گربه ها کارگاه چوب بری را به آتش کشیدند
حوادث رکنا: یکی از مأموریتهایی که مدتها در ذهنم مانده بود، مربوط به آتشسوزی در یک کارگاه چوببری بود.
هنوز چهره غمگین کارگران که ناخواسته صاحبکارشان را به خاک سیاه نشانده بودند به یاد دارم، شرمساری و سرمای سوزناک زمستان چهره این کارگران بیاحتیاط را حسابی تماشایی کرده بود. ساعت ٨صبح یک روز بهمنماه، برف ملایمی میبارید و سرما به تن شهر شلاق Whip میزد. شهروندان برای فرار Escape از سرما به روشهای مختلفی خود را گرم میکردند.
با اعلام حریق در یک کارگاه چوببری سوار بر خودروهای سردمان به سمت منطقه اعلام شده، رفتیم. وقتی به محل رسیدیم، آتش بیشتر این کارگاه را در برگرفته بود و جمعیت زیادی اطراف را گرفته بودند، جالب بود که عدهای برای تماشا آمده بودند و با هشدارهای مأموران مبنی بر خطرناکبودن، محل را ترک کردند، اما عدهای که چند کارتنخواب هم میانشان بود برای گرمشدن آمده بودند و حاضر به ترک محل نبودند.
عملیات را آغاز کردیم. کارگران کارگاه هم دلسوزانه به ما کمک میکردند و بخشی از کار را برعهده گرفته بودند. تلاش کارگران برایم جالب بود، این حجم از دلسوزی برایم اعجاببرانگیز بود. معمولا در حوادث Accidents مشابه کارگران همان اول کار، کارگاه را رها میکنند و میگریزند. آتش الوارهای بزرگ را سوزانده بود و همین موضوع باعث گستردگی و سختشدن عملیات اطفا شده بود.
حریق را از هر طرفی مهار میکردیم از طرف دیگر سر برمیداشت، حسابی گرفتار بودیم و چند ساعتی زمان برد تا توانستیم آتش را به طور کامل مهار کنیم. با دستور فرمانده میدانی، عملیات پیشگیری از بازگشت آتش را انجام دادیم و پس از اطمینان از خاموششدن کامل حریق، دستور بررسی علت حادثه Incident اعلام شد.
همیشه سختتر از خاموشکردن آتش، ریشهیابی علت بروز آتشسوزی است. صاحب کارگاه هم در محل حضور داشت. اول سیمکشیهای برق را مدنظر قرار دادیم که طبق اظهارات مالک کارگاه مشخص شد، چندی پیش تمام سیمکشیهای کارگاه عوض شده است.
وقتی از سیستم گرمایشی پرسیدیم، مشخص شد که این کارگاه هیچ سیستم گرمایشی نداشته است. خیلی عجیب بود از مالک کارگاه پرسیدم: «پس کارگران چطور خودشان را گرم میکردهاند؟» برای رسیدن به پاسخ به سراغ کارگران رفتیم که جوابهای متناقضی گرفتیم. با حضور مالک کارگاه، کارگران دست از داستانسرایی برداشتند و اعلام کردند که برای فرار از سرما در یک تشک آتش روشن میکنند.
پس از کمی پرسوجو یکی از کارگران که در مقابل نگاه کارفرما همچون شمع در حال آبشدن بود، با سری پایین افتاده گفت: «ما امروز برای گرمشدن مثل هر روز در یک تشت آتش روشن کرده بودیم و مقدار زیادی نخاله و خاکاره هم کنار آن ریخته بودیم. همیشه حواسمان بود تا هنگام کار آتش را خاموش کنیم، اما آن روز فراموش کرده بودیم. در کارگاه ما گربههای زیادی رفتوآمد دارند. فکر میکنم، همین گربهها باعث واژگونشدن تشت و آتشسوزی شده باشند. وقتی متوجه آتشسوزی شدیم میخواستیم آتش را خاموش کنیم اما نتوانستیم و موضع را به آتشنشانی گزارش دادیم.»
خاطره از غلامرضا متولیزاده آتشنشان بازنشسته مشهدی
سهیل دیبا
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
این قاتل هنگام اعدام 23 دقیقه طول کشید تا جان دهد + عکس
انتشار اولین فیلم از شکنجه مرگبار کودک بوکانی توسط نامادری اش + فیلم (16+)
انتشار اولین فیلم از دسیسه های شوم 2 زن شیک پوش + جزییات
یک فاجعه / 35 دختربچه ایرانی در خنداب به حجله رفتند!
تجاوز 2 خواهر به پیرمرد همسایه !+عکس
بلای شوم بر سر دختر بدنساز در تهران!
این دکتر منحرف به بیمارانش تجاوز می کرد! + عکس
وحشتناک ترین لحظه برای 2 دختر موسیقیدان در شهرک غرب!+ عکس
علی بی غم را می شناسید؟! / او زندان را دوست دارد؟! + فیلم گفتگو
شهلا چرا نزد پلیس تهران مشهور شد! + فیلم مصاحبه
فوری / سعید براتی، سرباز مرزبانی پس از 15 ماه آزاد شد + تصاویر
حامله شدن از جسد شوهر ! + عکس
وقتی صیغه نامه دوستم با شوهرم را دیدم خشکم زد!
پریا 17 ساله در خانه مجردی آرمان به 8 پسر هدیه داده شد!
ارسال نظر