بخشش زن قاتل پای چوبه دار/ روایتی شگفتانگیز از زندان اردبیل + عکس
حوادث رکنا: زن محکوم به قصاص تنها چند قدم با مرگ فاصله داشت که خانواده مقتول با تصمیمی تکاندهنده و به خاطر خدا، او را بخشیدند و از اجرای حکم گذشتند؛ رویدادی خاص که داستان پروندهای پیچیده در زندان اردبیل را به پایان رساند.

به گزارش رکنا، طناب بر گردن زن محکوم به قصاص انداخته شده و چیزی به اجرای حکم نمانده بود. خانواده مقتول کمی آنطرفتر ایستاده بودند و درست زمانی که دستور اجرای حکم صادر شد و مامور اجرا قصد کشیدن اهرم دار را داشت، اعلام کردند که به خاطر خدا میبخشند و از قصاص میگذرند. این اتفاق چند روز پیش در زندان اردبیل رخ داد به پس از دو سال به پرونده قتل زنی ۶۸ساله پایان داد. اما این پرونده چطور شکل گرفت؟
اواسط بهار سال ۱۴۰۲، گرجی بانو ۶۸ ساله تصمیم گرفت برای چند هفتهای به خانه ییلاقیاش در عنبران استان اردبیل برود. او وسایل را جمع کرد و بعد از خداحافظی از فرزندانش از تهران راهی عنبران شد. اما فقط چند روز از رفتن او گذشته بود که حادثه ای هولناک رخ داد.
شهرام عبدلی یکی از پسران گرجیبانو در گفت و گو با همشهری میگوید: اردیبهشت ماه ۲ سال پیش، مادرم طبق هر سال به عنبران رفت. چند روزی از رفتنش نگذشته بود که خالهام که برای دیدنش از تهران به عنبران رفته بود، تماس گرفت و خبر هولناکی به ما داد. او گفت وقتی به عنبران و خانه مادرم رسیده او را در حالیکه از دنیا رفته بود، در خانه پیدا کرده است.
او ادامه میدهد: من باورم نمیشد که مادرم فوت کرده باشد. چون موقع رفتن در سلامت کامل بود. اما آنچه که باعث شد بیشتر به ماجرا مشکوک شوم، حرف خالهام بود. او به من گفت که جسد مادرم را در حالی پیدا کرده النگوهای طلایش در دستانش نبود.
راز مخوف
به دنبال مرگ ۶۸ساله و از آنجا که در ابتدا مرگ وی طبیعی به نظر میرسید، فرزندانش راهی عنبران شدند و با مشورت بزرگان فامیل در نهایت تصمیم گرفتند جسد این زن را به خاک بسپارند؛ تصمیمی که به گفته پسر گرجیبانو اشتباه بود و میتوانست اسرار مرگ مادرشان را برای همیشه به گور ببرد.
او ادامه میدهد: بعد از خاکسپاری، تصمیم گرفتم هر طوری شده راز النگوهای گمشده مادرم را کشف کنم. ابتدا حدس زدم که شاید مادرم طلاهایش را برای انجام کاری فروخته است. با بقیه برادر و خواهرهایم تصمیم گرفتیم که به طلافروشیهای شهر برویم و ببینم مادرم النگوهایش را به چه کسی و برای چه کاری فروخته است.
وی ادامه میدهد: یک روز صبح راهی اولین طلا فروشی در نزدیکی خانه مادرم بود، رفتیم. صاحبش هنوز نیامده بود. منتظر ماندیم تا برسد. وقتی طلا فروش رسید و مغازه را باز کرد، درباره النگوهای مادرم از او پرس وجو کردیم. نشانیهایش را دادیم و آنجا بود که متوجه رازی مخوف شدیم.
احتمال جنایت
مرد طلافروش به فرزندان گرجیبانو گفت که ۲ روز پیش یک زن و مرد برای فروش النگوها به مغازهاش آمدند و گفتند که کاغذ خرید طلاها را مدتهاست که گم کردهاند. او نیز حرفشان را باور کرده و طلا را از آنها خریده بود. اما این زن و شوهر آنقدر عجله داشتند که بعد از فروش طلاها، کارتبانکیشان که پول طلاها به آن واریز شده بود را در طلافروشی جا گذاشته و رفته بودند.
