محصوران رایا آزاد کنید یا محاکمه

رکنا سیاسی:1- ایشان در نقل مطالب من امانت را رعایت نکرده و آن را تقطیع کرده‌اند در حالی که انصاف حکم می‌کند که به عین مطلب پاسخ داده شود، همان طور که روش شهید آیت‌الله مطهری بود و مخالفان اذعان داشتند که ایشان نظر ما را بهتر از خود ما در آثارش بیان و بعد انتقاد کرده است.
2-روح مطلب من این بود که ما در جمهوری اسلامی بسیاری از افراد را به صرف داشتن نظر مخالف نظر رسمی نظام تحت فشار قرار داده و احیاناً در حبس یا حصر قرار داده‌ایم و برای نمونه به نظر مخالف مرحوم ابراهیم یزدی درباره تسخیر سفارت آمریکا یا نظر او درباره پایان دادن به جنگ بعد از فتح خرمشهر اشاره کرده بودم بدون آنکه وارد این بحث شوم که این دو نظر درست است یا نه، گرچه نظر اول یعنی مضر و غیرضروری بودن تسخیر سفارت آمریکا را اکنون در پاسخ به جوابیه آقای کربلایی تأیید می‌کنم ولی عرض می‌کنم که درباره موضوع دوم به نظر قطعی نرسیده‌ام. به هرحال آزار و اذیت امثال دکتر یزدی و آیت‌الله منتظری به خاطر داشتن نظر مخالف نظر رسمی نظام ،که یکی سالها در زندان Prison بود و دیگری در حصر، قابل انکار نیست و بهتر است به جای توجیه این کارهای غلط عبرت بگیریم و دست از این روش که با سیره پیامبر(ص) و علی علیه‌السلام سازگار نیست برداریم.
۳٫ نویسنده استدلال کرده است که ضعیف شدن آمریکا در امروز ناشی از تسخیر سفارت آمریکا در سال ۵۸ است، حال آنکه برعکس است، اگر آن اقدام نسنجیده و مشکوک که شائبه تحریک حزب توده و شوروی سابق نیز درباره آن وجود دارد انجام نشده بود، آمریکا امروز ضعیف‌تر بود و ایران و کشورهای اسلامی قوی‌تر. یقین دارم اگر شهید مطهری در قید حیات بود اجازه این کار را نمی‌داد ، چنانکه در اسفند ۵۷ یا فروردین ۵۸ که چریکهای فدایی اقدام به تسخیر سفارت آمریکا کردند ایشان به عنوان رئیس شورای انقلاب به مرحوم آقای مهدوی‌کنی که به پیشنهاد شهید مطهری فرماندهی کمیته‌ها را به عهده داشت ، دستور دادند که سریعاً آنها را بیرون کنید که اینها دنبال ضربه زدن به کشور و انقلاب هستند. تسخیر ۴۴۴ روزه سفارت آمریکا باعث شد که با تبلیغاتی که از همان ابتدا علیه انقلاب اسلامی در کل دنیا و خصوصاً دنیای غرب شد، از انقلاب اسلامی چهره‌ای شبیه چهره داعش ISIS در امروز پیدا شود و صدام از این انزوای ایران استفاده کرد و به ایران حمله کرد و دیدیم که حتی یک کشور از مظلومیت ایران دفاع نکرد. حداکثر این بود که اگر اصل تسخیر سفارت را ضروری می‌دانستیم پس از چند روز به اشغال آن پایان می‌دادیم و فرصت تبلیغات را از دشمن می‌گرفتیم، خصوصاً که دیدیم این اشغال پایان خوشی هم نداشت و بیانیه الجزایر کاملاً به ضرر ما بود و خسارتهای مالی زیادی به کشور وارد کرد.
۴٫ نویسنده گفته است حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد به خاطر اعلام راه‌پیمایی آنها در ۲۵ بهمن سال ۸۹ برای حمایت از مردم مصر و سوریه بوده نه به خاطر اعتراض به نحوه برگزاری انتخابات. این در حالی است که من اصلاً وارد این موضوع نشده بودم. البته این جانب همان زمان هم اعلام آن راه‌پیمایی را ضروری نمی‌دانستم و حتی خطا می‌دانستم زیرا ۳ روز قبل از آن مردم در راه‌پیمایی ۲۲ بهمن حرف خود را زده بودند و نیازی به آن راه‌پیمایی نبود. ولی شما باید خود را جای معترضان قرار دهید که هشت ماه تحت بیشترین فشار وضرب و شتم و بازداشت بودند و می‌خواستند از هر فرصتی استفاده کنند حتی فرصت حمایت از مردم مصر و سوریه، و البته هیچ گاه این امر به معنی همردیف قرار دادن ایران با دیکتاتوری مصر یا حکومت سوریه و قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی نیست.
۵٫ به هرحال ایجاد حصر برای محصوران پس از آرامش جامعه نیاز به حکم قضایی داشته و ادامه حصر امری است خلاف اصول ۳۲ تا ۳۷ قانون Law اساسی و هرچه زودتر باید تعیین تکلیف شود. نظر این جانب این است که شش سال و نیم حصر خانگی به عنوان مجازات آنها به خاطر طولانی کردن اعتراضات و استفاده دشمن از آن در نظر گرفته و به این غائله خاتمه داده شود، در غیر این صورت درخواست قانونی آنها یعنی محاکمه علنی با حضور رسانه‌ها در دادگاه صالح اجرا شود. به هرحال از تذکرات جناب آقای کربلایی سپاسگزارم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.