صدای هر فرد بخشی از زندگی و یا شاید بتوان گفت هویت اوست و زندگی بدون ان به خصوص برای فردی که تا مدتها آن را داشته است کار ساده ای نیست به خصوص اگر روزی متوجه این مسئله شود که نداشتن این نعمت الهی به نحوی به دلیل کوتاهی و بی دقتی یک پزشک بوده است .

ماری مک کریتی" فقط 13 سال داشت زمانیکه دریافت صدایش را از دست داده و باقی عمرش را بایستی در سکوت سپری کند احساس ترس و وحشت کرد ؛ بسیار سخت تر از حد تصور بود که به یکباره برای همیشه صدایش را خاموش کرده و بی صدا با اطرافیانش ارتباط برقرار کند ؛

اتفاقی که به گفته ی پزشک به دلیل ورود نوعی ویروس عفونی به دستگاه صوتی - تنفسی اش افتاده بود اما در واقع دلیل آنچه که پزشک بی دقت تشخیص داد نبود و سالها بعد حقیقت پنهان در دستگاه صوتی ماری این ماجرا را ثابت کرد.

سال 1972 یعنی زمانی که ماری تنها 13 سال داشت به دلیل مشکلی که پزشکان او را برونشیت و عفونت ریه تشخیص داده بودند صدایش را برای همیشه از دست داد و در میان حالت ترس و گیجی متوجه شد که باید بااین واقعیت تلخ کنار بیاید .

زندگی جدید بی صدا غیرعادی و دشوار بود اما در نهایت او و اطرافیانش کم کم راههای ارتباط بدون صدا را پیش گرفتند و طولی نکشید که همه چیز عادی شد البته فقط در خانه و بین دوستان صمیمی اش اما به دلیل این ویژگی در مدرسه و جاهای دیگر به او القاب نامناسبی می دادند که برایش آزار دهنده بود.

حتی برخی می گفتند او به دلیل ارتباط با ارواح شیطانی صدای خود را از دست داده است . این بدرفتاری ها در مدرسه موجب شد تا او در سن 14 سالگی از دانش آموزان دیگر جدا شد تا اعتراض والدین دانش آموزان دیگر به دلیل حضور او در کنار فرزندانشان پایان یابد.

او به تحصیل به دور از دانش آموزان ادامه داد و چندین سال بعد خوشبختانه توسط فردی برای کار در محلی عمومی پذیرفته شد . شرایط روز به روز بهتر می شد و او به طور کامل به این زندگی عادت کرده بود و همه چیز برایش و اطرافیان تا حدودی عادی شد تا اینکه بعد از گذشت 12 سال برملا شدن حقیقت بی صدا شدن " ماری" همه چیز را تغییر داد.

" ماری" 25 ساله هنگام کار دچار سرفه ای شدید شد ، سرفه هایی که بی وقفه ادامه داشت و انگار قرار نبود پایانی داشته باشد ؛ شدت سرفه ها به قدری رسید که " ماری" مجبور شد خود را به دستشویی برساند و آنجا به یکباره سرفه هایش همراه با مقدار زیادی خون از گلویش خارج شد . لحظاتی شدت سرفه در حد غیرقابل تحمل شد و خونریزی همراه سرفه ها نیز وحشتناک اما چند ثانیه بعد اوضاع آرام شد و او توانست برای دقایقی نفس راحتی بکشد .

چند دقیقه بعد "ماری" متوجه شد که چیزی داخل گلویش گیر کرده برای همین فورا به پزشک مراجعه کرد و پزشک برای بررسی دقیق تر عکسبرداری انجام داد و متوجه شد شیئ خارجی که با خون احاطه شده است راه گلوی او را بسته.

شرایط تخلیه گلو به سرعت آماده شد و پزشک موفق شد سکه ای را که 12 سال پیش در مجرای تنفسی " ماری" گیر کرده و او را تبدیل به دختر بدون صدا کرده بود خارج کنند . بلافاصله بعد ازخارج کردن سکه " ماری" شروع به ناله کرد و صدایی که سالها نداشت را برای اولین بار با ناله کردن از خود شنید و بعد از آن به مرور با کمک پزشک معالج صدایش را به دست آورد و توانست مثل سابق صحبت کند. در واقع تمامی این سالها سکه ای راه صدای " ماری" را بسته بود که پس از 12 سال زندگی در سکوت بالاخره خارج شد .

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی