رزمی کار دیروز و معتاد امروز در خصوص زندگی اش می گوید:رزمی کار بودم  کار خوبی داشتم و درآمد مناسب!تا اینکه از به مشروب و حشیش معتاد شدم و روز به روز حالم بد شد تا اینکه خودم ساقی شدم. یک روز به تنهایی عازم یک شهر مرزی برای خرید هروئین شدم و بعد از خرید و جاسازی مواد در داخل لباسم به سمت زادگاهم به راه افتادم اما در میان راه در یک ایست و بازرسی دستم رو شد و گیر افتادم. به علت حمل مواد صنعتی زیاد به 20 سال حبس محکوم و روانه زندان شدم. بهترین روزهای جوانی ام را پشت میله‌های سرد زندان سپری کردم و بعد از گذشت 10 سال با گرفتن عفو از زندان آزاد شدم. بعد از آزادی  از زندان ازدواج کردم و در یک باتری سازی مشغول به کار شدم. اماذهنم مدام برای مصرف مواد فرمان می داد و با خودم می گفتم بعد از این همه مدت پاک بودن اگر یک بار مواد مصرف کنم کافی است اما باز معتاد شدم همسرم قهر کرد و با بچه ام خانه مان را ترک کرد.  تنها شدم و حتی پدرم حاضر نبود مرا ببیند کارتن خواب شدم و به بدبختی رسیدم تا اینکه اتفاقی وارد انجمنی شدم که پر بود از آدم هایی مثل ما و همین بود که پاک شدم.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید