صفر تا صد قتل های ناموسی در ایران / نگاهی تلخ از قتل رومینا اشرفی تا قتل زن جوان در نازی آباد + عکس
حوادث رکنا: ماجرای فاطمه برحی تا رومینای 13 ساله شاید هرک دام در نقطه متفاوتی از ایران رخ داده که سرنوشت یکسانی دارند.
به گزارش رکنا، با نگاهی به معروف ترین و پرسرو صدا ترین پرونده های قتل ناموسی در ایران هم می توان آمار دقیق تری به دست آورد. از رومینا تا مبینا از فاطمه تا شکیبا، از ماجرای تلخ کشف جسد عروس اهوازی تا مونا و داستان غم انگیزش، همه و همه از جمله حوادث تلخی هستند که برچسب «قتل ناموسی» یا «قتل برای آبرو» را به همراه دارند.
یکی از نکاتی که شاید جنبه عمومی این قتل ها را پررنگ تر می کند این است که بسیاری از این پرونده ها علاوه بر نقش پررنگ همسر در اجرایی کردن جنایت، برادر یا پدر نیز همدستی کامل دارند و این شاید نقش تعصبات را در برخی اقلیم ها و نقاط ایران که به شکلی فزاینده علاوه بر آمار قتل، آمار پررنگی در فقر و بیکاری هم دارد؛ نشان می دهد.
در این گزارش به تعدادی از پرونده های قتل نوامیس یا قتل به بهانه ی آبرو نگاه کوتاهی می اندازیم.
علت قتل ناموسی مبینا سوری توسط شوهرش چه بود؟!
مبینا سوری و همسرش در بخش سوری لرستان زندگی می کرد.منطقه محل زندگی مبینا سوری یک منطقه عشایری است.گفته می شود شوهر مبینا سوری به او سوظن پیدا کرده بود و به دلیل تعصبات ،او را به قتل رساند. شوهر مقتول در قتل مبینا سوری دستگیر شد.
یکی دیگر از اهالی روستا در مورد جزئیات حادثه قتل مبینا سوری گفت:« یک نفر به پدر همسر مبینا گفته بود که نیمه شب جوانی وارد خانه آنها شده است.اما شوهر مبینا خانه بود و این حرف نمی توانست صحت داشته باشد. آن ها می گفتند، مبینا به شوهرش قرص خواب آور داده و شخص غریبه ای را وارد خانه کرده است و همین حرف باعث شد که خانواده مبینا یعنی عموها و برادر او همچنین عموی همسرش و پدر همسرش به خاطر سوظن نقشه قتل او را بکشند.بعد مبینا را در خانه خودش با روسری خفه کردند و بعد از قتل گفته بودند که او خودکشی کرده است.تا اینکه ماموران پلیس برای تحقیقات وارد عمل شدند و مظنونین پرونده را بازداشت کردند.گفته می شود عامل قتل یکی از فامیل های خود مبیناست. به همین دلیل خانواده اش بابت قتل او شکایتی نکرده اند.»
مونا حیدری چرا کشته شد؟
ساعت ۱۵ بعد از ظهر شنبه ۱۶ بهمن ماه سال گذشته مرد جوانی جلوی چشمان وحشت زده ی مردم زنش را در میدان کسایی خشیار به قتل رساند و فرار کرد. بلافاصله این جنایت هولناک از سوی اهالی وحشت زده میدان کسایی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ اهواز گزارش داده شد. بدین ترتیب تیمی از کارآگاهان اداره پلیس آگاهی در محل حادثه حاضر شدند و تحقیقات میدانی را آغاز کردند.
ماموران پلیس در صحنه ی جنایت با جسد دختر ۱۷ ساله ای مواجه شدند . تحقیقات بیشتر نشان داد، دختر جوان پس از فرار به ترکیه از سوی پدرش به ایران بازگردانده شده و به دست همسر و برادر شوهرش که هر ۲ پسر عموی او بودند به قتل رسیده است.
علاوه بر این با رضایت اولیای دم، قاتل این پرونده هم اکنون آزاد است.
ماجرای قتل ناموسی در «نازی آباد تهران» چیست؟
15 آبان ماه جاری یک فقره قتل در ساختمان نیمه کار واقع در نازی آباد به مرکز فوریت های پلیس 110 مخابره شد.
بلافاصله کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی تهران برای شروع تحقیقات در پرونده در محل جنایت حاضر شدند.در بررسی های اولیه مشخص شد مقتول مرد جوان تبعه افغان است که روز حادثه در محل کار خود واقع در ساختمان نیمه ساز، حضور داشته است.او از مدتی قبل در این محل کارگری می کرد که روز حادثه یکی از آشنایان قدیمی اش سراغش را گرفته و نزد او می رود.در حالی که عده ای شاهد مراجعه قاتل به محل کار مقتول بوده و او را شناسایی کردند؛ متهم به قتل ناگهان با کارگر جوان درگیر شده و در جریان درگیری با وارد کردن 3 ضربه چاقو او را به قتل رساند.
تحقیقات مشخص کرد، مقتول با همسر قاتل در کشور خود به صورت پنهانی ارتباط داشته که این موضوع درگیری مرگباری را بین آن ها رقم زده و به قتل مرد جوان ختم شده است.
رومینا اشرفی چرا کشته شد؟
رومینا اشرفی دختر ۱۳ ساله ی تالشی بود که پس از مخالفت های پدرش، رضا اشرفی، با ازدواج او با پسر مورد علاقه اش، جوانی ۲۸ ساله به نام بهمن خاوری، به همراه او اقدام به فرار از خانه کرد تا با یکدیگر ازدواج کنند. با این حال، پدر رومینا موفق به پیدا کردن محل اختفای رومینا و بهمن شد و دختر خود را به خانه بازگرداند.
پس از بازگرداندن رومینا به خانه، رضا اشرفی با تحریک اطرافیان از جمله عموهای دخترش، در حالی که رومینا در خانه در خواب بود، با داس اقدام قتل فرزند خود کرد. پدر رومینا در نهایت به ۹ سال حبس محکوم شد و بهمن خاوری نیز ۲ سال زندان گرفت.
گلاله شیخی چرا کشته شد؟
گلاله شیخی دختر ۲۵ ساله ی سقزی، فارغ التحصیل رشته حقوق و مشاور حقوق دفتر قضایی بود. پس از سماجت های یکی از خواستگاران خود، پسری به نام کیومرث که از اقوام دور مادر گلاله هم بود، به عقد او در آمد. کیومرث تحصیل کرده و کارمند بانک بود. 8 ماه از عقد گلاله و کیومرث گذشت و جهیزیه ی گلاله هم آماده شده بود تا به زودی پس از برگزاری مراسم ازدواجشان به خانه ی بخت رود. یک روز گلاله با همسر خود بیرون رفته بود تا درباره ی مراسم ازدواج شان صحبت کنند.
کیومرث مخالف کار کردن گلاله بود به همین دلیل مشاجره ای بین آن ها درگرفت که طی آن کیومرث با مشت به سر او زد. شوهر گلاله وقتی دید او دیگر نبض ندارد و نفس نمی کشد، جسد او را در خارج از سقز با بنزین آتش زد. کیومرث پس از قتل گلاله از سقز گریخت و با قصد فرار از کشور به تهران رفت که در آنجا توسط مأموران پلیس دستگیر شد.
فاطمه برحی چرا کشته شد؟
فاطمه برحی دختر ۱۹ ساله ی آبادانی بود که طی ازدواج اجباری به عقد پسرعموی ۲۳ ساله ی خود به نام حبیب برحی درآمد. او پس از مراسم عقد به مشهد فرار کرد و در آنجا زندگی پنهانی داشت تا اینکه شوهرش موفق به پیدا کردن محل زندگی اش شد و او را به آبادان بازگرداند. پدر شوهر فاطمه که عمویش هم بود یکی از فروشندگان حرفه ای مواد مخدر در آبادان بود و سال ها قبل خواهر خود یعنی عمه فاطمه را با برچسب خیانت به همسرش دست به قتل زد اما پس از سال ها حبس از زندان آزاد شده بود. عمه ی فاطمه به خاطر اینکه همسرش به حبس ابد محکوم شده بود تصمیم به جدایی گرفته بود که این سرنوشت را پیدا کرد. برادر شوهر فاطمه نیز که پسرعموی دیگرش بود، سال ها قبل با خواهر فاطمه ازدواج کرده بود. خواهر فاطمه از همان روزهای نخست زندگی اش بارها هدف ضرب و شتم قرار گرفته و حتی فرزندش زیر بار کتک سقط شده بود.
پس از بازگرداندن فاطمه به آبادان، پدرش که احتمال می داد دخترش سرنوشت مرگباری همچون عمه اش داشته باشد یک سم تهیه کرد و قصد دادن آن به فاطمه را داشت تا مرگ آسان تری داشته باشد که مادر فاطمه با اطلاع از اقدام شوهرش مانع کار او شد. پس از بازگشت فاطمه، شوهرش با تصور خیانت او، با تحریک خانواده اش فاطمه را در کنار رودخانه بهمنشیر آبادان با چاقو دست به قتل فجیع زد و سپس با حضور در کلانتری خود را تسلیم پلیس کرد. شوهر فاطمه در نهایت با رضایت اولیای دم از اعدام نجات یافت اما به دلیل جنبه عمومی جرمش برای سپری کردن دوران محکومیت خود روانه زندان شد.
فرار عروس خائن از پای سفره عقد
حوادث رکنا: مرد جوان وقتی فهمید صبح روز عقد،همسرش با یک مرد غریبه فرار کرده و به ایران آمده ، بعد از 10سال پیگیری ،نشانی خانه آنها را یافت و شوهرش را مقابل چشمانش دختر مورد علاقه اش کشت.
رسیدگی به این پرونده از مرداد سال 1400 به دنبال وقوع درگیری خونین در خانه ای در جنوب تهران آغاز شد. در آن درگیری 2 مرد افغان به نام های قدرت و شنبه با شلیک گلوله مجروح شده بودند به بیمارستان منتقل شدند. اما به رغم تلاش پزشکان قدرت 38 ساله به خاطر شدت خونریزی روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد.
آغاز و افشا شد عامل جنایت برادر شنبه به نام جمعه است که همراه برادر و پسرخاله اش به خانه قدرت رفته بود که با وی درگیر شد و او را با شلیک گلوله کشت و برادرش هم در آن درگیری زخمی شد.
با افشای این ماجرا شنبه که تحت درمان قرار گرفته بود مخفیگاه برادر و پسرخاله اش را لو داد و به این ترتیب جمعه و پسرخاله اش نیز بازداشت شدند.
جمعه در تشریح ماجرا گفت: 10 سال قبل به دختری به نام گل علاقمند شدم و به خواستگاری اش رفتم. ما با هم عقد کردیم اما صبح روز عقد او به همراه قدرت فرار کرد. من همه جا را به دنبالش گشتم اما نتوانستم او را پیدا کنم. تا اینکه بعد از چند سال مطلع شدم آنها به ایران آمده اند و زندگی تازه ای را شروع کرده اند و حالا هم 3 فرزند دارند. من غیرقانونی به ایران آمدم و با تلاش زیاد نشانی خانه آنها را یافتم. من آن شب همراه برادر و پسرخاله ام مقابل خانه شان رفتیم. من از دیوار بالا رفتم و در را باز کردیم و سپس 3 نفری وارد خانه شدیم. گل در آشپزخانه بود و قدرت خوابیده بود. من فریاد کشیدم و به قدرت گفتم زن مرا دزدیدی و آمده ام تا زنم را ببرم .اما قدرت بلافاصله کلتی را از زیر بالشت بیرون آورد و به پای برادرم شلیک کرد. همان موقع گل از آشپزخانه بیرون آمد و با چاقویی که در دست داشت ضربه ای به سر برادرم زد. قدرت گلوی برادرم را گرفته بود و می خواست او را بکشد که اسلحه ای را که همراه داشتم از جیبم بیرون آوردم و 3 گلوله به او زدم. اما در این ماجرا برادر و پسرخاله ام دخالتی نداشتند.
شنبه و پسرخاله اش نیز گفتند در قتل نقشی نداشته اند و فقط همراه جمعه به انجا رفته بودند.
در دادگاه
با اعتراف های این مرد وی و 2 همدستش در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.
در ابتدای جلسه مادر قربانی درخواست قصاص را مطرح کرد.
سپس همسر قربانی روبه روی قضات ایستاد و گفت: من هیچ وقت با جمعه عقد نکرده بودم و چند سال پیش، بعد از عقد با قدرت به ایران آمدم و زندگی ام را شروع کردم و حالا هم 3 فرزند دارم. اما جمعه شبانه به خانه مان حمله کرد و شوهرم را مقابل چشمانم کشت.
سپس جمعه به دفاع ایستاد و گفت: من قصدم کشتن قدرت نبود . من اگر می خواستم او را بکشم اجازه نمی دادم از جایش بلند شود و به محض ورود به خانه اش او را می کشتم. من رفته بودم تا زنم را ببرم. من عاشق زنم بودم و حالا هم او را می خواهم. من به تنهایی به جمعه شلیک کردم و برادر و پسرخاله ام بی گناه هستند.
سپس قاضی از گل پرسید :آیا در افغانستان با جمعه عقد کرده بودی ؟
که زن جوان پاسخ منفی داد.
اما وکیل جمعه با نشان دادن برگه استعلام از سفارت افغانستان گفت: این برگه استعلام رسمی از سفارت افغانستان است که نشان می دهد گل با 2 شاهد که یکی از آنها دایی و دیگری برادر او هستند به عقد جمعه درآمده بود. موکلم دروغ نمی گوید و بعد از 10سال به دنبال زن شرعی اش آمده بود.
قاضی تصویر 2 شاهد عقد را به گل نشان داد و گفت: آیا این دو شاهد را می شناسی؟
که زن جوان بار دیگر پاسخ منفی داد و گفت: من بیشتر از 10 سال است که از کشورم خارج شده ام و چهره آنها را به خاطر نمی آورم.
سپس جمعه برای آخرین دفاع روبه روی قضات ایستاد و گفت: من کار غیرقانونی انجام نداده ام. قدرت زن مرا ربود و اگر او در افغانستان بود سنگسار می شد. اگر گل حقیقت را می گوید برگه عقد خودش با قدرت را نشان دهد.
سپس دو متهم دیگر یک به یک به دفاع ایستادند و گفتند ما در قتل دستی نداشتیم. ولی قبول داریم غیرقانونی وارد خاک ایران شده ایم. پسرخاله جمعه در ادامه دفاعیاتش اظهارات جدیدی را مطرح کرد که روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله تازه ای شد.
این متهم به قضات گفت: من برادرزن سابق قدرت هستم. قدرت قبل از اینکه با گل آشنا شود با خواهر من ازدواج کرده بود و یک پسر 6 ساله و یک دختر 4 ساله داشت که هر دوی آنها حالا بزرگ شده اند .اما یکباره همسر و دو فرزندش را رها کرد و همراه با گل به ایران آمد.
با اظهارات این متهم، مادر قربانی نیز این ماجرا را تایید کرد و گفت پسرش قبل از اینکه به ایران بیاید همسرش را طلاق نداده بود.
به این ترتیب قضات دادگاه ادامه جلسه را به بعد موکول کردند تا 2 فرزند قربانی یا وکیل آنها که ولی دم هستند به دادگاه فراخوانده شوند.
ارسال نظر