داستانک "نان"

سال‌ها قبل کودکی دوست داشت نویسنده شود و این فکر بعد از نوشتن اولین داستانش که مورد استقبال خانواده قرار گرفت به ذهنش خطور کرد. داستان نان سحرآمیز که مردم هر چه می‌خوردند تمام نمی‌شد. کودک ما نویسنده نشد اما حالا نان می‌پزد و نمی‌گذارد کسی گرسنه به خانه برگردد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

نادر/ 0915---5690

  • فیلم / بهرام افشاری بهتاش سریال پایتخت: بدبختی زیاد کشیدم من بابای زمین خوار و رانت خوار نداشتم انگار مجبور بودم دزدی کنم! مگه من دوست ندارم مثل بچه پولدار ها لباس بپوشم ؟

اخبار تاپ حوادث