پلیس وارد میشود
همه شواهد از این حکایت داشت که زن ۶۸ساله قربانی دزدان شده است. فرزندانش ماجرا را به پلیس اطلاع دادند و به این ترتیب تحقیقات در این پرونده شروع شد.
پسر مقتول میگوید: وقتی پلیس وارد ماجرا شد با هماهنگی با مرد طلافروش از او خواست که با این زوج تماس بگیرد و به آنها خبر دهد که کارت بانکیشان در مغازه جا مانده است. به این ترتیب وقتی آنها آمدند، پلیس هر دویشان را دستگیر کرد.
زن جوان در بازجوییها به قتل گرجی بانو اعتراف کرد و گفت: شرایط اقتصادی ما بد بود. یک روز که به خانه گرجی بانو رفته بودم النگوهایش را دیدم و وسوسه شدم. بنابراین در پایان یکی از روزها به بهانهای به خانهاش رفتم و در فرصت مناسب او را خفه کردم و النگوهایش را دزدیدم. به سرعت به خانه رفتم و همسرم را در جریان قرار دادم. فردای آن روز برای فروش النگوها اقدام کردیم و به طلافروشی رفتیم. بعد از فروش طلاها کارت بانکیام را در طلافروشی جا گذاشتم و همین مساله باعث شد که راز من فاش شود.
محاکمه
مدتی بعد جلسه محاکمه این زن به اتهام قتل عمد در دادگاه کیفری اردبیل آغاز شد. ۸فرزند گرجی بانو برای متهم درخواست قصاص کردند. قاتل نیز در جلسه محاکمه بار دیگر جزئیات شب حادثه را شرح داد و درخواست بخشش کرد. او میگفت که پشیمان است. با این حال با توجه به درخواست اولیای دم، قضات دادگاه او را به قصاص محکوم کردند.
۲ سال پشت میلههای زندان
هرچند متهم به قتل به رأی دادگاه اعتراض کرد، اما این رأی در دیوان عالی کشور تأیید و شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص آغاز شد. بعد از گذشت ۲ سال که متهم در زندان به سر میبرد، هیات جهادی و بخشایش واحد صلح و سازش دادسرا، کارکنان زندان مرکزی اردبیل، امام جمعه اهل تسنن عنبران و بزرگان معتمد این منطقه بارها برای گرفتن رضایت از اولیای دم اقدام کرده بودند، اما تلاش هیچ یک راه به جایی نبرد. در این شرایط، زن محکوم به قصاص که ناامید شده بود، برای قصاص آماده میشد.
برخی از دختران و پسران گرجیبانو رضایت نمیدادند و اعلام کرده بودند که قاتل باید مانند مادرشان، قبل از مرگ عذاب بکشد.
معجزه پای چوبه دار
زن محکوم به مرگ از روز قبل با خانوادهاش آخرین دیدار را انجام داده و به قرنطینه زندان منتقل شده بود. سحرگاه آن روز در حالی که همه مقدمات برای اجرای حکم آماده بود ماموران او را پای چوبه دار منتقل کردند. زمان زیادی تا اجرای حکم و بسته شدن پرونده نمانده بود اما در آن لحظات نیز مسئولان اجرای حکم برای جلب رضایت اولیای دم تلاش میکردند. بعد از انجام تشریفات طنابدار به گردن قاتل انداخته شد. قاتل با بدنی لرزان در آستانه مرگ قرار گرفت اما در آخرین لحظات اولیای دم که مطمئن شده بودند که او تنبیه شده است، از قصاص گذشتند و قاتل مادرشان را بخشیدند.
-
عشق و محبت تحسین برانگیر علی اوسیوند به برادرزاده اش که پدرش را از دست داده / عمو به این میگن براش پدری میکنه + ویدئو
ارسال نظر