میخواهم با تو باشم؛
شکایت خواهرزاده بنیصدر از احمد متوسلیان/ مُشت حاج احمد شیشه میز را شکست
رکنا: بنیصدر یک پسر خواهر داشت که فرمانده لشکر ۲۸ کردستان بود؛ او به نیروهایش دستور داده بود که توپها را بردارند و عقبنشینی کنند.
جاویدالاثر «احمد متوسلیان» فرمانده دلاور لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) از جمله چهرههای شاخص جمهوری اسلامی ایران است که هنوز هم با گذشت ۳۶ سال از مفقود شدن وی در لبنان، بسیاری هنوز چشمانتظار بازگشت وی به میهن هستند. خبرگزاری میزان بُرشهایی از زندگی این قهرمان کشورمان را که در کتاب «میخواهم با تو باشم» گردآوری شده است، منتشر میکند.مقام معظم رهبری آمده بودند مریوان. عراقیها که این قضیه را فهمیده بودند با هواپیماهایشان آمدند و دزلی را بمباران کردند. ما هم آقا را برگرداندیم.بنی صدر یک پسر خواهر داشت که فرمانده لشکر ۲۸ کردستان بود. او به نیروهایش دستور داده بود که توپها را بردارند و عقب نشینی کنند.وقتی حاج احمد نیروها را که در حال عقب رفتن بودند میبیند و علت را جویا میشود، سراغ فرماندهی توپخانه لشکر ۲۸ که یک سرهنگ هم بود میرود و او را به باد کتک میگیرد که «نامرد چرا بر میگردی عقب؟ توپها رو کجا میبری؟».در جلسهای که بعدازظهر همان روز در روابط عمومی سپاه با حضور آقا تشکیل شد، همان فرمانده لشکر آمده بود تا از حاج احمد شکایت کند. در همین حین شهید بروجردی به ما گفت که احمد را بیاورید بیرون و توجیه کنید تا جلوی آقا کاری نکند.در جلسه پسر خواهر بنی صدر گفت: متوسلیان فرمانده توپخانه منو به باد کتک گرفته. تا این جمله را گفت، حاج احمد با قاطعیت خاصی گفت: «بله که زدم، چرا عقب نشینی کردین، شما غلط کردین عقب نشینی کردین!» و بعد چنان با مشت روی میز شیشهای که جلویش بود زد که شیشه میز شکست و ریخت.
ارسال نظر