فریاد های التماس در جدال با مرگ! /  ناگفته شاکیان که طعمه پدر و پسری بی‌رحم شدند

به گزارش رکنا، شب بود که با سر و صورت زخمی مرا روی برف‌های بیابان انداختند و با لگد به پهلوهایم می‌زدند. التماس می‌کردم  و فریاد می‌زدم «هرچه دارم به شما می‌دهم!»  ولی آن ها دست و پاهایم را بستند و مرا با سر و وضعی خون آلود در میان برف‌ها رها کردند ...

 این‌ها بخشی از اظهارات راننده‌ای به نام «غ-س» است که دی ماه سال گذشته در چنگ پدر و پسر زورگیر گرفتار شده بود و حالا با دستگیری دزدان خطرناک، در جلسه محاکمه مقابل سارقان مخوف قرار داشت.

 او که اکنون در پناه قانون، پشتوانه محکمی یافته بود، درباره ماجرای آن شب وحشتناک به قاضی هادی دنیادیده (رئیس شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی) گفت: ساعت ۲۳ شب بیست و سوم بهمن سال گذشته در سه راه دانش جاده قدیم (بولوار توس) با خودروی پراید حرکت می‌کردم که مردی میان‌سال و پسری جوان را به مقصد منزل آباد سوار کردم.

وقتی به منطقه خاکی در خیابان بهشت 3 رسیدم، ناگهان مرد میان‌سال که در صندلی عقب نشسته بود، ضربه‌ای با چاقو به سرم کوبید و دیگر امانم نداد به طوری که ضربات متعدد را به سر و صورتم می‌زد. من که غافلگیر شده بودم به التماس افتادم تا مرا نزنند! ولی آن ها که گویی پدر و پسر بودند با چهره‌ای خشمگین مرا از خودرو بیرون انداختند.

روی برف‌های سرد زمستان دست و پاهایم را با دست‌بندهای پلاستیکی بستند و تا می‌توانستند به پهلوهایم لگد می‌زدند! عجز و التماس‌های من هیچ فایده‌ای نداشت. آن‌ها بی‌رحم‌تر از آن بودند که به همسر و فرزندانم رحم کنند! فریاد می‌زدم «هرچه دارم بردارید اما مرا این گونه در بیابان رها نکنید!» ولی دزدان خطرناک، گوشی تلفن،3میلیون و 500 هزار تومان پول نقد و خودروام را به سرقت بردند و فرار کردند. در آن تاریکی شب، فریادهایم را کسی نمی‌شنید. داشتم یخ می‌زدم.

به همین خاطر روی برف‌ها خودم را تکان می‌دادم تا این که بالاخره به هر بدبختی بود چند ساعت بعد از مرگ نجات یافتم و با پلیس تماس گرفتم! چند روز بعد هم خودروام را نیروهای انتظامی در چناران کشف کردند که همه لوازم و قطعات آن سرقت شده بود ...

 در همین حال یکی دیگر از طعمه‌های پدر و پسر زورگیر که خود را «مرتضی» معرفی می‌کرد و هنوز از یادآوری آن شب دلهره‌آور، لرزش دستانش احساس می‌شد، در جایگاه شاکی قرار گرفت و به قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی گفت: غروب دوازدهم آبان ماه بود که در نزدیکی پلیس راه امام هادی( ع) پدر و پسری را به مقصد شاندیز سوار کردم.

مرد میان‌سال مدام از من می‌خواست به این سو و آن سو بپیچم. وقتی به نقطه‌ای تاریک و خلوت رسیدیم ناگهان شیشه نوشابه را به پشت سرم کوبید و پسری که در صندلی جلو نشسته بود با مشت و لگد به جانم افتاد. مرگ را در مقابل چشمان خودم دیدم. خون از سرم فواره می‌زد و همه صورتم غرق در خون بود.

در یک لحظه از چنگ آن ها گریختم ولی پایم پلاتین داشت و نمی‌توانستم با سرعت فرار کنم. این بود که دوباره به چنگ آن ها افتادم. مرد میان‌سال در میان کتک کاری‌هایش پیکر مرا روی زمین می‌کشید تا مجبور شدم محل قطع کن خودرو را به آن ها نشان بدهم.

آن ها که بعد فهمیدم پدر و پسر هستند، مرا در بیابان رها کردند و خودروام را به همراه دیگر لوازم و اموالم به سرقت بردند ولی خودرو را چند روز بعد نیروهای انتظامی در حالی کشف کردند که همه لوازم و قطعات قابل فروش آن سرقت شده بود.

 پدر و پسر زورگیر نیز وقتی مقابل میز عدالت قرار گرفتند تلاش کردند تا با انکار ماجرا راهی برای گریز از مجازات بیابند اما قضات با تجربه دادگاه کیفری یک خراسان رضوی با ارائه اسناد و مدارک مستند و طرح چند سوال فنی و تخصصی چنان آنان را در تنگنای تناقض گویی انداختند که دقایقی بعد همه اظهارات شاکیان را پذیرفتند و به جرایم هولناک خود اعتراف کردند.

در همین حال پسر جوان در آخرین جلسه دادگاه که به ریاست قاضی هادی دنیادیده و مستشاری قاضی مهدی عرب میستانی برگزار شده بود، با اعتراف به زورگیری‌های مخوف خود و پدرش گفت: من همواره در صندلی جلو می‌نشستم تا مراقب راننده باشم. وقتی پدرم با شیشه نوشابه به سر یکی از رانندگان می‌کوبید من هم با دستمال دهان و دست و پاهای او را می‌بستم و با آن که گواهی‌نامه رانندگی ندارم اما به خواست پدرم پشت فرمان می‌نشستم و خودروها را به سرقت می‌بردیم. سپس قطعات آن ها را در یک منزل باز می‌کردیم و پدرم این قطعات را به مالخران می‌فروخت. بعد هم لاشه خودرو را در مکان‌های خلوت رها می‌کردیم.

 پس از پایان جلسات محاکمه قضات دادگاه به شور نشستند و با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرای زورگیری‌های مسلحانه و شبانه، 2متهم مذکور را به تحمل ۳۳ سال زندان، ۱۴۸ ضربه شلاق، جریمه نقدی و پرداخت دیه به شاکیان محکوم کردند. بر اساس این رای که به امضای قاضی هادی دنیادیده (رئیس دادگاه ) و قاضی مهدی عرب میستانی رسیده، رای مذکور قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است.

سید خلیل سجادپور / خراسان