راز جمجمه های تغییر شکل یافته در تل چگاسفلی + عکس

انواع جمجمه

به گزارش رکنا ،‌ عباس مقدم (باستان‌شناس) در اسفند سال ۱۳۴۷ متولد شد. او اهل شیرود مازندران است. از کودکی به باستان‌شناسی علاقه‌مند بود. هر زمان از او می‌پرسیدند که می‌خواهد چه کاره شود؟ می‌گفت: می‌خواهم فضانورد یا باستان‌شناس شوم. در نهایت هم باستان‌شناس شد.

شاید خواندن کتاب‌ها و فیلم‌های ماجراجویانه یکی از دلایل این انتخاب باشد چنانکه در این باره می‌گوید: جنبه کشف در باستان‌شناسی برایم جالب بود. کشف دنیای ناشناخته مرا به خود جذب می‌کرد. اگر به آسمان نگاه کنیم، تاریخی که گذشته است را می‌بینیم چراکه ستارگانی که اکنون نورشان به ما می‌رسد و در آسمان می‌بینیم، هزاران سال پیش از بین رفته‌‌اند. باستان‌شناسی هم اینگونه است و وقتی زمین را می‌کاویم، تاریخ گذشته جلوی چشمان ما نمودار می‌شود. هرچه عمیق‌تر بکاویم، تاریخ عمیق‌تری را کشف می‌کنیم. از آنجا که به تاریخ گذشتگان علاقه‌مند بودم، فضانوردی و باستان‌شناسی را دوست داشتم. در نهایت هم باستان‌شناس شدم.

رشته باستان‌شناسی تنها و نخستین رشته انتخابی او در دانشگاه بود و تا مقطع دکترا ادامه یافت و سوابقی ازجمله ریاست پژوهشکده باستان‌شناسی، مدیریت تهیه نقشه باستان‌شناسی، سرپرستی کاوش‌های باستان‌شناسی و... را در کارنامه خود ثبت کرد. اکنون نیز چند سالی‌است سرپرستی کاوش‌های باستان شناسی تُل چگاسفلی، پروژۀ پیش از تاریخی زهره را در دست دارد.

مقدم، از سال ۱۳۹۴ مشغول کاوش در این محوطه نویافته است و مدتی‌ست که فصل دیگری از کاوش را آغاز کرده که باتوجه به آنکه یک پروژه بلندمدت است، فصول کاوش در این محوطه ۶ هزار ساله ادامه خواهد داشت.

تل چگاسفلی ازجمله محوطه‌هایی است که در آستانه شهرنشینی تاریخ قرار دارد و اهمیت آن همسان با شوش است. گورستان پیش از تاریخ دارد و هرچند کاوش‌های محدودی در آن انجام شد اما یافته‌های متنوعی داشت. سال گذشته نیز در بخش نیایشگاه کاوش‌هایی انجام شد.

اهمیت این محوطه تا اندازه‌ای‌ست که صادق ملک شهمیرزادی درباره تل چگاسفلی گفته است: آثار معرف هزاره پنجم پیش از میلاد، یعنی در فاصله بین ۵۰۰۰ تا ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد، کهن‌ترین آثاری است که در کاوش‌های اخیر در چگاسفلی به دست آمده است. در اواخر ۴۰۰۰ پیش از میلاد یا به عبارت دیگر در مراحل پایانی دوره جدید شوشان (Late Susiana) است که ظرف نمونه کهن «جام وارکا» بدست آمده است. کاسه‌های سفالی و ظروف سنگی بدست آمده از گورستان تُل چگاسفلی از نوع آئینی است.

کاسه‌های آئینی چگاسفلی در نهایت استادی و با ظرافت خارق العاده‌ای، ماهرانه تولید شده است و استفاده روزمره ندارد. بنابراین، دشت زهره از نظر فرهنگی با داشتن چنین پیشینه‌ای و با جغرافیای طبیعی خود می‌توانسته بستر مناسب و مستعدی برای شکل‌گیری «دوره جنینی فرهنگ و تمدن ایلام» باشد. به همین دلیل، استمرار کاوش‌های باستان‌شناسی در تُل چگاسفلی برای درک مرحله بسیار مهم «دوره جنینی فرهنگ و تمدن ایلام» امری است ضروری.

در ادامه گفتگویی را با عباس (باستان‌شناس و سرپرست کاوش‌های باستان شناسی تُل چگاسفلی، پروژۀ پیش از تاریخی زهره) می‌خوانید.

عباس مقدم

محوطه پیش از تاریخی تُل چگاسفلی با نام‌هایی چون تُل چیگاپایینی، تُل چگادومنی و تُل چغاسفلی نیز شناخته می‌شود. در سال‌های دهه ۱۳۵۰ خورشیدی در طی یک بررسی باستان‌شناسی توسط هانس نیسن و همکارانش از موسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو و دانشگاه آزاد برلین‌شناسایی و به عنوان وسیع‌ترین محوطه پیش از تاریخی دشت زهره معرفی شد. در سال ۱۳۸۸ خورشیدی، به همت گروه بررسی‌های شهرستان بهبهان به سرپرستی کامیار عبدی، تُل چگاسفلی با نام تُل چگاپایین (سفلی)، در فهرست آثار ملی با شماره ۲۸۸۲۲ به ثبت رسید. در سال ۱۳۹۴، عرصه و حریم حفاظتی تُل چگاسفلی توسط پژوهشگرانی به سرپرستی شما (عباس مقدم)، تعیین و پس از تصویب در دو شورای فنی استانی و کشوری، ابلاغ شد.

در زمستان ۱۳۹۴، اولین مرحله اجرایی برنامه بلندمدت پروژه پیش از تاریخی زهره در دستور کار هیئت باستان‌شناسی قرار گرفت. در این مرحله، کاوش‌های باستان‌شناختی در بخش گورستان تُل چگاسفلی انجام شد. کشف گورستان تُل چگاسفلی از بسیاری جهات حائز اهمیت است. از کشفیات بدست آمده از این کاوش‌ها و البته کاوش‌های فصول بعد در چگاسفلی برایمان بگویید. چرا این محوطه تا این اندازه از اهمیت برخوردار است؟

اندکی ارزیابی مسائل و مشکلات موجود درباره گورستان‌های کهن و خصوصاً گورستان شوش می‌تواند شاهد خوبی برای اهمیت کشف چنین گورستانی باشد. ضمن آنکه کاوش‌های اولیه شوش به حدی غیرحرفه‌ای انجام شد که نباید انتظار داشت تا آنها توانسته باشند حتی ساختارهای خشتی مربوط به گورها را شناسایی کنند.

اولین گزارش کاوش‌های انجام شده در گورستان شوش روایت می‌کند که اسکلت‌های اموات در وضعیت خیلی بدی حفظ شده بود (Morgan ۱۹۰۹ , ۱۹۰۸ ). تدفین‌ها در وضعیتی بود که هیچ جهت و حالت خاصی نداشت و هیچ اثری از ساختار گور به دست نیامد. طبق گزارش‌های جسته و گریخته، معمولاً بیش از سه یا چهار اسکلت به صورت تلنبار شده بدست آمد. مجموعه‌ای از سه تا پنج ظرف و در مواردی نیز سرگرزهای مسی، «آیینه‌های» مسی، یا ظروف سنگی یا سفالی آرایشی (سرمه دان) در جوار سر اسکلت گذاشته شده بود. متاسفانه موقعیت هیچیک از گورها ثبت نشده است و تنها یک طرح ذهنی از یک گروه رایج قبور تاکنون چاپ شده است. در مراحل اولیه، دمرگان تعداد قبور کشف شده را ۱۰۰۰ گور و ظروف مرتبط با آن را ۲۰۰۰ عدد تخمین زده است (Morgan ۱۹۰۸) بعداً، وی این تخمین را اصلاح کرده و تعداد گورها را ۲۰۰۰ و تعداد ظروف مرتبط با آن را ۴۰۰۰ قطعه توصیف کرد که ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ عدد از آن ظروف منقوش بود (Morgan ۱۹۱۲) رولند دمکنم با اشاره مختصری درباره کاوش‌های اولیه شوش، «بدون ذکر جزئیات» عنوان کرد که تدفین‌ها ثانویه بودند و اغلب، جمجمه‌ها را درون کاسه‌ها و استخوان‌های بلند را درون جام‌های بلند یافته‌اند (Mecquenem ۱۹۲۸ ).

