چه افرادی به معنای واقعی زنده اند؟

حوالی سی تا چهل سالگی، فهمیدم هرچه زیستم اشتباه بود!

به گزارش رکنا ، حالا می‌فهمم چیزی بالاتر از سلامتی، چیزی بهتر از لحظه حال، با اهمیت‌تر از شادی، با ارزش‌تر از تخیل و در صدر همه، نفس‌هایی که نفهمیده دَم و بازدَم می‌شدند نیست!

حالا می‌فهمم: استرس ، تشویش، دلهره، ترس آزمون، ترس نتیجه، ترس کنکور، اضطراب سربازی، ترس از آینده، وحشت از عقب ماندن، دلهره تنهایی، تردیدهای مستاصل کننده، نگرانی از غربت، وحشت از غریبی، غصه‌های عصر جمعه، اول مهر، ۱۴ فروردین ، بیکاری، هرگز نه ماندگار بودند نه ارزش لحظه‌های هدر رفته‌ام را داشتند.

حالا می‌فهمم یک کبد سالم چند برابر لیسانسم ارزشمند است.

کلیه‌هایم از تمامی کارهایم، دیسک کمرم از متراژ خانه، تراکم استخوانم از غروب‌های جمعه، روحم از تمام نگرانی‌هایم، زمانم از همه ناشناخته‌های آینده‌های نیامده‌ام، شادی ام از تمام لحظه‌های عبوسم، امیدم از همه یاس‌هایم با ارزش‌تر بودند.

قدر داشته هایت را بدان

حالا می‌فهمم چقدر موهایم قیمتی بودند و چقدر یک ثانیه بیشتر کنار فرزندم زنده بمانم ارزش تمام شغل‌های دنیا را دارد.

یقین دارم آدم‌هایی که به معنی تمام کلمه، لحظه بودن‌شان را می‌فهمند با غبار غم و تردید و غصه‌ و ترس و اضطراب و چه‌شودها نیالودند.

آنان‌ که در حال ماندند و ذهن‌شان را خالی، حس‌شان را چون ابر در حرکت، روح‌شان را با آموزه‌های درست و حقیقی تزیین و اندیشه‌هایشان را آزاد و تخیل‌شان را سرشار می‌کنند به معنی حقیقی کلمه زنده‌اند و زندگی می‌کنند و به معنی واقعی کلمه در آرامش می‌میرند:

سرخوش، همچون فصلی از زندگی، جزیی از زندگی و در مسیر زندگیآخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.