فیلم رهایی 2 کودک ربوده شدن از شکنجه گاه آدم ربایان / می خواستند گوش کودکان را ببرند

به گزارش رکنا، ساعت 7 صبح 21 آذر 3 فرزند یک تبعه خارجی «افغانستانی»، در حالی طبق روزهای گذشته آماده رفتن به مدرسه شدند که برادر 12 ساله کمی با تاخیر لباس هایش را پوشید تا با دو برادر 6 و9ساله اش همراه شود. او وقتی از خیابان طبرسی 63 بیرون آمد و به طرف کوچه نواب حرکت کرد که دو برادرش زودتر از او به طرف مدرسه ابتدایی و پیش دبستانی «ش» رفته بودند. اما ظهر هنگام وقتی پسر 12 ساله به خانه رسید که از دو برادر کوچک ترش خبری نبود! نگرانی و اضطراب سراسر وجود مادر کودکان را فرا گرفت. او موضوع تاخیر نوید و میلاد را با همسرش در میان گذاشت و سراسیمه و هراسان خود را به مدرسه «ش» رساندند ولی مدیران مدرسه تازه غیبت 2 کودک را به خانواده شان خبر دادند. حالا دیگر اشک در چشمان مادر حلقه زده و از شدت اضطراب دست و پایش به لرزه افتاده بود. «و» (پدر کودکان) هراسان موضوع را به کلانتری میرزاکوچک خان اعلام کرد اما اهمیت ماجرا و احتمال فرضیه کودک ربایی پرونده مذکور را به پلیس آگاهی کشاند.

حساسیت جرایم مهمه در مشهد موجب شد سردار سرتیپ محمدکاظم تقوی (فرمانده انتظامی خراسان رضوی) به ماجرا ورود کند و بدین ترتیب با صدور دستورات محرمانه و تاکیدات ویژه سکاندار امنیت سرزمین خورشید، بی درنگ گروهی تخصصی از کارآگاهان با نظارت مستقیم سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) به تحقیق در این باره پرداختند اما تاخیر مدرسه در اطلاع رسانی غیبت کودکان بررسی‌های سریع کارآگاهان را با مشکل اطلاعاتی رو به رو کرد. در عین حال بی تابی و اشک‌های مادر و پدری که نگران 2 کودک خردسال بودند، کارآگاهان را به تکاپوی بیشتری واداشت. بازبینی دوربین‌های مداربسته نیز بیانگر آن بود که کودکان تا نزدیک مدرسه رفته‌اند اما دیگر در تصاویر دیده نمی‌شدند.

 چگونگی گم شدن کودکان و اوضاع و احوال محیط وقوع جرم، فرضیه کودک ربایی را تقویت کرد اما پدر و مادر کودکان با کسی اختلافی نداشتند و به هیچ کس هم مظنون نبودند! در همین حال کارآگاهان با هدایت سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) به دو شاخه اطلاعاتی و عملیاتی تقسیم شدند و تصمیم گرفتند تا زمان دستگیری عاملان کودک ربایی به منازل شان بازنگردند. طولی نکشید که گروه اطلاعاتی به سرپرستی سرهنگ حمیدفر (رئیس دایره مبارزه با آدم ربایی و سرقت‌های مسلحانه ) برای انجام تحقیقات میدانی دوباره عازم خیابان ابوذر و نواب شدند.بعد از چندین ساعت تحقیقات در پوشش‌های مبدل سرنخ‌هایی از یک خودروی پژو 206 به دست آمد که در آن ساعت صبح به همراه چند خودروی دیگر از محل گم شدن کودکان عبور کرده بود. وقتی شماره پلاک خودروها تک تک مورد بررسی کارشناسی قرار گرفت، همه نگاه‌ها به 2 پلاک عقب و جلوی پژو 206 خیره ماند چرا که هر دو پلاک سرقتی و متعلق به دو خودروی پژو پارس و پژو 207 بود. خیلی زود استعلام از مرکز فرماندهی پلیس نشان داد که پلاک‌ها از دو خودروی پارک شده در بولوار التیمور مشهد سرقت شده اند. بررسی‌های پلیس در حالی ادامه داشت که ناگهان ارسال یک پیامک از سوی گروگان گیران وحشت عجیبی به دل خانواده نوید و میلاد انداخت. شیون و گریه‌های مادری نگران، آسمان را می‌خراشید. خانواده 2 کودک دست به دعا شده و چشم امید به تلاش‌های کارآگاهان اداره جنایی آگاهی دوخته بودند! آن‌ها حتی جرئت نمی‌کردند بار دیگر این پیام هولناک را تکرار کنند: «این اخطار نیست اما با اخطار اول، 4 گوش 2 فرزندتان را می‌فرستیم و در اخطار دوم با جنازه یکی از آن‌ها رو به رو خواهید شد!»

حالا اگر چه کارآگاهان یقین داشتند که با کودک ربایانی خطرناک رو به رو شده اند ولی ضجه‌های یک مادر هم برای آن‌ها قابل تحمل نبود! با ارسال این پیامک آموزش‌های لازم به پدر خانواده ارائه و با تاکید بر حفظ خونسردی، اقدامات پلیس وارد مرحله دلهره آوری شد. هر اشتباه یا سهل انگاری جان کودکان را به خطر می‌انداخت و احتمال وقوع جنایت دل‌ها را می‌لرزاند! کارآگاهان در حالی دامنه تحقیقات را با بررسی خط تلفن ارسال پیامک گسترش دادند که شب‌ها را داخل خودروهای پوششی به سر می‌بردند تا سرنخی از این ماجرای تکان دهنده به دست آورند! متاسفانه باز هم تحقیقات به گره کوری خورد که سال‌هاست پلیس را با دردسرهای بیهوده رو به رو می‌کند!

خط تلفن مربوط به یکی از معتادان کارتن خواب در فضای سبز اطراف میدان امام حسین(ع) بود که در میان درختان وسط بزرگراه صدمتری اتراق می‌کنند.

 

او گوشی و سیم کارت خود را به مبلغی ناچیز به جوانی فروخته بود که به دلیل خماری چیزی به یاد نداشت. روز بعد پیامکی دیگر از یک خط تلفن دیگر باز هم وحشت و دلهره را بیشتر کرد: «اگر یک میلیون دلار ارز دیجیتال تهیه نکنید،آخرین اخطار را خواهید دید!»

وحشت و هراس بر دل خانواده تبعه خارجی در حالی سایه افکنده بود که کارآگاهان همچنان شیوه‌های تهیه بیت کوین مورد تقاضای گروگان گیران را آموزش می‌دادند اما نمی‌توانستند پیگیری‌های محرمانه را هم بازگو کنند چرا که هر لحظه احتمال داشت آدم ربایان به جان کودکان آسیب برسانند. در حالی که شگردهای اطلاعاتی و تخصصی کارآگاهان ادامه داشت، پیگیری‌ها به یک موبایل فروشی در خیابان شهید مفتح رسید که آدم ربایان یک دستگاه گوشی تلفن دست دوم را از آن محل خریده بودند! در این شرایط پیامک دیگری از سوی آدم ربایان ارسال شد که اعضای خانواده نوید و میلاد را بی تاب کرد. آدم ربایان مدعی بودند که حال میلاد (کودک 9 ساله) بسیار وخیم است و اگر هر چه سریع تر پولی به حساب کیف پول دیجیتالی آنان واریز نشود، دیگر او زنده نخواهد ماند!

این پیامک در حالی برای پسر دانشجوی خانواده گروگان‌ها ارسال شده بود که گروه تحقیقی کارآگاهان موفق شدند با رصدهای شبانه، شماره پلاک واقعی پژو 206 را به دست آورند و بدین ترتیب با تحقیقات چندین روزه، بالاخره روز گذشته مخفیگاه یکی از مظنونان در منطقه گلشهر شناسایی شد و گروه عملیاتی کارآگاهان بلافاصله با کسب مجوزهای قضایی از قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) عملیات ضربتی خود را به سرپرستی سرگرد پهلوان (افسر پرونده) آغاز کردند و موفق شدند مالک پژو 206 را که فردی تبعه خارجی به نام «جواد-خ» بود، در یک منزل مسکونی دستگیر کنند. این جوان 22 ساله مدعی شد خودرو را چند روز قبل از برادرش «علی-خ» خریده است که او نیز در همان محل به دام افتاد. به دلیل آن که دیگر برای حفاظت از جان کودکان فرصتی برای انتقال متهمان به مقر انتظامی نبود، آن‌ها با دستور سردار تقوی در همان محل دستگیری مورد بازجویی‌های فنی قرار گرفتند و اقرار کردند که کودکان را درون یک کانکس در زمینی محصور نگهداری می‌کنند که اکنون نیز یکی از همدستانشان در منطقه عباس آباد مشغول نگهبانی و محافظت از کودکان است تا فرار نکنند!

در حالی که 3 تن از کارآگاهان، دو متهم را به پلیس آگاهی انتقال می‌دادند، گروه دیگری از کارآگاهان عازم منطقه عباس آباد شدند و در یک عملیات هماهنگ سومین متهم را در حالی به دام انداختند که کودکان با مشاهده پلیس گریه کنان به آغوش آن‌ها خزیدند. کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی که کودکان را سالم در آغوش گرفته بودند، بی درنگ آن‌ها را به پلیس آگاهی هدایت کردند و با اعتراف متهمان به سراغ چهارمین عضو باند در بولوار اندیشه منطقه قاسم آباد رفتند اما او در خانه نبود و همسرش مدعی بود که «خالد» سر کار رفته است.

با این جمله، بی سیم‌های کارآگاهان به کار افتاد تا گروهی از نیروهای عملیاتی درون کانکس بروند چرا که آن‌ها یقین داشتند «خالد» شغل ندارد و اکنون در حال رسیدن به زمین محصوری است که عاملان آدم ربایی مدتی قبل آن را خریداری کرده بودند! با این دستور، خیلی زود و برق آسا، افسران ورزیده دایره مبارزه با آدم ربایی درون کانکس مخفی شدند و به محض ورود «خالد» دست بندهای قانون را بر دستانش حلقه زدند! در بازرسی از داخل کانکس نه تنها یک قبضه کلت قلابی کشف شد بلکه زنجیرهایی در کف چوبی آن وجود داشت که تحقیقات نشان داد آدم ربایان، دو کودک بی گناه را از 10 روز قبل شب‌ها با قفل و زنجیر می‌بستند تا در صورت خواب آلودگی گروگان گیران، از محل فرار نکنند!

از سوی دیگر در حالی که سرتیپ تقوی برای قدردانی از تلاش‌های کارآگاهان در پلیس آگاهی حضور یافته بود، خانواده گروگان‌ها نیز از راه رسیدند و مادر اشک ریزان و فریاد کنان کودکانش را غرق بوسه کرد و پدر نیز آن‌ها را به آغوش کشید. این در حالی بود که فرماندهان انتظامی و گروه اطلاعاتی و عملیاتی کارآگاهان، با چشمانی اشک آلود، لبخند را به خانواده تبعه خارجی هدیه می‌کردند اما باز هم این حادثه تلخ کاستی‌هایی را در ادارات و نهادهای دیگر مشخص کرد که باید مورد توجه قرار گیرد.