وجود صدها کارگر در کارگاه کاوش باعث شد تا اطلاعات به طرز بسیار ضعیفی ثبت شود. همین امر باعث شده است تا روایت‌های مختلفی حتی از تعداد گورها و اشیا وجود داشته باشد. به قولی، هنوز عموم باستان‌شناسان نمی‌دانند که مجموعه دستاوردهای کاوش گورستان شوش چه ویژگی‌هایی داشت. از این رو کاوش و یافته‌های تل چگاسفلی از اهمیت بالایی برخوردار است.

در گورستان چگاسفلی با یافته‌های متنوعی روبه رو شدیم. از یکسو معماری قبور بسیار فاخر است. در پیش از تاریخ چنین معماری در قبور نداشتیم؛ چنانکه در قبرهای گورستان چگاسفلی از مصالح مختلف بخصوص آجر استفاده کرده‌اند که تا آن زمان استفاده از آجر مرسوم نبود. می‌توان گفت، قدیمی‌ترین گور آجری که تاکنون شناخته شده در این منطقه کاوش شد. از آنجا که این گورها دارای تزیینات و معماری بسیار ظریف است که دقت زیاد در ساخت آن را نشان می‌دهد، می‌توان گفت،‌ مردم آن زمان به زندگی بعد از مرگ باور و اعتقاد داشتند و براساس آن، خانه بعد از مرگ خود یا خانه آخرت خودرا می‌ساختند.

گورستان

در ساخت قبور، از دیوارک‌های پشتیبان استفاده کرده‌اند که دیوار آرامگاه‌هایشان نریزد چراکه این قبرها خشکه‌چین هستند. این قبور در زمان حیاتشان ساخته می‌شد و چینش آن هم‌راستا و کنار هم و منظم بود. درعین حال جمعیتی که در این گورستان به خاک سپرده شده‌اند نیز مورد توجه است چراکه عمده گورها، دسته‌جمعی هستند و حتا در یک گور ۵۲ جمجمه شناسایی کردیم -البته گورهای انفرادی هم داریم- هر کس می‌میرد، برای گذاشتن او در قبر، استخوان‌هایی که در قبر بود را جمع می‌کردند و فرد متوفای جدید را در قبر می‌گذاشتند. استانداردی هم در قبور دیده می‌شود. همه درهای قبرهای دسته‌جمعی به سمت غرب است و جهت قبرها غربی- شرقی هستند.

نمایی از گور

گورستان

یافته‌های باستان‌شناسی نشان می‌دهد که مردم چگاسفلی با اکثر نقاط دنیا در ارتباط بودند. از جنوب شرق ترکیه برخی از سنگ‌ها را وارد می‌کردند. از بخش منطقه کرمان، سنگ مرمر وارد و ظروفی از این سنگ مرمر درست می‌کردند. از منطقه فلات مرکزی، فلز مس وارد می‌کردند که این امر نشان از آن دارد که فلزگرهای بسیار ماهری بودند. اشیای تزیینی زیادی کشف کردیم و احتمال می‌دهیم اینستاتیت سنگ‌های بدست آمده از منطقه عمان به این منطقه آمده باشد؛ ‌تمام این موارد نشان می‌دهد که مردم چگاسفلی ثروتمند بودند.

باستان شناسی

 

میراث فرهنگی

 

دره زهره بسیار حاصلخیز است و وجود رودخانه، کوه‌هایی که محل زندگی بز و کل و شکار بودند و نزدیکی به خلیج فارس سبب می‌شد تا این منطقه در دوران پیش از تاریخ ثروتمند باشد.

یکی از نکات جالب در محوطه چگاسفلی آن است که بر اساس اطلاعات موجود، تا قبل از آن دوره، جوامع، مرده‌ها را زیر خانه‌های خود دفن می‌کردند اما در این دوره بنابر دلایلی که هنوز برایمان خیلی روشن نیست، مردم تصمیم می‌گیرند تا جایی را دور از خانه‌های خود، برای مردگان یا دنیای بعد از مرد ایجاد کنند که گورستان می‌شود. چگاسفلی یک سایت مذهبی است چراکه احتمال می‌دهیم نیایشگاه‌های زیادی در این منطقه باشد و یکی از این نیایشگاه‌ها را سال گذشته کاوش کردیم.

ظروف

در عین حال، گورستان چگاسفلی بسیار عظیم است و بعید است که همه مردگان دفن شده در این گورستان، ساکنان یک مکان باشند. احتمالا به دلیل تقدسی که این مکان برایشان داشت، از مناطق دوردست هم مردگانشان برای دفن به این منطقه می‌آوردند.

قبر

آیا می‌دانیم که دلیل تقدس گورستان چگاسفلی در چه بود و چرا مردم دوران پیش از تاریخ این محوطه را مقدس می‌دانستند و مردگان خود را برای خاکسپاری به آنجا می‌آوردند؟

پاسخ به این سئوال بسیار دشوار است. اما برای آنکه بتوانیم حلقه کاوش‌هایمان را تکمیل‌تر کنیم، درصدد کاوش بخشی برآمدیم که احتمال می‌دادیم نیایشگاه باشد و بود.

در سال‌های قبل، کاوش‌ها در چگاسفلی در بخش گورستان متمرکز شده بود. کاوش در گورستان، علاوه بر یافته‌های فرهنگی و اشیایی که به عنوان هدایا با مردگان به خاک سپرده می‌شدند، با پلان‌های قبور و روش‌های مرده‌گذاری همراه است که اطلاعات بسیار زیادی در اختیار ما می‌گذارد. از کشفیات گورستان چگاسفلی و اشیای فرهنگی که بدست آمد، برایمان بگویید.

در این بخش از محوطه چگاسفلی اشیای باستانی متنوعی از انواع فلزات و زیورآلات گرفته تا ظروف سنگی بسیار زیبا و ظروف سفالی بدست آمد.

فلز

 

در عین حال توانستیم یک دستبند نقره پیدا کنیم و این احتمال را می‌دهیم که نخستین نمونه ساخت نقره باشد. نمونه منحصر به فردی است که نشان‌دهنده رسیدن به تکنولوژی ساخت آلیاژ نقره در آن دوره دارد. این دستبند در یکی از موزه‌های خوزستان نگهداری می‌شود.

 

تاج

 

همچنین جام‌های سفالی به دست آوردیم که برای مراسم آیینی استفاده می‌شدند. نقش مار روی این سفال‌ها دیده می‌شود که می‌تواند نمادی از جاودگانگی باشد. فرم این ظروف نیز به گونه‌ای‌ست که ۷۰۰ سال بعد از آن در بین‌النهرین شاهد ساخت چنین فرم‌هایی هستیم.

 

گلدون

با توجه به آنکه کاوش نیایشگاه در سال گذشته انجام شد، از آخرین یافته‌های این فصل از کاوش برایمان بگویید. در این نیایشگاه چه اشیای باستانی بدست آوردید و این یافته‌ها چه رازهایی در خود دارند؟ پلان نیایشگاه چگاسفلی با کدامیک از نیایشگاه‌های کشف شده قابل مقایسه است و معماری آن چگونه بود؟

پلان نیایشگاه چگاسفلی H شکل است. در این نیایشگاه یک بنای یادمانی آجری پیدا کردیم که برای نیایش بود و پشت آن سکویی نیم دایره‌ای پیدا کردیم که روی آن چاله‌هایی بود که هدایا درون آنها گذاشته شده بود. البته این فرم نیایشگاه را در خاورمیانه، شمال و جنوب عراق و ترکیه داریم که یک فضا با سکویی برای نیایش در آن ساخته شده‌اند اما سکویی برای هدایا، برای نخستین بار است که چنین فرمی پیدا شده. سکویی خشتی چینه‌ای که درون آن دو چاله قرار داشت که در هر یک از آ‌نها، هشت بز قربانی بدست آمد که استخوان اسکلت آنها کامل بود.

بزها در همانجا قربانی شده‌اند و تمام بزها گردنشان شکسته‌ شده و تمام اجزای بدنشان در جای خود قرار دارد به این معنا که استخوان پا، روی گردن گذاشته نشده و تغییری در اجزای قربانی داده نشده و تمام و کمال پیشکش شده است. در خاورمیانه یک پدیده عجیب به شمار می‌رود. معمولا در نیایشگاه‌ها که هدایای حیوانی گذاشته شده، بخش‌هایی از بدن حیوانات پیدا شده، اما در این نیایشگاه، بدن حیوان کامل، اهدا شده.

در این نیایشگاه، برای نخستین بار است که استل‌های سنگی بدست آوردیم که مربوط به پیش از تاریخ است. معمولا این استل‌های سنگی در ادوار تاریخی زیاد هستند اما در دوران پیش از تاریخ برای نخستین بار است که بدست آمده. این کشفیات نشان می‌دهد که این نیایشگاه مکانی است که مردم دوران پیش از تاریخ هدایایی در قالب فیزیکی به خدایشان اهدا می‌کردند.

آیا می‌دانیم مردمان پیش از تاریخ در چگاسفلی چه مذهب و چه تفکری داشتند و چه خدایی را می‌پرستیدند؟

از آنجا که لوح یا نوشته‌ای از این دوران نداریم از این رو نمی‌توانیم به تفکر و دین آنها پی ببریم و درباره آن صحبت کنیم. هنوز نمی‌دانیم که خدایشان چی بود و چه چیزی را می‌‌پرستیدند اما می‌دانیم که اهمیت این پرستش بسیار زیاد است چراکه در نیایشگاهی که پیدا کردیم، ۱۶ بز و یک گاو به آن هدیه داده‌اند. قطعا آنچه را که می‌پرستیدند برایشان بسیار اهمیت داشت.

قاعدتا با جامعه‌ای فرهیخته در چگاسفلی روبه رو هستیم،‌ چراکه در یکی از قبرها جمجمه‌های تغییر شکل یافته‌ای پیدا کردیم که می‌توان نشان از شان اجتماعی در جامعه آن زمان داشته باشد.

جمجمه

جمجمه منحنی

در این قبر، ۱۲ جمجمه تغییر شکل یافته پیدا کردیم که به شکل بیضی‌های بزرگ اندازه خربزه بودند. درواقع برای آنکه جمجمه‌ها به این شکل دربیایند از بچگی با چیزی می‌بستند تا فرم بگیرد و به نوعی شکل خربزه شود.

چنین شکلی از جمجمه به صورت محدود در چند محوطه در کشور مانند چغامیش، تپه عبدالحسین، علی‌کش، جنوب بین‌النهرین پیدا شده است. اما در چگاسفلی در یک گور ۱۲ جمجمه و در گوری دیگر یک جمجمعه و در مجموع ۱۳ مورد پیدا شده است. البته می‌توان این احتمال را داد که تعداد دیگری از این جمجمه‌ها در میان جمجمه‌هایی که از بین رفتند، بوده باشند.

انواع جمجمه

احتمال می‌دهیم که این آدم‌ها دارای شان اجتماعی بودند و جایگاه خاصی چه به لحاظ مذهبی، چه به لحاظ اختصاصی و ... داشتند. آنها مرد و زن بودند و می‌توان به حساب مذهب گذاشت.

آیا می‌توان جمجمه‌های بیضی شکل که احتمالا دارای شان اجتماعی در دوران پیش از تاریخ بودند را به شمن‌ها و جادوگران آن دوران نسبت داد و گفت، این جمجه‌ها از آن،‌ آنهاست؟ باتوجه به آنکه تعداد زیادی از این جمجمه‌ها در یک قبر کشف شده‌اند و معمولا این قبرهای دسته جمعی از آن یک خانواده است، آیا می‌توان بر اساس یافته‌های DNA این شان اجتماعی را موروثی دانست؟

آن چیزی که در چگاسفلی بیش از سایر موضوعات به چشم می‌آید امر مذهبی و اعتقاد به دنیای ماورایی است و می‌توان آن‌را به شمن‌ها هم نسبت داد.

