شرایط، به معنای تفاوت‌های مردم عادی و افراد دارای نفوذ اجتماعی درنظر گرفته می‌شود، ضمن اینکه کشورهای لاتین هر دوی این مفاهیم، یعنی انصاف و عدالت و قانون را مدنظر قرار می‌دهند.

وی با اشاره به اینکه این مفاهیم هیچ گاه به طور کامل ترجمان واقعی نداشته است، تصریح کرد: باوجود این، تحولات بشری در طول تاریخ میل به جوامعی است که به معنای نسبی عدالت و انصاف در آنها جریان داشته باشند.

باوند پس از این مقدمه، خلاصه‌ای از فرآیندهای تاریخی درباره مفهوم عدالت ارائه کرد و گفت: دوران باستان، چه در دولتشهرهای یونان و چه در امپراطوری روم، برده داری وجود داشته است و در این میان تنها جامعه‌ای که نظام طبقاتی داشته، اما هیچگاه طبقه‌ای به نام بردگان نداشته است، ایران است.

وی با اشاره به اینکه پس از ورود اسلام به ایران، برده داری به صورت موردی همچون کنیز و غلام و نه به صورت طبقه ایجاد شد، اضافه کرد: در اروپا و امریکا از برده‌ها برای کشاورزی استفاده می‌شد.

باوند با اشاره به اینکه پس از جنگ‌های جهانی، به دلایلی مانند ورود زنان به کارخانه‌ها و گسترش شهرنشینی، به اختلاف طبقاتی پایان داده شد، افزود: پس از جنگ جهانی اول دو کوشش صورت گرفت، یکی تلاش برای حفظ حقوق اقلیت‌ها که در میثاق ملل پیش‌بینی شده است و دیگری ایجاد سازمان بین‌المللی کار که به عنوان پشتوانه‌ای برای تأمین حقوق کارگران بنا نهاده شد.

به باور این استاد روابط بین‌الملل، امروز شاهد گسترش ارزش‌های جهانشمول برای رفع تبعیض‌ها و برابری انسان‌ها هستیم، اما متأسفانه این ارزش‌ها برآیند سال‌ها جنگ و کوشش بوده است، هرچند حتی امروزه نیز در مواردی با این ارزش‌ها برخورد شکلی شده و برخی می‌خواهند آنها را کنار بگذارند.

باوند، با تأکید بر اینکه ارزش‌های جهانشمولی که مبتنی بر برابری انسان‌ها هستند، به هیچ وجه قابل انشقاق نیستند، اضافه کرد: البته با تمام برابری‌های موجود و منشور حقوق بشر، میان خود کشورها نابرابری وجود دارد که شورای امنیت سازمان ملل، نمود بارز آن است، اما درباره فردفرد انسان‌ها، این برابری‌ها خدشه ناپذیر است و استناد به برخی مبانی فرهنگی نمی‌تواند برای این برابری نقش محدودکننده داشته باشد.

این استاد دانشگاه سخنان خود را این طور به پایان برد که ما به سوی جهانی شدن و جهان وطنی حرکت می‌کنیم، اما تا زمانی که یک حکومت جهانی براساس معیارهای مشترک ایجاد نشده باشد، شاهد برخورد با ارزش‌های جهانشمول خواهیم بود.

مجلسی: کشورهایی مثل عربستان، پاکستان و مالزی در مسیر فروپاشی هستند

فریدون مجلسی، سخنران دیگر این نشست، موضوع بحث خود را «عدالت اجتماعی و مبارزه با عوام‌گرایی» قرار داد. او در این باره، به تفاوت‌های شکاف فرهنگی و زیستی و اجتماعی جمعیت اندک الیت یا نخبگان و جمعیت گسترده توده مردم و پیامدها و عواقب آن برای کشورها و دولت‌های مختلف پرداخت و با استفاده از نظریه ‌هانتینگتون، این تفاوت‌گذاری را به جهان امروزی تسری داد.او با اشاره به اینکه وجود عوام در جوامع، به این معنی است که خواص هم مطرح می‌شوند و این خواص از مزایایی بهره‌مند هستند که با آن فرهنگ خود را پیش می‌برند، اظهار کرد: در دوره‌های گذشته نخبگان اغلب پیرامون طبقه حاکم بودند، اما وقایعی مانند جنگ باعث شد که فرهنگ خواص عمومی‌تر شود.مجلسی، جنگ را وسیله‌ای برای هدردادن منابع کشورها دانست و اضافه کرد: در عصر ما وقتی فقر پیدا شد، همه چیز هم دنبال آن می‌آید.وی درباره استعمار به عنوان نوعی از بی‌عدالتی، گفت: استعمار یعنی کشورهای پیشرفته که توسعه و برابری دارند، به آفریقا می‌روند تا مثلاً این کشورها را استعمار، یعنی تعمیر و عمران ببخشند و آنان را آدم کنند اما می‌دانیم که این تفکر چه فجایعی به دنبال داشته است.این دیپلمات پیشین ادامه داد: اما در قرن حاضر، مشکل این است که وقتی ساموئل ‌هانتینگتون نظریه «برخورد تمدن‌ها» را مطرح می‌کند، در واقع دارد به این اصل ارجاع می‌دهد که اگر ما غربی‌ها بدون دفاع بنشینیم، دیگران با فرهنگ متفاوت خود تمدن بهتر ما را تخریب می‌کنند. مجلسی با اشاره به اینکه ترامپ امروز روش‌ها و افکار ‌هانتینگتون را اجرا می‌کند، گفت: اختلاف اجتماعی میان کسانی که عوام یا خواص خوانده می‌شوند، در سطح جهانی هم هست، چنان که‌ هانتینگتون به طور غیرمستقیم خود را برتر و بهتر می‌داند و می‌گوید باید مراقب باشیم.

وی در ادامه، فاصله خواص و عوام در جوامع مختلف را عاملی تأثیرگذار بر وقوع تحولات اجتماعی بزرگ دانست و اضافه کرد: در جوامع وقتی مراحلی از توسعه طی می‌شود و جمعیت از روستاها به شهرها مهاجرت می‌کنند، می‌بینیم که ظواهر مدنیت هم در شهرها تغییر می‌کند، که این امر، باعث گسترش آگاهی و نیز آگاهی از تفاوت‌های فرهنگی می‌شود که این آخری، می‌تواند عقده‌های اجتماعی را ایجاد کند و این عقده‌ها نیز به نوبه خود، می‌تواند باعث شورش یا تلاش‌های فردی برای از میان بردن خواص شود.

مجلسی، با اشاره به تفاوت‌های فاحشی که میان نخبگان و عامه مردم در کشورهایی مانند عربستان، مالزی و پاکستان وجود دارد، نتیجه گرفت که این کشورها در آینده دچار فروپاشی خواهند شد، زیرا حاشیه‌هایی که وارد حریم فرهنگ خواص شدند، حق و حقوق و سهم تازه‌ای می‌خواهند.وی نتیجه چنین فروپاشی‌هایی را همان چیزی می‌داند که در شوروی به وقوع پیوست؛ گروه جدید دو هدف را دنبال خواهد کرد، بقای خود و دیگری گسترش به تمام دنیا که این امر باعث می‌شود امکانات کشور به جای صرف شدن برای مردم، هدر برود.این دیپلمات پیشین، سخنان خود را این طور پایان برد که فناوری‌های نوین، آپارتاید- که خلاف عدالت اجتماعی است- را از میان برمی‌دارد، زیرا جداسازی‌ها و تفاوت گذاری‌ها ایجاد خشونت می‌کند و خشونت‌ها هنگامی بروز می‌کند که کسانی با یک عدم تعادل به قدرت می‌رسند، درک نمی‌کنند که در میان آنان عدم تعادل جدیدی در حال رشد است.

اسدی: دنیا دیگر «چار دیواری اختیاری» نیست

پس از مجلسی، باقر اسدی، دیپلمات سابق، جایگاه عدالت را در نظم بین‌المللی موجود تبیین کرد.

او ابتدا به آخرین سخنرانی ترامپ، رئیس جمهور امریکا در مجمع عمومی سازمان ملل اشاره کرد و گفت: ترامپ در مجمع عمومی به گونه‌ای به نظام چندجانبه سازمان ملل نگاه می‌کند که همه می‌خندند، درحالی که همین آدم در سال 2005 اعلام کرد حاضر است مقر بهتری برای سازمان ملل در نیویورک بسازد که اصلاً توجهی به آن نشد.اسدی با بیان اینکه امریکا یکی از کشورهایی است که کمترین تعهد و پیوستن به توافقات بین‌المللی را دارد، اضافه کرد: هرجا که مطابق میل آنان نیست، از این توافقات بیرون می‌آیند که توافق پاریس تنها یک نمونه از آن است.وی با اشاره به اینکه کاری که ترامپ با ناسیونالیسم خود می‌کند، در برخی کشورها مانند فیلیپین و برزیل هم طنین یافته است، اظهار کرد: منطق این جریان‌ها به این ترتیب است که منافع درونی جناح‌های داخلی کشور را به چندجانبه‌گرایی که دستاورد بشر است، ترجیح می‌دهند، این درحالی است که حقوق بین‌الملل بر حقوق ملی ارجحیت دارد.

این دیپلمات سابق با بیان اینکه سازمان ملل همواره در معرض میزانی از نقد بوده است، اضافه کرد: اما نوع و شدت نقد و فشاری که این نوع از ناسیونال پوپولیسم به راه انداخته، به طور کیفی متفاوت است و لذا این امر، خطر را برای چندجانبه‌گرایی بین‌المللی بیشتر می‌کند.

وی با اشاره به اینکه نظام ملل متحد در بخش‌های مختلف، با ساختار عظیمی از قوانین و هنجارهای وضع شده در طول زمان به اینجا رسیده است، ادامه داد: بسیاری از کشورها ناراحت هستند که چرا براساس این هنجارها، به مناسبات درونی کشورها توجه می‌شود و آن مناسبات مورد پرسش قرار می‌گیرد، مانند بحثی که امروز درباره FATF در داخل کشور ما در جریان است، این ناشی از همان تعارض میان هنجارهای داخلی و چندجانبه گرایی بین‌المللی است.

اسدی با بیان اینکه امروز مفهوم حاکمیت مطلق کشورها به معنای «چاردیواری اختیاری» از میان رفته است، گفت: امروز همه کشورها قبول کردند که بخشی از حاکمیت ملی به حقوق بین‌المللی واگذار شود، بر همین اساس هنگامی که ایران اعلامیه جهانی حقوق بشر را پذیرفته است، مختار بود که آن را بپذیرد یا نپذیرد، اما وقتی پذیرفتیم، تا زمانی که برای خروج از این اعلامیه لایحه‌ای به مجلس نرفته ما همچنان به آن پایبند هستیم.

وی اضافه کرد که درصورت پذیرش این اعلامیه یا عضویت در «ان.پی.تی» خروج از اعلامیه جهانی حقوق بشر به این معنی خواهد بود که ما دیگر نمی‌خواهیم حقوق بشر را رعایت کنیم، یا خروج از معاهده «ان.پی.تی» پس از پذیرش آن، معنایی جز این نمی‌تواند داشته باشد که ما می‌خواهیم بمب اتم بسازیم.

به گفته اسدی، مجمع عمومی سازمان ملل در دهه‌های 60 و 70 میلادی تلاش کرد مقابل موج ناسیونالیسم پوپولیسم که خلاف حرکت عمومی جهانی است، بایستد.

وی با اشاره به تصویب روز جهانی چندجانبه‌گرایی، روز روشنگری و رواداری مذهبی و در نهایت تصویب روز جهانی گفت‌وگوی مذهبی و تفاهم برای صلح، تأکید کرد که این مصوبات، نشان می‌دهد مجمع عمومی سازمان ملل در مقابل ناسیونالیسم پوپولیسم حرکت می‌کند و از چندجانبه‌گرایی دفاع می‌کند.به باور اسدی، در نهایت آن چیزی که می‌تواند مقابل ناسیونالیسم پوپولیسم به واقع بایستد، جامعه مدنی است.

فکوهی: اعتراض ها عامل حیات سیستم اجتماعی هستند

ناصر فکوهی، استاد انسان شناسی دانشگاه تهران، آخرین سخنران این نشست بود. او پوپولیسم یا عوام‌گرایی در محیط‌های فرهنگی و ارتباط آن با موقعیت فعلی کشور را به عنوان موضوع بحث خود انتخاب کرد.وی با بیان این‌که در طول چندین دهه، واحدهای شایسته سالاری به سمت نوعی عقب افتادن از عوام‌گرایی رفته است، اظهارکرد: ما در جهانی به سر می‌بریم که مرتب در حال پیچیده‌تر شدن است و مسائل گوناگونی در آن بروز می‌کند، از این رو حتی برای درک جهانی که امروز هست، باید هوشمندی و شناخت بالایی از تاریخ داشته باشیم.فکوهی با تأکید بر این‌که سقوط اجتماعی پیش روی ما نیست، بلکه پشت سر ما است، در این باره تصریح کرد: منظور از این‌که سقوط اجتماعی پشت سر ما است، این است که براساس شاخص‌های اجتماعی سقوط اتفاق افتاده است و علت این‌که سقوط اجتماعی را نمی‌بینیم، این است که درآمد کاذب به آن تزریق می‌شود، درحالی که این پول باعث می‌شود بسیاری مشکلات دیده نشود.وی با ابراز تأسف از حاشیه‌ای شدن مسئولانی که می‌دانند و می‌توانند، ادامه داد: این چهره‌ها رسمی یا غیررسمی کنار گذاشته شدند و کسانی که هنوز در سیستم هستند، در جلسات دانشگاهی هیچ اعتنایی به حرف ما نمی‌کنند و اصلاً معلوم نیست که در این صورت چرا ما دانشگاهیان باید این حرف‌ها را بزنیم؟فکوهی با بیان این‌که ما هنوز در ساده‌ترین مسائل، مانند ژئوپلتیک منطقه‌ای در مشکلاتی گیر کردیم، اضافه کرد: این‌ها مشکلاتی نیست که در سطح بین‌المللی با آنها درگیر باشیم، به عنوان مثال رابطه با چند حوزه قدرت را نشناسیم و اعمال بچگانه‌ای داشته باشیم، آن هم در شرایطی که اصلاً وضعیت پیچیده نیست و مشخص است که نظم جهانی به سمت اتوریته می‌رود.وی درباره این اتوریته گفت: روسیه و چین سعی دارند ضمن ایجاد یک محیط غیردموکراتیک، امریکا را به سمت ایزوله شدن پیش ببرند.به باور فکوهی، در چنین صحنه‌ای، برای ما به عنوان کنشگر منطقه‌ای، تصمیم‌گیری پیچیده و سخت نیست، اما ما خودمان از طریق مباحث پیش پا افتاده، خودمان را فلج کردیم یا شفافیت‌ها را از بین بردیم.این استاد دانشگاه با بیان این‌که در سیستم اجتماعی هم، اگر جامعه را بدن درنظر بگیریم، درد بدن نشانه و عامل حیات است، ادامه داد: اعتراض و شورش‌های اجتماعی همان درد بدن و عاملی حیاتی برای تداوم سیستم اجتماعی است، نه علیه سیستم، همچنان علوم اجتماعی هم علیه سیستم نیستند، بلکه هستند تا کمک کنند سیستم بهتر کار کند.فکوهی با بیان این‌که ما یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان هستیم، اما این ثروت بالفعل نشده است، اظهارکرد: از مردم می‌خواهند مانند یکی از فقیرترین کشورهای جهان زندگی کنند و می‌گویند مگر ما برای نان انقلاب کردیم؟ مگر انقلاب برای عدالت و برابری نبود؟ مگر انقلاب برای کاستن فاصله بخش ثروتمند و فقیر جامعه نبود؟ اما اکنون میان فقیر و ثروتمند فاصله وجود دارد.وی با اشاره به این‌که در این شرایط نباید انتظار داشته باشیم با واکنش رو به رو نشویم، ادامه داد: در چنین شرایطی دو چشم‌انداز داریم؛ یا اعتراض اجتماعی یا انفعال اجتماعی که انفعال و بی‌حرکتی اجتماعی و مردم در درون خود، سقوط اخلاقی ارزش‌ها و تبدیل همه ارزش‌ها به پول، برای جامعه خطرناک‌تر از هر انفجار اجتماعی دیگری است.فکوهی تصریح کرد: راه دیگری وجود ندارد، معجزه‌ای هم درکار نیست جز اعتراض یا انفعال اجتماعی، مگر این‌که در این میان، هرچه زودتر نوعی آگاهی ایجاد شود، از تفکر پوپولیستی فاصله بگیریم و به طرف عقلانیت و تخصص حرکت کنیم و این ممکن نیست مگر این‌که چرخشی در رویکرد مسئولان بوجود بیاید.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

مرتضی گل پور