صدای مرگ این خبرنگار در گوش دکتر آقازاده شنیده شد / اتفاقی باورنکردنی در واژگونی اتوبوس خبرنگاران

 جواب سونوگرافی چیز دندان‌گیری نبود و گفتند خوب است. آقازاده باز هم روی شک و تشخیص اولیه خود پافشاری کرد؛ آنقدر که دستور اعزام فوری با هلیکوپتر را داد.

به گزارش رکنا، آن مصدوم من هستم؛ حسن ظهوری که در سانحه مرگبار اتوبوس خبرنگاران در نزدیکی نقده، آسیب دیدم؛ و آن پزشک جواد آقازاده، رئیس علوم پزشکی استان آذربایجان غربی است که پس از انتقال آسیب‌دیدگان حادثه به بیمارستانی در نقده، خودش را به آنجا رساند.

پس از طی مراحل اولیه تشخیص آسیب‌دیدگی مثل رادیولوژی از قفسه سینه و سی‌تی‌اسکن از سر و گردن، گفتند دنده یازدهم من شکسته است. هنوز خوب نفس می‌کشیدم و ناله‌هایم تنها از درد دنده بود.

آقازاده از کنار برانکارد من می‌گذشت که خودش را معرفی کرد. کمی که حرف زدیم از روی صدای من به ماجرایی مشکوک شد. پرسید تشخیص چه بوده، گفتم شکستگی دنده یازدهم. گفت خوب نفس می‌کشی؟ و گفتم مشکلی ندارم. یک گوشی پزشکی خواست، برایش آوردند و به صدای ریه من گوش داد. نمی‌‌دانم چه شنید اما هرچه بود، دستور داد خیلی سریع از ریه من سونوگرافی شود.

چگونه یک پزشک با اعتماد به تشخیص خود، جان یک بیمار را نجات داد؟

جواب سونوگرافی چیز دندان‌گیری نبود و گفتند خوب است. آقازاده باز هم روی شک و تشخیص اولیه خود پافشاری کرد؛ آنقدر که دستور اعزام فوری با هلیکوپتر به بیمارستان امام‌خمینی ارومیه را داد. خودش هم آمد. پس از مواجه با خبرنگارانی که آنجا منتظرمان بودند، من را به بخش سی‌پی‌آر اورژانس بیمارستان بردند. آقازاده دستور سونوگرافی ریه داد؛ انجامش دادند و باز نتیجه همان شد که در بیمارستان نقده شده بود.

آقازاده باز هم تشخیص خودش را که فقط با یک گوشی پزشکی فهمیده بود را به نتیجه سونوگرافی ترجیح داد و یکی از جراحان خوب اورژانس را خواست تا بیاید و سونوگرافی را انجام دهد. رفتار آقازاده و اصرار بر تشخیص اولیه‌اش برایم عجیب بود. چراکه تنفس من هنوز مشکلی نداشت و تنها درد دنده امانم را بریده بود.

چگونه یک پزشک با اعتماد به تشخیص خود، جان یک بیمار را نجات داد؟

جراح آمد. نامش را به خاطر ندارم. سونوگرافی کرد و ناگهان متوجه سوراخی در ریه من شد که توسط دنده ایجاد شده بود. سوراخ ایجاد شده باعث شده بود که هوا و خون در ریه من جمع شود و می‌رفت تا قلب را متوقف کند. دستور نصب چست‌تیوپ یا همان لوله ریه بدون اتاق عمل داده شد چرا که می‌گفتند حتی فرصت رسیدن به اتاق عمل را هم ندارم. همینکار را هم کردند و من بدترین و دردناک‌ترین درد زندگی‌ام را تحمل کردم.

از آن روز مدام به سماجت دکتر آقازاده در تشخیص اولیه خودش فکر می‌کنم. او اگر اصرار نمی‌کرد، ساعتی بعد، جانم را از دست داده بودم. ای کاش همه پزشکان اینطور باشند؛ مصمم و با اعتماد به نفس. اگر اینطور شود، کمتر خبر مرگ‌هایی را می‌شنویم که بر اثر خطای پزشکی رخ داده‌اند. برای همین است که کلاهم را به احترام جواد آقازاده بر می‌دارم و به او درود می‌فرستم.