هرچند تمام سعی‌مان را کردیم تا بتوانیم با استفاده از آزمایش‌های DNA به نسبت‌های خانوادگی افرادی که در گورهای دسته جمعی پیدا کردیم، پی ببریم و ۷۰ نمونه DNA‌ از قبور مختلف برداشتیم و بر اساس قراردادی که با دانشگاه کپنهاگ داشتیم، این نمونه‌ها را آزمایش کردیم اما باتوجه به آنکه ماده کلاژن موجود در استخوان‌ها که برای استخراج DNA استفاده می‌شود به دلیل آنکه این استخوان‌ها در بستری قرار داشتند که به لحاظ رطوبت نوسان بالایی دارد،‌ از بین رفته بودند و نتوانستیم نتیجه‌ای از آزمایش DNA بگیریم. از این رو نمی‌توان به این سئوال، پاسخ داد.

اشیای کشف شده

 

در سال‌های اخیر، بسیاری از محوطه‌های باستانی پیش از آنکه حتی شناسایی شوند با رشد فزاینده فعالیت‌های کشاورزی نابود شده‌اند. باتوجه به توسعه روستاها و کشاورزی در محوطه تل چگاسفلی، وضعیت این محوطه باستانی چگونه است؟

 

سال‌هاست روستانشینی در بخشی از چگاسفلی شکل گرفته و روی عرصه این محوطه خانه‌سازی کرده‌اند. ساخت خانه، کشاورزی، حفر چاه و... به محوطه آسیب می‌رساند. این درحالی است که هر فصل کاوش ما با یافته‌های ارزشمندی همراه است. با این وجود حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد محوطه توسط روستاییان اشغال شده است که فعالیت‌های آنها تخریب محوطه را به همراه دارد. ضمن آنکه برای آغاز هر فصل کاوش، باید نخست گفتمانی با روستاییان داشته باشیم و آنها را مجاب کنیم تا اجازه کار داده شود.

معتقد هستم محوطه‌های تاریخی و باستانی، ثروت ملی هستند که باید از آنها بهره برداری شود. از این رو برنامه‌های مختلفی برای این محوطه نوشته‌ام که با مقامات استانی و مسئولان مطرح کرده‌ام. یکی از اهداف ما ساخت موزه در کنار این محوطه است تا سبب ترقی منطقه شود. در عین حال به دنبال آن هستیم که روستایی در نزدیکی این منطقه احداث کنیم تا روستای فعلی که بر روی بناهای یادبودی و این محوطه ارزشمند بنا شده است را منتقل کنیم.

امسال هم مدتی است که در کنار نیایشگاه کاوش خود را آغاز کرده‌ایم. باستان‌شناسی و انجام کاوش‌ها نیازمند بودجه و پول است. به طور مثال، اگر بخواهیم گورستان را کاوش کنیم برای تثبیت استخوان‌ها به چندین کیلو پارالویید نیاز داریم که قیمت هر کیلو پارالویید نیز ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است. درعین حال نیازمند حضور تخصص‌های مختلف در کنار باستان‌شناسان هستیم که نیازمند تامین اعتبار است. اگر شانس داشته باشیم و بودجه خوبی دریافت کنیم می‌توانیم سال آینده گورستان را کاوش کنیم. تمام این صحبت‌ها درحالی مطرح می‌شود که بودجه این فصل از کاوش درحدود ۵۰ میلیون تومان است. برای کاوش گورستان،‌ بودجه‌ای بیش از ۲۰۰ میلیون تومان نیاز است. با این وجود جابه جایی روستا و راه‌اندازی موزه در اولویت است چراکه سبب حفظ محوطه می‌شود.

کشفیات

باستان شناسی

اوایل دهه ۹۰ شمسی به عنوان رییس پژوهشکده باستان‌شناسی منصوب شدید. از چالش‌های مدیریت در حوزه باستان‌شناسی برایمان بگویید. مدیریت در این عرصه چگونه است؟

مدیریت در حوزه باستان‌شناسی با چالش‌های فراوان همراه است. بخشی از این چالش را با بیان مثالی عنوان می‌کنم. وقتی بخواهید یک خانواده را از هم بپاشانید بهترین کار آن است که استقلال خانواده را بگیرید. خانواده‌ای که وابسته باشد و پدر خانواده نتواند کاری کند و برای انجام هر کاری، یک ارباب بالای سر خود داشته باشد که تمام امور را به او دستور دهد و حتا برای جزئی‌ترین کار او نیز تصمیم‌گیری کند، آنگاه شاهد از هم پاشیدن خانواده خواهیم بود. کسی روی پدر خانواده حساب نمی‌کند و کم کم فرزندان خانواده درصدد زیرآب زدن از یکدیگر برمی‌آیند.

اساس ساختار اداری است که به باستان‌شناسی زور می‌گوید. باستان‌شناسی، زمین‌شناسی و نقشه‌برداری هر سه در دهه ۴۰ در ایران متولد شدند. اگر نگاهی به سازمان زمین‌شناسی و نقشه‌برداری بیاندازیم شاهد پیشرفت آنها طی این سال‌ها هستیم اما باستان‌شناسی نتوانست به جایگاه اصلی خود دست یابد چراکه آن سازمان‌ها استقلال داشتند و توانستند پیشرفت کنند و بالنده شوند اما باستان‌شناسی چون استقلال نداشت نتوانست به این بالندگی دست یابد.

در میان پژوهشکده باستان‌شناسی و پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری، پژوهشکده باستان‌شناسی حق آب و گل دارد چراکه زمانی مرکز باستان‌شناسی بود و تمام بخش‌ها زیرمجموعه آن بود و تصمیم‌گیرنده بود. بعدها افرادی که غالبا معمار بودند درصدد راه‌اندازی سازمان میراث‌فرهنگی برآمدند و باستان‌شناسی را به حاشیه راندند. وقتی استقلال از باستان‌شناسی گرفته شد، نتوانست نظم ایجاد کند و نشان دهد که از صفر تا صد را چگونه می‌رود. این حوزه درحال حاضر نظم ندارد و از این رو قابل ارزیابی نیست.

وقتی پژوهشکده باستان‌شناسی در زمان مرحوم آذرنوش به عمارت مسعودیه منتقل شد، با وجود مخالفت‌های بسیار زیاد، برای اعمال یک سیستم مدیریتی مستقل، باید حداقل فضایی جداگانه می‌داشت.

از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ که پژوهشکده باستان‌شناسی حداقل به لحاظ فیزیکی مستقل بود و مدیریتی درخور داشت، شاهد بالندگی این پژوهشکده بودیم،‌ اما اکنون چنین فضایی در حوزه باستان‌شناسی وجود ندارد و مدیران این حوزه اگر هم بخواهند نمی‌تواند کاری پیش ببرند چراکه استقلال لازم را ندارند.

آیا می‌توان گفت تهیه نقشه باستان‌شناسی ایران نیز فدای این شرایط شده است؟ سال‌هاست بحث‌هایی درخصوص نقشه باستان‌شناسی مطرح می‌شود و حدود ۸ سال مسئولیت آن برعهده شما بود. چرا هنوز نتوانسته‌ایم نقشه‌ای جامع درحوزه باستان‌شناسی ایران داشته باشیم؟

بله یقینا چنین اتفاقی برای نقشه باستان‌شناسی افتاد. اگر نهاد مستقلی داشته باشیم و این نهاد کاری انجام دهد آنگاه است که می‌داند باید چه کند. نخستین مرحله نقشه باستان‌شناسی در سال ۱۳۹۱ با جانمایی نقاطی که آثار باستانی دارند، انجام شد و توانستیم حدود ۸۰ هزار اثر و محوطه را ثبت کنیم. البته این نقشه در دسترس عموم نیست چراکه بیم آن می‌رود که حفاران غیرمجاز درصدد دست یافتند به این محوطه‌ها برآیند. در مرحله دوم قرار بود، اصلاحات لازم و برنامه‌ریزی‌ها انجام شود. مرحله دوم نقشه باستان‌شناسی در سال ۱۳۹۲ آغاز شد. اما در نهایت به نتیجه لازم دست نیافت. نقشه باستان‌شناسی یک کار بلندمدت است و می‌توان گفت، هیچ گاه تمام نمی‌شود.

مهم آن است که بتوانیم آنچه داریم را مدیریت کنیم و زمانی این اتفاق می‌افتد که دانش داشته باشیم. به این معنا که اطلاعات ما درخصوص آثارمان به اندازه‌ای کامل باشد که بتوانیم درباره آنها تصمیم بگیریم. این درحالی است که اکنون اطلاعات جزئی درخصوص آثارمان داریم و استان‌ها درخصوص ارائه و تکمیل اطلاعات همکاری نکردند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.