ترس از ازدواج و همه دلایل آن

نه این‌که تصور کنید برای ازدواج نکردن خود دلایل منطقی دارند یا مثلا سن‌شان کم است یا هنوز فرد مناسب خود را پیدا نکرده‌اند.

به گزارش رکنا ، اتفاقا خیلی از این افراد شرایط مناسبی برای ازدواج دارند، سن‌شان کم نیست و برای ازدواج‌شان دیر هم است و ممکن است حتی با فرد مورد علاقه‌شان در ارتباط باشند اما تن به ازدواج نمی‌دهند چون از آن می‌ترسند. اگر برایتان جالب است علل و نشانه‌های گاموفوبیا را بدانید، ادامه این مطلب ابعاد مختلف این موضوع را برایتان روشن می‌کند.

کابوسی به نام تاهل

ترس شدید، مداوم و غیرمنطقی از ازدواج همراه با دشواری در حفظ روابط عاطفی به نام «گاموفوبیا» شناخته می‌شود که با «ترس از عاشق شدن» کاملا متفاوت است. برای این افراد، ازدواج، تاهل و متعهد شدن مثل یک کابوس ترسناک است؛ حتی اگر طرف مقابل خود را دوست داشته باشند. به این معنا که ممکن است فرد مبتلا به گاموفوبیا با یک نفر در ارتباط عاطفی باشد و او را دوست داشته باشد، به محض مطرح شدن ازدواج، عصبی و پرخاشگر شده و می‌خواهد هرچه زودتر بحث را تمام کند.

بعضی افراد مبتلا به گاموفوبیا ممکن است با مطرح شدن ایده ازدواج و تعهد، رابطه عاطفی خود را قطع کنند؛ بعضی دیگر از این افراد ممکن است در روابط عاطفی خود باقی بمانند و موفق هم باشند. با این شرط که صحبتی از ازدواج به میان نیاید. در هرحال گاموفوبیا نشانه‌های جسمی و روانی خاصی دارد و به دلایل مختلفی ممکن است ایجاد شود که در ادامه به آن می‌پردازیم.

علائم فیزیکی و روانی گاموفوبیا

ایده ازدواج و متعهد شدن برای افراد مبتلا به گاموفوبیا، درست مثل مواجه شدن با منبع خطر و تهدید تلقی می‌شود. بنابراین ممکن است واکنش‌های روان‌شناختی و جسمی مشابه با روبه‌رو شدن با تهدید از این افراد سر بزند. این افراد هنگام مواجهه با ازدواج یا پیشنهاد ازدواج دچار اضطراب، وحشت، افکار منفی، احساس از دست دادن کنترل، عصبی شدن و... شده و حتی ممکن است به دلیل وجود این احساسات پرخاشگری نشان دهند. به علاوه علائم جسمی مثل حالت تهوع، لرزه‌ غیرارادی، اشک ریختن یا گریه کردن، درد قفسه سینه، سبک بودن یا غش کردن، تنگی نفس و... هم ممکن است هنگام مطرح شدن ازدواج در این افراد دیده شود.

رفتارهایی برای فرار از ازدواج

علاوه بر علائم جسمی و روان‌شناختی که مطرح شد، علائم رفتاری بین فردی دیگری هم از افراد مبتلا به گاموفوبیا سر می‌زند. این افراد به هر قیمتی، حتی از بین رفتن روابط خود، از ازدواج فرار می‌کنند، روابط عاطفی آتشین اما کوتاه مدت برقرار می‌کنند، به محض جدی شدن روابط عاطفی، از شریک عاطفی خود فاصله می‌گیرند و ممکن است ببینید روابط عاطفی خود را به‌خاطر مسخره‌ترین دلایل پایان می‌دهند.

این افراد ممکن است به دنبال کسانی باشند که غیرقابل دسترسی‌اند یا برای ارتباط با افرادی مشتاق باشند که امکان ازدواج با آن‌ها غیرممکن یا دشوار است. این افراد ممکن است بعد از مدتی حتی در روابط مطلوب و بی‌خطرشان احساس خطر کنند و این روابط را با عناوینی مثل «من لیاقت تو را ندارم»، «عمر رابطه ما به پایان رسیده»، «ما به درد هم نمی‌خوریم» و... پایان دهند. درحقیقت دلیل چنین رفتارهایی ترس از ازدواج و تعهد است، نه چیز دیگر.

گاموفوبیا و تاثیرات آن بر زندگی فرد

ترس از تعهد و فهرست طولانی علائم گاموفوبیا، تاثیر منفی بر عملکرد فرد در زندگی روزمره دارد. این افراد ممکن است احساس تنهایی و انزوا کنند، شغل‌شان را تغییر دهند و به اهداف خود نرسند، موفقیت تحصیلی چندانی نداشته باشند، از سمت دیگران مورد تمسخر قرار بگیرند، به دلیل روابط متعدد، امنیت روانی‌شان را از دست داده و همچنین ریسک بیماری‌های مختلف را برای خود افزایش دهند و درنهایت افسرده و عصبی شوند.

این افراد ممکن است به‌عنوان افراد غیرقابل اعتماد تلقی شوند و افراد کمی خواهان دوستی و ارتباط دوستانه با آن‌ها باشند. به علاوه رفته‌رفته دوستان قدیمی بیشتری را از دست می‌دهند؛ چراکه یک فرد مجرد، در بین گروهی از دوستان متاهل کمتر جایی خواهد داشت. از طرفی این افراد به دلیل پایان دادن به روابط عاشقانه خود، معمولا از سمت خانواده و دوستان تحت فشار قرار می‌گیرند. همین موضوع سبب نگرانی، کشمکش، اجبار برای استدلال آوردن و درگیری فکری خواهد شد.

جنگجویانی به نام والدین

دوران کودکی می‌تواند نقش بسیار مهمی در زندگی آینده افراد داشته باشد. کودکان آنچه را می‌بینند و تجربه می‌کنند به‌عنوان حقایق غیرقابل تغییر زندگی درک می‌کنند. بزرگ شدن در یک محیط خانوادگی تنش‌زا همراه با رویدادهای ناخوشایند بین والدین می‌تواند این باور را در کودک شکل بدهد که اساسا ازدواج آسیب‌زاست و نباید سراغ آن رفت. کودک با دیدن رفتار خشونت آمیز و بی‌محبت، روابط سرد و نامطلوب والدین خود، آزارها، محدودیت‌ها، کشمکش‌ها و درگیری‌های همیشگی خانوادگی تصور می‌کند ازدواج منبع درد و آسیب است.

هرچه این تجربه‌های ناخوشایند بیشتر تکرار شود، ارتباط بین ازدواج و آسیب در ذهن کودک مستحکم تر می‌شود. به این ترتیب رفته‌رفته فرد ازدواج را همپای آسیب و درد می‌پندارد و از آن می‌ترسد. شاید جملاتی مثل: «پدرومادر ما از ازدواج چه خیری دیدند که ما ببینیم؟»، «روی سر پدرومادرم چه تاجی گذاشتند که روی سر من نیست؟» و... را زیاد از زبان چنین افرادی بشنوید که مؤید همین موضوع است.

تجربه‌های جماعت شکست خورده

حتی اگر کسی در محیط خانوادگی تقریبا سالمی رشد کرده باشد، در هر مرحله‌ای از زندگی که باشد ممکن است با دیدن یا شنیدن تجربه‌های نامطلوب دیگران، بین ازدواج و آسیب، رابطه ذهنی ایجاد کند. به این معنی که فرد با دیدن زندگی زناشویی سراسر درگیری و کشمکش دیگران، یا شنیدن تجربه‌های ناخوشایند افراد متاهل، تصور کند ازدواج از اساس درد و آسیب به همراه می‌آورد.

دیدن یا شنیدن دعوای زوجین، طلاق اطرافیان، سوءاستفاده‌های مختلف و تجربه‌های ناموفق در ازدواج، خیانت و... همگی تصاویر منفی از ازدواج و تعهد در ذهن فرد ایجاد می‌کند. هرچه تماس با تجربه‌های ناخوشایند دیگران بیشتر باشد و فرد بیشتر ازدواج‌های ناموفق را ببیند و بشنود، باور منفی مستحکم‌تری نسبت به ازدواج در او ایجاد خواهد شد که سخت‌تر هم قابل تغییر است.

اضطراب و احتمال شکست

افسردگی، ‌عدم اعتماد به نفس، ترس از شکست و ناموفق، عزت‌نفس و خودباوری ضعیف، اضطراب، عدم اعتماد به نفس جنسی، تردید درباره جذابیت‌های خود و... هم همگی می‌توانند دلیلی برای ترس از ازدواج باشند. ممکن است فرد تمایل به ازدواج داشته باشد اما در عین حال از آن بترسد.

چنین فردی درباره ازدواج استرس دارد که آیا می‌تواند از عهده آن برآید یا نه؟ آیا جذابیت کافی دارد یا نه؟ آیا قادر است زندگی خوبی برای خود و شریک زندگی خود بسازد یا نه؟ اگر در ازدواج موفق نشود و شکست بخورد چه؟ و... به این ترتیب فرد حتی ممکن است به‌نوعی وسواس نسبت به موفقیت خود در ازدواج دچار شود. به همین دلیل ترجیح می‌دهد اساسا ازدواج نکند تا بار اضطراب را هم با خود حمل نکند.

جای خالی امنیت روانی

براساس نظر روان‌شناسی دلبستگی ناایمن زمانی شکل می‌گیرد که در اوایل زندگی، مادر گاهی از دسترس کودک دور است و امکان ارتباط چندانی بین مادر و کودک وجود ندارد. این دوری و فاصله، نه‌تنها فیزیکی، بلکه ممکن است دوری عاطفی باشد. به این معنا که گاهی مادر کنار فرزند است اما رابطه عاطفی با فرزند خود برقرار نمی کند و توجهی به او ندارد.

به این ترتیب کودک از محبت و عاطفه مادری بی‌نصیب می‌ماند و دلبستگی ناایمن در او شکل می‌گیرد. چنین کودکی می‌آموزد به دیگران دلبسته نشود؛ چراکه دلبستگی را ناایمن و بی‌پاسخ می‌پندارد. چنین افرادی در بزرگسالی ممکن است از ازدواج و دلبستگی طولانی‌مدت بترسند و از آن فرار کنند؛ چراکه احساس امنیت ندارند.

زندانی به نام ازدواج

بعضی از افراد به دلیل ترس از مسئولیت، تعهد و محدودیت، دچار گاموفوبیا می‌شوند. چنین افرادی تصور می‌کنند ازدواج یعنی از بین رفتن تمام حریم‌های شخصی، به اشتراک گذاشتن تمام متعلقات شخصی، اجتماعی، حقوقی و مالی خود، محدودیت و از بین رفتن تمام آزادی‌های شخصی. به همه این‌ها صدها مسئولیت را هم اضافه کنید تا میزان وحشت چنین افرادی را از ازدواج درک کنید.

بنابراین این افراد از ازدواج فراری‌اند تا بتوانند همچنان آزاد و بی‌مسئولیت باشند. درواقع این افراد ازدواج را بیش از حد منفی و محدودکننده می‌پندارند و تمام مزایای ازدواج را از ذهن خود پاک می‌کنند. شاید حتی از دیدن بعضی زوج‌ها تعجب کنند که چطور با وجود این همه مسئولیت و محدودیت، شاد و سرحال هستند. آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.