روحانی و رهاکردن شهروندان درگرداب
رکنا:حسن روحانی رییس دولت ایران است. او در انتخابات سال 1392 و 1396 با دادن شیرین ترین وعده ها و ترسیم چشم اندازی زیبا از آینده رأی شهروندان را به دست آورد و بررقبای خود غلبه کرد.
او اما حالا درحالی که هنوزبیش از 30 ماه از فعالیت دولت دوازدهم را پیش رو دارد به نظر می رسد رای دهندگان و حتی کسانی که به هیچ کدام ازکاندیداها رای ندادند و کل ایرانیان را درگرداب رها کرده است و انگار که افسون شده باشد هیچ سخن به دردبخوری نمی گوید.
روحانی حالا به جای انجام وظایف خود به عنوان رییس دولت و کسی که به میلیونها ایرانی وعده داده است برایشان رفاه و آبدانی می آورد درنقش یک فعال سیاسی و حداکثر درنقش رییس شورای امنیت ملی قبلی عمل می کند و بیشتر از هررخدادی به موضوع فحش دادن به آمریکا مشغول است. روحانی در این روزهای سخت مردم ایران به ویژه گروههای کم درآمد که فروغ زندگی در چشمهایشان کمرنگ شده و هرروز از اینکه فقیر تر می شوند خشمگین تر می شوند هیچ واکنش به مفید و التیام بخشی ندارد. او هرچندگاه دراین روزها وقتی حرف زده است از بی اثر بودن دور دوم تحریم های آمریکایی و از اینکه آمریکا چه منظوری دارد می گوید . این حرفهایی که روحانی در باره امریکا می زند چیزی است است که یک فعال سیاسی درجه چندم نیز می تواند بزند. به نظر می رسد روحانی ایران با توجه به سطح بالا آمده آگاهی و شعور شهروندان ایرانی از مناسبات و شرایط روز بهتر است این احساس را در شهروندان ایرانی تقویت نکند که رییس جمهور آنها را رها کرده است. آیا این خواست بزرگ و غیر ممکنی است که شهروندان می خواهند کسی که رییس دولت است به جای سخنرانی های پراکنده در این سوی و آن سوی و به مناسبت های گوناگون یک گفت و گوی هرروزه و چند دقیقه ای با مردم داشته باشد و واقعیت ها را تا جایی که آسیب ساز نیست با مردم درمیان بگذارد.
پیش از این گویا قرار بود این اتفاق بیفتد و رییس دولت ظاهرا چند برنامه تلویزیونی کوتاه مدت با هدف تبیین روزمره ها و دشواری های احتمالی آماده کرده بود که به هردلیل از تلویزیون دیده نشد. الان شهروندان ایرانی بیش از هرچیز به چشم اندازی روشن و بدون دستکاری از آینده خودنیاز دارند و این را از روحانی می خواهند که برایشان ترسیم کند. رییس جمهور باید با مردم حرف بزند و از تهدیدها ، ومحدودیتها و از روشنی ها و فرصت ها بگوید و کاروشغلش را تنها به جواب دان به رفتار آمریکا و مدیران این کشور اختصاص ندهد. دلسردی و دلمردگی برای شهروندان ایرانی دراین روزها درکنار تنگناهای واقعی مادی یک سم مهلک است و این وظیفه رییس جمهور است که دست کم این کاررا انجام دهد و اگر واقعا در همین اندازه هم نمی تواند کاری کند اصرارش بر ماندن چیست؟ مردم به روحانی رای دادند کاری برایشان انجام دهد و اگر درجه ناتوانی او دراندازه ای است که نمی تواند هیچ کاری بزرگی انجام دهد بودن یا نبودنش درمقام و منصب ریاست جمهوری به چه درد شهروندان می خورد؟
ارسال نظر