نجات معجزه آسای پسر کوچولو اصفهانی از تونل وحشت
حوادث رکنا: ظهر یکی از روزهای تابستان بود که گزارش سقوط یک کودک به درون حفرهای عمیق در شهرک امیرحمزه اصفهان به اورژانس اعلام شد. محل حادثه ساختمانی 5 طبقه بود.
با توجه به اطلاعاتی که اپراتور به ما داد، مصدوم کودک 2 و نیم سالهای بود که از بالای پشت بام به درون حفرهای سقوط کرده بود. من به سرعت وسایل را برداشتم و با راهنمایی همسایهها به پشت بام رفتم. پدر و مادر کودک بشدت بیتابی میکردند. زن جوان با گریه گفت: برای پهن کردن لباس با پسرم به پشتبام آمدم اما در یک لحظه متوجه شدم او به لبه پشتبام رفته میخواستم به طرفش بروم که ناگهان مقابل چشمانم در حفره «داکت» سقوط کرد.
داکت حفرهای به ابعاد 20 یا 30 سانتیمتر است که برای دسترسی آسان به لولههای گاز، آب و تأسیسات موتورخانه به ارتفاع ساختمان تعبیه میشود. پسر کوچولو نیز در حال بازی روی پشتبام بوده که ناگهان درون این حفره سقوط کرده بود.
وقتی به داخل حفره نگاه کردم بچه را ندیدم اما از اعماق آن صدای ضعیف گریه کودک به گوش میرسید و این باعث امیدواری بود.
نیروهای آتشنشانی نیز همزمان با ما به محل رسیده بودند. از آنجا که سن پسر بچه بسیار کم بود و نمیتوانست شرایطش را توضیح دهد تیم عملیات نجات آتشنشانی وارد عمل شد و یکی از مأموران که جثه کوچکی داشت با طناب مخصوص کوهنوردی به داخل حفره رفت. لحظات به کندی میگذشت. نفسها در سینه حبس شده بود که ناگهان مأمور آتشنشانی به انتهای حفره رسید و خبر زنده بودن پسر کوچولو را به ما اعلام کرد. با اینکه تا حد زیادی خیالمان راحت شده بود اما بخش سخت کار، بالا کشیدن این کودک از آن «تونل وحشت» بود. کوچکترین اشتباهی میتوانست به آسیب جدی کودک منتهی شود. عملیات حدود یک ساعت طول کشید و سرانجام مأمور آتشنشانی در حالی که کودک را در آغوش گرفته بود در میان اشک و خنده حاضران پسر کوچولو را از حفره خارج کرد و تحویل ما داد .
پسرک جز چند خراش کوچک آسیبی ندیده بود. اما از ترس گریهاش بند نمیآمد. وقتی معاینه تمام شد پسرک را به مادرش سپردیم او که انگار به پناهگاهی امن رسیده بود مادرش را محکم در آغوش گرفت و چشمانش را بست. یک بار دیگر برای اطمینان از هوشیاری صدایش کردم و او با چشمان خیساش نگاهی به من کرد و در آغوش مادرش به خواب رفت.
لحظات عجیبی بود. زنده ماندن بچه و سلامتی وی غیر از معجزه نام دیگری نداشت. این با تمام مأموریتهای قبلی فرق داشت .در راه بازگشت با خودم فکر میکردم خداوند به چه کسی رحم کرد که این کودک از چنین حادثه هولناکی زنده و سلامت گذر کرد. آن روز یک بار دیگر قدرت خداوند و خواست و اراده وی را در حفاظت از هرآنکس که بخواهد، دیدیم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر