کابوس دزدان چاق و لاغر + عکس

سال گذشته شکایت‌هایی در دستور کار پلیس Police آگاهی قرار گرفت که نشان می‌داد خانه‌های مردم در شرق تهران به طور سریالی سرقت Stealing شده و طلاهایشان به ارزش ده تا 35 میلیون تومان به سرقت رفته است.

همزمان با تشکیل پرونده قضایی در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران با دستور قاضی Judge علی وسیله ایرد موسی تحقیقات آغاز شد تا این‌که چند روز پیش مردی با پلیس تماس گرفت و از دستگیری سارق خانه‌اش خبر داد. این متهم با انتقال به اداره آگاهی اعتراف کرد با همدستی دوست سابقه‌دارش که فراری است با دستبرد به خانه‌ها فقط طلا سرقت می‌کردند.

دیروز متهم برای ادامه تحقیقات به شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران منتقل شد و این بار به ده‌ها فقره دزدی theft خانه‌ها اعتراف کرد. متهم پس از بازجویی روانه زندان Prison شد. تحقیقات از او برای دستگیری همدست فراری‌اش ادامه دارد .

احد 25 بهار از زندگی‌اش می‌گذرد و زمانی خیاطی می‌کرد، اما وسوسه یکشبه پولدار شدن او را با سارقی حرفه‌ای همراه کرد. مرد جوان در گفت‌وگو با جام‌جم از شگرد سرقت‌هایشان گفت.

قبل از سرقت چه می‌کردی؟

برادرم کارگاه خیاطی داشت. در آنجا خیاطی می‌کردم. همچنین لباس‌هایی را که او می‌دوخت در بازار Store می‌فروختم. گاهی نیز وسایل خیاطی از بازار می‌خریدم و برایش می‌آوردم. یک میلیون و 500 هزارتومان حقوقم بود. او می‌خواست کارگاه اجاره‌ای را تغییر دهد، به خاطر همین مدتی بیکار شدم. همان موقع بود که با دزد The Thief حرفه‌ای در قهوه‌خانه آشنا شدم.

بعد چه شد؟

زمانی که او متوجه شد بیکارم، درباره یکشبه پولدار شدن و خرید خودروی گران‌قیمت و خوشگذرانی و سفرهای خارجی گفت که فریب خوردم. اول کمی ترسیدم بعد با او همراه شدم. اوایل من در خیابان کشیک می‌دادم و او سرقت می‌کرد، اما در سرقت‌های بعدی چون حفاظ پنجره‌‌ها کوچک بود و همدست چاقم نمی‌توانست وارد شود، من طلاها را سرقت کرده و او کشیک می‌داد.

به چند خانه دستبرد زدید؟

خیلی. تعدادش را فراموش کرده‌ام.

حالا یکشبه پولدار شدی؟!

نه. فقط سه میلیون و 500 هزار تومان نصیبم شد، چون دوستم مرا فریب داد و بیشتر پول‌های به دست آمده از فروش طلاها را خودش برمی‌داشت. رویای یکشبه پولدار شدنم سراب بود. با این پول فقط خوشگذرانی کردم.

فکر می‌کردی بازداشت شوی؟

نه فکرش را نمی‌کردم. در آخرین دزدی صاحبخانه سر رسید و گرفتارم کرد و همدستم موفق شد فرار Escape کند. اشتباه کردم، ای کاش به کار خیاطی و درآمد آن قناعت می‌کردم و فکر داشتن خودروی گران‌قیمت در سرم نمی‌افتاد که این چنین بدبخت شوم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی