نقشه شوم 11 زندانی آزاد شده لو رفت / آنها همه فن حریف بودند اما یک تماس کارشان را ساخت + جزییات
حوادث رکنا: دزدان حرفهای کلکسیونی از جرایم را در پروندهشان ثبت کردند
به گزارش رکنا؛ 11 سارق حرفهای پس از آنکه دوران محکومیتشان را در زندان سپری کردند و آزاد شدند، یک قرار دورهمی گذاشتند و باندی تشکیل دادند که هدفش سرقت و کلاهبرداری با شگردهای مختلف بود.
از چندی قبل پلیس پایتخت در جریان سرقتهای مختلفی در نقاط مختلف شهر قرار گرفت که از سوی یک باند 11نفره صورت میگرفت. سارقان به صورت سریالی اقدام به سرقت موتور میکردند و گاهی نیز به سراغ خودروهای پارک شده کنار خیابان رفته و آنها را میدزدیدند. تحقیقات برای شناسایی و دستگیری اعضای این باند ادامه داشت تا اینکه مدتی قبل اتفاق عجیبی رخ داد.
تماس عجیب
«چند نفر از آشنایانم خانهای در حوالی جنوب تهران اجاره کرده و در آنجا نقشه سرقت میکشند» این تماس عجیب که از سوی فرد ناشناس با پلیس صورت گرفته بود باعث شد که ماموران موفق به دستگیری اعضای باندی شوند که نهتنها موتور و خودرو سرقت میکردند که دست به اخاذی و کلاهبرداری هم میزدند.
مرد تماس گیرنده، آدرس خانهای که دزدان آنجا را پاتوق خود کرده بودند در اختیار پلیس قرار داد و وقتی ماموران خانه مورد نظر را بهصورت نامحسوس زیرنظر گرفتند معلوم شد افرادی به آنجا رفت و آمد میکنند که همگی از متهمان سابقهداری هستند که به تازگی از زندان آزاد شدهاند.
با این اطلاعات، مأموران پلیس آگاهی تهران قدم در آن خانه گذاشتند و 11متهم را بازداشت کردند. در بررسی پاتوق متهمان، سندهای جعلی، مهرهای جعلی، لوازم خودرو و دفترچهای که دزدان سرقتهایشان را در آن ثبت کرده بودند کشف شد. با کشف این اسناد و مدارک، اعضای باند تحت بازجویی قرار گرفتند و معلوم شد که آنها همان سارقانی هستند که از مدتی قبل تحت تعقیب پلیس قرار گرفته بود.
اعضای این باند به جرایم مختلف از سرقت موتور و خودرو گرفته تا کلاهبرداری اقرار کردند و با توجه به اینکه بخشی از سرقتهایشان در دفترچه ثبت شده بود، ابعاد بیشتری از نقشههای آنها فاش شد. در ادامه تحقیقات نیز معلوم شد فرد ناشناسی که با پلیس تماس گرفته و این باند را لو داده بود، در حقیقت یکی از اعضای این گروه بوده است. او بهدلیل اینکه با سرکرده گروه دچار اختلاف شده بود برای تسویه حساب با او و انتقامجویی با پلیس تماس گرفته و همدستانش را لو داده بود. متهمان این باند به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.
تسویه حساب با سرکرده گروه
سرکرده گروه 11نفره، مردی به نام بهنام است که سوابق زیادی در پروندهاش دارد. او بارها به جرم سرقت و کلاهبرداری بازداشت شده و میگوید کلکسیونی از جرایم مختلف را در پرونده تازهاش ثبت کرده است.
از کلکسیون سرقتهایت بگو؟
فقط سرقت نبود، من نقشه کلاهبرداری هم کشیده بودم.
توضیح بده ؟
همه ما تقریبا 2 یا 3 مرتبه زندانی شدهایم. البته من سابقهام بیشتر از بقیه است. پس از آنکه آزاد شدیم تصمیم گرفتم باند جدید راه بیندازم. نخستین نقشهام سرقت موتور بود. اکثر اوقات بچهها میرفتند سرقت و من فقط گروه را هدایت میکردم. در نهایت همه پولهایی که از این راه بهدست میآمد، دست من بود و یک جورهایی بانک گروه بودم و پول دزدی را بین بچه هایم تقسیم میکردم.
علاوه بر موتور چه چیزی سرقت میکردید؟
ماشین. شگردمان این بود که یک خودروی چپی یا تصادفی میخریدیم و شبیه آن را بچهها سرقت میکردند، بعد قطعات را جابهجا میکردیم و خودروی سرقتی را با استفاده از سند خودروی تصادفی که خریده بودیم، میفروختیم. البته همهاش این نبود. ما کلاهبرداری هم میکردیم.
چطور کلاهبرداری میکردید؟
خودروهای چپی را میخریدم و پس از تعمیر، آن را نو جا زده و میفروختم. نقشه دیگرمان این بود که ماشین سرقت میکردیم و میرفتیم خیابانهای بالای شهر. از قبل خودمان ماشین را تخریب کرده و بعد عمدا با خودرویهای مدل بالا تصادف میکردیم و بعد دست به اخاذی از رانندهها میزدیم. اگر هم رانندهها مقاومت میکرد، کتکش میزدیم و باجگیری میکردیم. (متهم لحظهای درنگ میکند و بعد ادامه میدهد): داشتم فکر میکردم که آیا همهچیز را برایتان توضیح دادهام یا نه. الان یادم افتاد که یک نقشه دیگر هم داشتیم. بچهها خودشان را عمدا پرتاب میکردند جلوی خودروهای مدل بالا تا با تهدید رانندهها دست به اخاذی از آنها بزنند. طوری نقشه کشیده بودم که شناسایی و دستگیر نشویم.
پس چه شد که گیر افتادی؟
یکی از اعضای باند افتاده بود روی دنده لج. این اواخر مدام به تقسیم اموال مسروقه اعتراض میکرد. حسادتش برانگیخته شده بود و فکر میکرد من به بچههای دیگر بیشتر از او اهمیت میدهم. در واقع اینطور نبود. من همیشه سعی میکردم عدالت را رعایت کنم و به کسی که کارش ریسک بیشتری داشت، بیشتر سهم میدادم. اما خب بعضی از افراد هیچ وقت راضی نمیشوند و همین شخص برای اینکه از من انتقام بگیرد، ما را لو داد.
ارسال نظر