سناریوی کودک ربایی در جنوب تهران / 5 دختر و پسربچه شکار این مرد بودند + جزییات

به گزارش رکنا، صبح دیروز زنی جوان با ۱۱۰ تماس گرفت و وقتی اپراتور پاسخ داد، گفت:پسری جوان در حال ربودن چند کودک است؛ لطفا فورا مامور بفرستید تا دستگیرش کنند.»

اپراتور زن جوان را به آرامش دعوت کرده و از او آدرس گرفت؛ خیابانی در جنوب پایتخت. بلافاصله تیمی از ماموران راهی محل مورد نظر شدند و مرد جوان را دیدند که در حال کشیدن چند دختر و پسربچه در خیابان بود. بچه ها فریاد می کشیدند که در آن شرایط ماموران وارد عمل شدند و مرد کودک ربا را دستگیر کردند و نقشه این آدم ربایی را ناکام گذاشتند.

زن جوان که شاهد ماجرا بود، به ماموران گفت: لحظاتی قبل برای خرید از خانه ام خارج شدم که در نزدیکی خانه مان ۲ دختر و ۳ پسر سه تا 6 سال را دیدم که در حال بازی بودند. ناگهان مردی جوان به سمت آنها هجوم برد. او رفتارهای عادی نداشت و ابتدا تصور کردم ماسکی به صورت زده و قصد ترساندن بچه ها را داشته است اما بعد دیدم دست و پای آنها را به زور گرفته و قصد دارد بچه ها را با خودش ببرد. صدای جیغ و فریاد بچه ها به آسمان بلند شده بود که من برای نجات بچه ها به سمتشان رفتم تا آنها را از دست مرد کودک ربا نجات بدهم اما او ناگهان با چاقو تهدیدم کرد و گفت اگر از آنجا دور نشوم با ضربات چاقو جانم را می گیرد. من هم از ترسم آنجا را ترک کردم اما فورا با پلیس تماس گرفتم.

وقتی ماموران در محل در حال تحقیق بودند، بچه ها که از ترسشان زیر ماشین ها پناه گرفته بودند، بیرون آمدند. درحالیکه وحشت زده بودند و می لرزیدند. کمی آنطرف تر هم دختربچه ۵ ساله ای ایستاده بود که رنگش صورتش به سفیدی گچ و شوکه شده بود. ظاهرا مرد جوان، قصد داشته با بستن دست و پای این دختر با طناب، وی را با تهدید با خودش ببرد چرا که بچه های دیگر از دست مرد کودک ربا فرار کرده و زیر ماشین ها مخفی شده بودند.

توهم عجیب

خوشبختانه این آدم ربایی با هوشیاری زن جوان و حضور به موقع پلیس ناکام ماند و مرد کودک ربا نیز دستگیر شد. در ادامه تحقیقات مشخص شد که متهم یک مجرم سابقه دار و پیش از این به اتهام آدم ربایی و لواط دستگیر و زندانی شده بود. وی صبح دیروز به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و وقتی مقابل بازپرس جنایی تهران قرار گرفت ادعای عجیبی را مطرح کرد.

وی گفت: در حال گذر از خیابان بودم که چشمم به چند پسر و دختر بچه افتاد. آنها سرگرم بازی بودند و یک لحظه تصور کردم آنها خواهر زاده و برادرزاده هایم هستند. با خودم گفتم که چرا بدون پدر و مادر هایشان در حال بازی هستند و باید آنها را فورا به خانه هایشان ببرم. وی ادامه داد: مواد کشیده بودم و حالت عادی نداشتم. توهم به سراغم آمده بود و می خواستم بچه ها را که کشان کشان به خانه خواهر و برادرهایم ببرم در حالیکه آنها بچه های غریبه بودند.

این متهم پس از مطرح کردن این ادعای عجیب بازداشت شده و تحقیقات از او ادامه دارد.