نشانه مادر مهربان برای بخشیدن قاتلش / پسر اهوازی پای چوبه دار چه گفت

به گزارش رکنا، یکی از روزهای خردادماه سال 96 به پلیس اهواز خبر رسید زنی که به تنهایی زندگی‌ می‌کرده در خانه‌اش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک‌تیز به چشم می‌خورد. همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده می‌کرده، سرقت شده است. از سویی بررسی‌ها نشان می‌داد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده، به سرقت برده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به‌احتمال زیاد یک روز از قتل می‌گذرد. در این شرایط بود که تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.

برق طلا

آنطور که نزدیکان مقتول می‌گفتند از مدت‌ها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا رفت و آمد داشته و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود 18سال داشته طوری رفتار کرده که او ترسیده است.

همین اطلاعات باعث شد که نام پسر 18ساله به‌عنوان نخستین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود. متهم در همان بازجویی‌های مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت: با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سال‌ها برای نظافت به آنجا می‌رفت. آن روز چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقه‌ای کار کردم، بعد به‌سوی او رفتم و بعد از قتل، جواهراتش را سرقت و از آنجا فرار کردم. جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم، اما چون فاکتور خرید نداشتم فقط 3میلیون تومان به من داد.

متهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول به‌عنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود، حکم قصاص در دیوان‌عالی کشور نیز تأیید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. براساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد، برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.

شمارش معکوس برای قصاص

با قطعی‌شدن حکم، همه‌‌چیز برای قصاص قاتل آماده شد و چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفت. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمی‌کرد. در دادسرا اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگردستجردی که در پرونده‌های قتل بسیاری پادرمیانی کرده و باعث صلح و سازش شده بود، روبه‌رو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید، تحت‌تأثیر حرف‌هایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود، منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این‌بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.‌

چرا قاتل مادر را بخشیدم

میلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم می‌گوید: در این مدت برای تصمیم‌گیری خیلی فکر کردم، اما به نتیجه‌ای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانه‌ای به من دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل می‌کنم، نجات یابم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانه‌ای که به من داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفته‌ام راضی‌ام و احساس آرامش می‌کنم.