اعلام آماده باش برای جنگ ایران و عربستان
رکنا: یک کارشناس مسائل خاورمیانه به بررسی آینده روابط عربستان و ایران پس از بحران قتل خاشقچی پرداخته است.
بالاخره عربستان قتل Murder خاشقچی را تایید کرد. در حال حاضر وضعیت بر خلاف خاندان سعودی پیش می رود. محمد بن سلمان که در ابتدای حضور خود در قدرت به فکر یک عربستان مدرن بود و در این مسیر اصلاحات خاصی را پیش برد، حالا در تنگنای عجیبی گرفتار شده است. او به دست داشتن در قتل خاشقجی روزنامه نگار عربستانی متهم است و سخت بتواند از این وضعیت به راحتی بیرون بیاید. اما در این وضعیت درونمای روابط ایران و عربستان چه خواهد شد؟ می توان انتظار رکود طولانی مدت این روابط را داشت یا وضعیت دیگری رقم خواهد خورد؟ در این باره با جلال چراغی کارشناس مسائل خاورمیانه گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید.
- اول اینکه به نظرتان موضوع خاشقچی چه تاثیری می تواند در روابط ایران و عربستان بگذارد. برخی می گویند این موضوع رکود شدیدی را در این روابط ایجاد خواهد کرد. برخی می گویند احتمال آب شدن یخ روابط وجود دارد. نظر شما چیست؟
به نظر میرسد که موضوع خاشقجی در روابط دیپلماتیک ایران و عربستان چندان تأثیرگذار نخواهد بود. البته، مقامهای جمهوری اسلامی ایران درباره موضوع خاشقجی اظهار نظر نکردند و در این باره سکوت اختیار کردند که مقامهای عربستان می توانستند، این سکوت را مثبت ارزیابی کنند و آن را به نوعی پیام مثبت از سوی ایران، قلمداد کنند، اما به نظر میرسد که چنین نکردند. سخنان مداخلهجویانه چند روز پیش «عبدالله المعلمی»، سفیر و نماینده دائم عربستان سعودی در سازمان ملل متحد، علیه ایران و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی که جزایر سهگانه تنب بزرگ، تنب کوچک و بوموسی را متعلق به امارات عربی متحده دانسته بود، گواهی گویا بر این مدعاست. المعلمی میتوانست با در نظر گرفتن موضع کنونی جمهوری اسلامی ایران درباره ربایش و قتل خاشقجی در استانبول ترکیه، مواضع مثبتی درباره ایران اتخاذ کند و در نتیجه بستر بهبودی روابط آینده دو کشور را فراهم کند، اما نه تنها چنین نکرد، بلکه تلاش کرد به دامنه تنش بین ایران و متحدان منطقهای آن با عربستان دامن بزند. نماینده عربستان افزون بر ایران، درباره سوریه نیز سخنان مداخلهجویانه ای ایراد که البته، با واکنش شدید بشار الجعفری، سفیر و نماینده دائم سوریه در سازمان ملل متحد مواجه شد. بنابراین، گمان نمی رود که عربستان در سایه قدرت محمد بنسلمان، ولیعهد پادشاه این کشور، در مقام آب کردن یخ موجود در روابط دیپلماتیک برآید.
- به نظرتان کنگره می تواند ترامپ Trump را به تحریم عربستان وادارد یا آمریکا از کنار این موضوع عبور خواهد کرد؟
تلاشهای برخی از اعضای کنگره و سنا و اعمال فشار آنها بر کاخ سفید و دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، درباره پرونده جمال خاشقجی، ممکن است ترامپ را تحت فشار قرار دهد، اما به نظر نمی رسد کنگره بتواند ترامپ را متقاعد یا وادار کند که علیه عربستان سعودی و بهطور مشخص محمد بنسلمان اقدام کند و حتی در جهت برکناری وی برآید. به نظر میرسد که کنشگریهای اعضای کنگره درباره پرونده قتل جمال خاشجی و تلاش برای اعمال فشار بر دونالد ترامپ، بر اعمال تحریم علیه عربستان سعودی، در چارچوب تحولات داخلی آمریکا، بهویژه انتخابات میان دورهای کنگره در آینده نزیک صورت میگیرد. این نکته شایان اشاره است که احتمال دارد که محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی، در طرح و نقشه خود برای کشتن Killing جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد آمریکا، با مقامهای آمریکایی یا دستکم اشخاصی چون جارید کوشنر، داماد و مشاور ارشد، دونالد ترامپ، هماهنگ بوده است و بنسلمان با تکیه بر حمایت های کوشنر و شخص ترامپ، به چنین خطر خطیری اقدام کرده است. اکنون برخی از اعضای کنگره و سنا تلاش میکنند در چارچوب طرحهای انتخاباتی خود، از یک طرف خود را همگام و همراه با خواستههای افکار عمومی مردم آمریکا و از طرف دیگر با فشارها و دغدغههای رسانهها و اصحاب آن عمل کنند و خود را حامی حقوق بشر و حقوق خبرنگاران و آزادی بیان و آزادی اندیشه نشان دهند. ترامپ نیز تلاش میکند از یک طرف از وجود چنین فشارهایی علیه عربستان بهرهبرداری کند تا بتواند در سایه چنین فشارهایی از عربستان باج بیشتری بگیرد و از طرف دیگر خود را حامی حقوق خبرنگاران و بهطور کلی حقوق بشر در آمریکا نشان دهد. از این روست که این روزها دچار تناقضگویی درباره موضوع خاشقجی شده است.
- چشم انداز تحولی سیاسی در خاندان سعودی وجود دارد یا محمد بن سلمان در حال حاضر با قدرت ساختار سازی خود توانسته است جای خود را محکم کند و موضوع خاشقچی صدمه ای به او وارد نخواهد کرد؟
تمام رخدادها و حوادثی که بهطور زنجیروار در دوره ولیعهدی محمد بنسلمان روی میدهد، همگی با هدف شایسته جلوه دادن بنسلمان برای سمت پادشاهی عربستان صورت میگیرد. بنسلمان نخست با طرح موضوع چشمانداز 2030 تلاش کرد از خود چهرهای اصلاحی چه برای داخل و چه برای خارج و بهویژه غرب، مطرح و خود را گزارهای شایسته برای آینده عربستان معرفی کند. اقدامات داخلی بن سلمان چون سرکوبگری علیه شاهزادگان سعودی و بازداشت فلهای دستکم 200 شاهزاده در هتل ریتزکارلتون ریاض، بازداشت مبلغات دینی معروف چون «سلمان العوده» و بازداشت نخستوزیر یک کشور دیگر چون «سعد الحریری» و مجبور کردن او به استعفا، همگی دلالت بر این دارد که برنامه ها و طرحهای او مبتنی بر دواندیشی و منطق نیست. در سطح خارجی نیز او در موضوع جنگ یمن شکستخورده و نتوانست اهداف این جنگ را، که گمان می کرد ظرف یک ماه به آن فیصله می دهد و با اشغال صنعاء رئیس جمهور فراری یمن را به آن بازگرداند، شکستخورده است. در موضوع سوریه، عراق و لبنان نیز سیاستهای بنسلمان راه به جایی نبرده است. بنابراین، سیاستهای داخلی و خارجی بنسلمان که مبتنی بر سرکوب و شتابزدگی است، مانع از ایجاد بستری برای سرمایهگذاری اقتصادی و در نتیجه به سرانجام رسیدن طرح چشمانداز 2030 خواهد شد.
درباره تأثیر قتل خاشقجی بر آینده بنسلمان نیز میتوان چنین گمانهزنی کرد که بنسلمان در این عملیات به متحدان آمریکایی خود مانند ترامپ و داماد وی تکیه کرده بود و تصور نمی کرد که قتل این روزنامهنگار، پیامدهای این گونه ای داشته باشد که حتی پایههای پادشاهی آینده او را به لرزه در آورد. غربیها برای خود اصولی برساخته اند که نمی توانند از آن عبور کنند. این اصول آنها- اگر چه ظاهری و فریبکارانه است- اما آنها نمی توانند بهطور آشکارا آنها را نادیده انگارند. از این رو، غربیها، بهویژه آمریکاییها، اکنون بیشتر به گرفتن باج های کلان از عربستان فکر میکنند و با مطرح کردن گزینههای دیگری برای پادشاهی و حتی ولیعهدی عربستان، درصدد اعمال فشارهای بیشتر بر بنسلمان درصدد گرفتن بهره بیشتر از کیک قتل خاشقجی هستند. از این رو، میتوان گفت که قتل خاشقجی ضربه مهلکی بر بنسلمان وارد کرد که وی اگر برکنار نشود، دستکم تا مدت ها باید تاوان آن را بپردازد.خواندنی های رکنا را در اینستاگرام دنبال کنید
ارسال نظر