پیچیدگی خودکشی رضا کودک کار معروف ! + ناگفته های جدید
حجم ویدیو: 6.10M | مدت زمان ویدیو: 00:04:32

به گزارش رکنا، محله لب خط داستان‌های تلخِ بی‌شماری دارد که دائما هم تکرار می‌شود؛ از فقر و گرسنگی شدید گرفته تا وخیم‌ترین آسیب‌های ناشی از اعتیاد و کار اجباری کودکان.

در تمام این سال‌ها جمعیت امام‌علی(ع) و خانه ایرانی لب خط در مواجهه با حجم مهیبِ این همه درد، تنها بوده و هر اندازه تلاش کرده، هیچ حرکت مسئولانه‌ای در حوزه رسانه‌های پرمخاطب برای بیان اصولی و مستمرِ آنچه زیر پوست این منطقه می‌گذرد شکل نگرفته و به تبعِ آن، مطالبه فراگیری از سوی افکار عمومی برای حل بحران‌های منطقه پدید نیامده و در نتیجه هیچ ارگانی پا به میدان عمل نگذاشته و مانند همیشه، هر چه بوده -اگر بوده- وعده بوده و بس.

اما از زمان اتفاق غمباری که برای رضای عزیز افتاد، گویا عده‌ای به صورت شبانه‌روزی در محل تردد می‌کنند و در میان کودکان و نوجوانان و خانواده‌هایشان هروله می‌کنند تا مگر نکته‌ای، اعترافی، فیلمی و خلاصه چیز دندانگیری علیه جمعیت امام‌علی(ع) نصیب‌شان شود و مطابق وظیفه‌ای که معلوم نیست از کجا و چرا به آنها محول شده، زخمی دیگر بر پیکره نهادهای مدنی این کشور وارد آورند.

در سایت شهروندآنلاین و کانال تلگرامی روزنامه شهروند کلیپی منتشر شده است که در آن با عموی رضا مصاحبه‌ای صورت گرفته و ایشان در صحبت‌هایش اشاره می‌کند روحیه رضا که از قبل به دلیل فوت مادر حساس و ضعیف شده بود، با ایفای نقش در تله تئاتر «امیر» دچار تلاطم بیشتری شده و درنهایت منجر به تصمیم خودکشی از سوی او شده است.

در خصوص این موضوع نکات ذیل را به اطلاع می‌رساند:

یک) عموی رضا می‌گوید 10 روز پیش از فوتش، به وسیله جمعیت پیشنهاد بازی در یک فیلم به او داده شد.

رضا روز چهاردهم دی از دنیا رفته است. 10 روز قبل آن، می‌شود 5 دی ماه. این در حالی است که فیلمبرداری کار «امیر» طی یک روز در هفته اول آبان ماه انجام شده است!

بنابراین در روزی که رضا فوت کرد، از ایفای این نقش به وسیله او، بیش از دو ماه می‌گذشته است!

واقعیت هم این است که اصلا قرار نبود رضا در این نقش بازی کند و خود او پیشنهاد داد جایگزین شود و در کمتر از یک هفته دیالوگ‌ها را حفظ کرد و اصرار داشت کار هر چه زودتر ضبط شود.

اشتیاق بی‌اندازه رضا به این مسأله برمی‌گشت که داستان «امیر» برگرفته از زندگی واقعی یکی از دوستان هم‌محله‌ای‌اش بود و بسیار متأثرش کرده بود. رضا تصمیم داشت با ایفای این نقش، با دوست خود همدردی کند و گوشه‌ای از رنج‌های بی‌پایانِ کودکان حاشیه را ترسیم کند. همچنین یادآور می‌شویم که رضا در آستانه بیست سالگی بود و دیگر کودک محسوب نمی‌شد؛ لذا مانند هر فرد بزرگسالی، مختار به تصمیم‌گیری درباره فعالیت‌های خویش بود.

دو) با تماشای فیلم کامل این اثر مخاطب درمی‌یابد که اصولا موضوع فیلم افسردگی و خودکشی نیست، بلکه لُبِّ کلام آن، افشایِ کار اجباری و طاقت‌فرسای پرسکاری به وسیله کودکانی بیشمار و بهره‌کشی صاحبکاران و رهاشدن این کودکان به امان خدا و فقدان هر گونه حمایت سیستماتیک از این عزیزان است.

علاوه بر این، نام عملی که کاراکتر امیر در بخشی از این قصه انجام می‌دهد، خودکشی نیست بلکه «خط‌انداختن» است؛ رفتاری که متأسفانه در مناطق حاشیه بسیار رایج است و تعدد خطوط، به نوعی از افتخارات فرد محسوب می‌شود و از این جهت بی‌شباهت به پدیده خالکوبی نیست.

تماشای کامل اثر همچنین روشن می‌سازد که کاراکتر نمایش، خلافِ آنچه سعی می‌شود القا شود، در پایان اصلا نمی‌میرد! «امیر» رو به دوربین، در ادامه تمِ کلی اثر، نسبت به سوءاستفاده از کودکان برای ساخت کتری‌های فلزی در کارگاه‌های پرسکاری اعتراض می‌کند و می‌گوید: «…توی این دسته کتری، جون بچه‌های کوچیکه که به قیمت مفت به حراج گذاشته میشه، اون وقت تو این حراجی همه سرودست میشکونن که برنده باشن. این سری که کتری خریدید، خوب به دسته‌هاش نگاه کنید. اسم من امیره؛ مثل علی، امیرالمومنین نیستم، ولی مثل علی تنهام».

ضمنا ذکر این نکته هم خالی از فایده نیست که «امیر» تنها کار هنری رضا نبوده و دقیقا اجرای قبلی او، به نام «دو متر در دو متر جنگ»، یک اثرِ کمدی جذاب و دلنشین بود.

سه) ما نمی‌دانیم مقصود از انتشار چنین گزارشی چه بوده، اما می‌دانیم که چه چیزی را باید تا آخرین نفس بپرسیم و تحت هیچ شرایطی از پرسیدنِ هزاران باره آن کوتاه نیاییم: چرا بسیاری از کودکان این کشور بی‌آرزو شده‌اند؟! و شاخص نابرابری در جامعه ما به چه درجه‌ای رسیده که ترکیبِ محالِ «کودکانِ بی‌آرزو» را میسر ساخته است؟

این کلیپ و دیگر کلیپ‌ها و مابقی حاشیه‌سازی‌ها و حاشیه‌بازی‌های پیرامون آن می‌گذرد، اما چه بخواهیم چه نخواهیم طنین صدای رضا در تاریخ معاصر این کشور به یادگار می‌ماند و هیچکس به هیچ طریق و هیچ شعبده‌ای نمی‌تواند آن را بپوشاند:

«آرزویی ندارم. چون از صبح تا شب سر کار بودم، اصلا وقت نداشتم بهش فکر کنم!»

رضا آنچه از دستش برمی‌آمده انجام داده است، در تریبون پربینندها از درد کودکان بی‌آرزو حرف زده و در آخرین ایفای نقشش بر صحنه تئاتر، از رنج کودکان استثمارشده این سرزمین سخن گفته است.

حال سوال این است که ما چه خواهیم کرد؟

واقعیات تلخ را فریاد می‌زنیم و برای ساختن ایران‌مان الگوهای مفید و موثر می‌سازیم، یا مذبوحانه می‌کوشیم با حاشیه‌های زرد، واقعیات را بپوشانیم و صدای گویندگان واقعیت را محو کنیم؟

ای کاش نیرو و سرمایه‌هایی که برای پوشاندن بی‌ثمر دردها صرف می‌شد، برای چاره‌جویی و درمان هزینه می‌شد.

 

علت خودکشی رضا کودک کار تهرانی مشخص شد / در وصیت نامه اش چه گفت

حودث رکنا : رازهای خودکشی رضا، کودک‌ کاری که با برنامه ماه‌عسل معروف شد را در ادامه بخوانید.

رضا کودک‌ کار که در اوج جوانی دست به خودکشی زد همه را در بهت و حیرت فرو برد.

با اینکه دلیل اصلی این اقدام تلخ رضا تا چندی پیش مشخص نبود اما اکثر افراد فقر و نرسیدن به آرزوهای رضا کودک کار را دلیل خودکشی او عنوان کردند.

در ادامه اصل ماجرا را از زبان خانواده رضا و خواهر و برادرش بخوانید.

برادر رضا اعلام کرد : رضا فقیر نبود، مشکل اقتصادی نداشت، او ورزشکار شده بود، تئاتر بازی می‌کرد، عاشق شد، ازدواج کرد و...

همه چیز از فوت مادر رضا کودک کار شروع شد؛ او پیش از این هم دست به خودکشی زده‌ بود!

برادر رضا کودک کار گفت : رضا را پس از فوت مادرمان نزد روانپزشک بردم و از آن موقع خیالم راحت شد. پس از فوت مادرم رضا گوشه گیر شد و زیاد حرف نمی زد و مرتب با عکس های مادرم فیلم درست می کرد و روی آن آهنگ می گذاشت.

نزدیک 2 سال با یکی از دختران فامیل نامزد شده بود و قرار بود با هم زیر یک سقف بروند.

رضا یک بار هم در محرم پارسال یا پیارسال دست به خودکشی زده بود.

فیلمی که سرنوشت رضا را تغییر داد

عموی رضا کودک کار که متاسفانه به تازگی شاهد خودکشی برادرزاده اش بود درباره انگیزه این کار او گفت : روز قبل از مرگ رضا به او پیشنهاد بازی در یک فیلم کوتاه داده شده بود که زندگی نامه جوانی بود که در مملکت ما از نظر مالی و فرهنگی و رفاهی و اجتماعی کمبود داشت. رضا باید در آن فیلم نقش امیر سیاه را بازی می کرد و در آخر فیلم باید دست به خودکشی می زد. ما اصلا نمی گوییم که فیلمنامه اشتباه بود اما رضا ظرفیت و جنبه این نقش تلخ را نداشت.

چند روز بعد هم دیدیم که پیکر بی جان رضا در بالکن خانه افتاده و همه در حال گریه و زاری بودند. از رضا یک وصیت نامه یافتیم که در آن از نامزدش ، مادر زنش ، خواهر و برادر و بقیه بستگان طلب بخشش کرده بود و گفته بود که از من راضی باشید ؛ دیگر خسته شدم.

خواهر بزرگتر رضا کودک کار درباره خودکشی برادرش چه می‌گوید؟

خواهر رضا گفت : من خیلی ناراحتم که همه جا می نویسند رضا از فقر مالی دست به خودکشی زد. بگذارید روحش در آرامش باشد. اصلا با چه کسی صحبت کرده اید که این حرف ها را مطرح می کنید؟ خواهش می کنم اینطور ننویسید چون رضا اصلا مشکل مالی نداشت. او احساسی بود و بعد از مرگ مادرم کلا به هم ریخت و دست به خودکشی زد.!آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

 

وبگردی