قبل از وقوع حادثه غم‌بار جان‌باختن سه تن از همشهریان در تونل آزادراه تهران_شمال، قصد داشتیم یک مطلب متفاوت به مناسبت روز کارگر بنویسیم و این بار تلخ نشویم!

اما مرگ سه‌ جوان زحمتکش ایذه‌ای آنقدر دردناک بود، که هرآنچه در ذهن داشتیم را محو کرد.

نمی‌دانیم از چه بگوییم، از کجا شروع کنیم، از دختران کوچک و چشم انتظار نبی‌اله احمدی بگوییم یا مهران باقری ؟ یا از رخت دامادی که فرشاد برتن نکرد !

مگر می‌شود روز کارگر باشد و از شهرام محمدی، رشید عالیپور، یوسف موسوی، محمدمراد صالحی، قباد شادمان، بهرام روز‌‌ رخ، سلمان ململی ، سلمان کیانی، علی مرداسی، برزو کیانی، بهروز موسوی که بعد از یک سال هنوز اثری از او پیدا نشده و صدها کارگر ایذه‌ای که در پروژه‌های نقاط مختلف کشور جان دادند، نام نبرد!

سال گذشته گفتیم ای کاش مسئولان شهرستان عصر یک روز، از وقت گران‌بهای خود زده و سری به ترمینال ایذه بزنند و از نزدیک فوج فوج جوانان بعضا تحصیل کرده‌ای که در راهرو و صندوق اتوبوس‌ها به مقصد عسلویه حرکت می‌کنند را ببینند، اما بعید است که یک مسئول حتی گذرش به آنجا خورده باشد!

به جرات میتوان گفت ایذه به نسبت جمعیت، بیشترین آمار کارگری را در سطح کشور دارد، اما تاکنون حتی یک همایش ساده جهت تکریم این روز در سطح شهرستان برگزار نشده است.

شهرک صنعتی ایذه که در اوایل دهه ۹۰ پر رونق بود و چندین خانوار از قِبَل آن نان میخوردند، کم‌کم به فضای متروکه تبدیل می‌شود.

پتروشیمی، نیروگاه بادی، انتقال آب و چند پروژه دیگری که وعده‌های زیادی برای راه‌اندازی آنها در ایذه داده شده بود نیز همانند راه‌آهن به تاریخ پیوستند، تا عسلویه کماکان تنها گزینه روی میز جوانان شهرمان باشد!

ایذه، زادگاه محروم ما تنها تر از همیشه در غم از دست دادن فرزندان رشیدش اشک ماتم می‌ریزد و چشم امید به مسئولینی دارد که شاید، شاید و شاید بالاخره گوشه چشمی به ایذه بیندازند!برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی