آزار سیاه دختر چشم رنگی در زیرزمین مرد شیطان

به گزارش رکنا، از وقتی یادم می آید پدرم اعتیاد داشت و به خاطر همین مدام سر بساطش بود دعواهای پدر و مادرم هیچ وقت تمامی نداشت تا اینکه مادرم پا پیش گذاشت و از پدرم طلاق گرفت.

مادرم دیگر از کتک های پدرم رها شده بود من وبرادر هر دو نزد مادرم دریک خانه اجاره ای زندگی می‌کردیم مادرم برای تامین مخارج من و برادرم در خانه های مردم کار می‌کرد بعد از چند ماه زندگی مان روبراه شده بود دیگر از آن جنگ ودعوا ها خبری نبود . من دوستم مریم یک روز در مسیر مدرسه که از یک پارک عبور می کردیم با پسری بنام مهرداد آشنا شدیم اولش ما از اصلا محل نمی دادیم بعد از چند روز و اصرار های مهرداد برای دوستی با من سرانجام پیشنهادش را پذیرفتم .

هر روز او را می‌دیدم و به صورت تلفنی باهم حرف میزدیم این صحبت کردن ها دیگر برایم یه عادت شده بود من به مهرداد وابسته شده بودم او مدام از من تعریف می‌کرد و هر بار به خاطر رنگ چشم هایم که سبز رنگ بود اظهار علاقه می‌کرد مرا نیلوفر زندگی اش خطاب می کرد این ارتباط های روزانه باعث شده بود من دیگر به او اعتماد کنم یک روز او مرا به خانه دوستش برد من و او داخل زیر زمین خانه دوستش تنها بودیم که او پیشنهاد شرم آوری به من کرد من ممانعت کردم اما با فریب و نیرنگ سرانجام اسیر فکر شیطانی او شدم بعد از این رابطه عذاب وجدان سختی به سراغم آمد مهرداد وقتی بازم به دنبال این رابطه بود که من دیگر تن به خواسته اش ندادم این بود که دیگر جواب تلفن هایم را نمی‌داد تا اینکه دوستم به من خبر داد که او را با یک دختر دیگری دریکی از پارک های محله دیده است راستش را بخواهیم باور نکردم و ولی بعد خودم پی به ماجرا بردم او دیگر مرا رها کرده بود دیگر از آن وعده هایی که به من داده بود و قرار بود مرا خوشبخت کند خبر نبود.

او همیشه مرا چشمان سبز زندگیش خطاب می‌کرد و می‌گفت تو برای من هستی ....

شب و روزم با اشک همراه شده دیگر حوصله مدرسه درس و مشق را نداشتم هر چه مادرم می پرسید چه شده است؟ جواب نمی دادم،تا اینکه یک روز از قرص های اعصاب مادرم به مقدار زیاد خوردم و دست به خودکشی زدم که متأسفانه موفق نشدم.میخواستم زندگی لعنتی خودن را پایان بدهم مهرداد از من سواستفاده کرده بود و فقط به دنبال تامین وسوسه های شیطانی اش بود من نباید اسیر فکر پلید او می شدم....

نگاه کارشناسی

سهیلا فارجی کارشناس ارشد مشاور خانواده

کیس مورد نظر به علت خلاً عاطفی شدید و جدایی از پدر و به علت عدم توجه مادر ، عدم کنترل خانواده و از جمله ناامیدی، جدایی و از دست دادن فرد مورد علاقه خود، افسردگی و اضطراب، توانایی اندک در حل مشکلات، عدم کنترل هیجانات ،حس بی مصرفی و بی ارزشی، ناتوانی در دیدن راه حل های مشکلات و عدم کنار آمدن با شرایط چالش برانگیز زندگی اقدام به خودکشی کرده و خوشبختانه موفق نشده است.

عموماً خودکشی ریشه در افسردگی و استرسهای زندگی، به ویژه هنگام مشکلات شدید مالی، اجتماعی و شکست در روابط عاطفی دارد. متأسفانه طبق آمار خودکشی چهارمین علت اصلی مرگ در افراد ۱۵ تا ۱۹ ساله است و ۷۷ درصد این خودکشیها در کشورهای کمدرآمد و متوسط اتفاق میافتد.

اقدامات ضروری برای مقابله با احساس تمایل به خودکشی:

۱) قول دهید که در حال حاضر کاری انجام ندهید

حتی اگر اکنون خیلی رنج می کشید، از هرگونه اقدامی فاصله بگیرید. به خود قول دهید: من 24 ساعت صبر می کنم و در این مدت هیچ کار خاصی انجام نمی دهم. یا یک هفته صبر می­‌کنم.

افکار و اعمال دو چیز متفاوت اند. بنابراین لازم نیست افکار مربوط به تمایل به خودکشی شما به واقعیت تبدیل شود. هیچ مهلتی برای انجام این افکار وجود ندارد، هیچ کس شما را تحت فشار قرار نمی دهد تا سریعاً به این افکار عمل کنید. پس صبر کنید و بین افکار خودکشی و اقدام به خودکشی فاصله بیندازید.

2) از مصرف مواد مخدر و الکل خودداری کنید

اگر مواد مخدر یا الکل مصرف کرده باشید، افکار خودکشی می توانند قوی‌تر شوند. اجتناب از داروهای بدون نسخه یا الکل در صورت احساس ناامیدی یا افکار خودکشی بسیار مهم است.

۳) خانه خود را ایمن کنید

مواردی را که ممکن است برای صدمه زدن به خود از آنها استفاده کنید، مانند قرص، چاقو، تیغ یا اسلحه را از بین ببرید. اگر قادر به انجام این کار نیستید، به مکانی بروید که بتوانید احساس امنیت کنید. اگر به فکر مصرف بیش از حد دارو هستید، داروهای خود را به شخصی بسپارید تا روزی یک بار بر اساس نیازتان آنها را به شما بدهد.

۴) احساسات و افکار مربوط به خودکشی را ادامه ندهید

بسیاری از ما دریافته ایم که اولین قدم برای کنار آمدن با افکار و احساسات خودکشی، صحبت کردن در مورد آنها با شخصی است که به او اعتماد داریم. این فرد قابل اعتماد می‌­تواند یکی از اعضای خانواده، دوست، درمانگر، روحانی، معلم، پزشک خانواده، مربی یا یک مشاور مجرب باشد.

فردی را که به او اعتماد دارید پیدا کنید و به او بگویید که اوضاع چقدر بد است. اجازه ندهید ترس، شرم و خجالت مانع کمک گرفتن شما شود. اگر به نظر می‌­رسد اولین شخصی که با او تماس گرفته اید اوضاع را درک نمی کند، شخص دیگری را بیابید.

گاهی اوقات تنها صحبت کردن در مورد نحوه رسیدن به این مرحله از زندگی، می تواند فشار زیادی را از روی دوشتان بردارد و به شما کمک کند راهی برای کنار آمدن با آن پیدا کنید

۵) امید داشته باشید

حتی افرادی که به اندازه شما احساس بدی داشته اند نیز قادر بوده اند که از این احساسات جان سالم به در ببرند. بنابراین امید داشته باشید.

شانس بسیار بالایی وجود دارد که شما از این مرحله عبور کنید و این احساسات را پشت سر بگذارید. مهم نیست که چقدر حس تنفر از خود، ناامیدی، یا انزوا را در حال حاضر تجربه می کنید. فقط به خود زمان دهید و سعی نکنید به تنهایی با آن کنار بیایید.

۶) کمک گرفتن

افراد زیادی هستند که می خواهند در این دوران سخت از شما حمایت کنند. حتی اگر در حال حاضر این موضوع را احساس نکنید. با آنها ارتباط برقرار کنید. این کار را همین الان انجام دهید.

اگر در مرحله ااول به خود ۲۴ ساعت یا یک هفته فرصت داده اید، از این زمان استفاده کنید و به دیگران بگویید که درون شما چه می گذرد. با کسی صحبت کنید که سعی نمی کند در مورد احساس شما بحث کند، شما را قضاوت کند یا اینکه فقط بگوید “از این حال خارج شوید”.

کسی را پیدا کنید که به راحتی به صحبت های شما گوش کند و در کنار شما باشد. مهم نیست که این فرد کیست. همین که کسی باشد که به او اعتماد دارید و احتمالاً با دلسوزی و پذیرش به شما گوش فرا دهد، کافی است.

چگونه با افکار خودکشی کنار بیاییم؟

به یاد داشته باشید که اگرچه به نظر می رسد این افکار و احساسات خودکشی هرگز پایان نخواهد یافت، اما این وضعیت هرگز دائمی نیست. شما مطمئنا دوباره احساس بهتری خواهید داشت. در این میان، برخی از روش ها برای کمک به کنار آمدن با افکار و احساسات خودکشی وجود دارد. در ادامه برخی از مهم‌ترین آن‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

هر روز ترجیحاً رو در رو با شخصی صحبت کنید.

اگر چه احساس کناره گیری می­‌کنید، اما از دوستان و آشنایان معتمد بخواهید که با شما وقت بگذرانند. یا با یکی از دوستان خود تماس بگیرید و درباره احساسات خود صحبت کنید.

یک برنامه امن تنظیم کنید.

مجموعه ای از مراحلی را که می توانید طی یک بحران خودکشی دنبال کنید تدوین کنید. این برنامه باید شامل شماره های تماس با پزشک یا درمانگر شما و همچنین دوستان و اعضای خانواده تان باشد که در موارد اضطراری به شما کمک می کنند.

هر روز یک برنامه مکتوب برای خود تنظیم کنید و هر اتفاقی که افتاد به آن پایبند باشید.

حتی المقدور، حتی وقتی احساسات شما خارج از کنترل است، یک برنامه منظم داشته باشید.

حداقل 30 دقیقه در روز را در معرض آفتاب یا در طبیعت سپری کنید.

به مقداری که برای شما بی خطر است ورزش کنید. در بهترین حالت 30 دقیقه ورزش در روز را در نظر بگیرید. اما می توانید از مدت زمان کم شروع کنید. سه فعالیت 10 دقیقه ای می تواند بر روحیه شما تأثیر مثبت بگذارد.

برای کارهایی که برای شما شادی آورند وقت بگذارید.

حتی اگر در حال حاضر چیزهای کمی باعث لذت شما می شوند، خود را مجبور به انجام کارهایی کنید که قبلاً از آنها لذت می بردید.

اهداف شخصی خود را بخاطر بسپارید.

ممکن است دوست داشته باشید به یک مکان خاص سفر کنید، کتاب خاصی بخوانید، حیوان خانگی داشته باشید، به مکان دیگری بروید، یک سرگرمی جدید یاد بگیرید، کارهای داوطلبانه انجام دهید، به مدرسه بروید یا تشکیل خانواده دهید.