طلای دخترخاله، انگیزه خونین پسرخاله در جنایتی هولناک
حوادث رکنا: زن جوان هرگز تصور نمیکرد وقتی در میهمانی خانوادگی از مقدار طلاهایش صحبت میکند، پسر خالهاش نقشه شوم قتل او را طراحی و اجرا کند.

به گزارش رکنا، ساعت 4:30 دقیقه عصر 16 اردیبهشت، زن جوانی با پلیس تماس گرفت و از قتل هولناک خواهر جوانش در خانه خبر داد. وقتی تیم جنایی به محل حادثه در شهرک راهآهن تهران رفت خواهر مقتول گفت: «به همراه خواهر و مادرم در یک ساختمان سه طبقه زندگی میکنیم. مادرم که البته چند روز قبل به سفر رفته در طبقه اول و من در طبقه سوم ساکنم. خواهرم دکترای حقوق دارد و مشاوره میدهد.
دیشب به من گفت امروز قرار است پسر خالهام بهزاد برای مشاوره پیش او برود. خواهرم گفت پسر خالهام اصرار زیادی داشته که کسی از این ملاقات با خبر نشود.»
او ادامه داد: «تا عصر صبر کردم و از خواهرم خبری نشد، چندین بار به تلفنش زنگ زدم ولی بیفایده بود، خودم را به خانه مادرم رساندم و با کلیدی که داشتم در را باز کردم اما متوجه بوی سوختگی شدم که از اتاق خواب به مشام میرسید.
به آنجا که رفتم با جسد خونین خواهرم در حالی مواجه شدم که پتو و مقداری از فرش دچار سوختگی شده بود.»
به دنبال این تماس بلافاصله بازپرس محمد جواد شفیعی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شدند.
بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت که مقتول با ضربات چکش و چاقو به قتل رسیده و عامل جنایت قصد به آتش کشیدن آنجا را داشته اما موفق نشده است.
سرهنگ مرتضی نثاری، معاون جرایم جنایی پلیس آگاهی پایتخت در این رابطه گفت: «باتوجه به اینکه آخرین فردی که با مقتول قرار داشت، بهزاد بود، به دستور بازپرس جنایی مرد جوان ساعت 9 شب در خانهاش در شرق تهران بازداشت و طلاهای مقتول نیز از وی کشف شد.
بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت، دستور انتقال متهم به اداره دهم پلیس آگاهی را صادر کرد و بررسیها در این خصوص ادامه دارد.»
مرد جوان درباره انگیزه خود از این جنایت گفت: «قبلاً به عنوان پیک موتوری کار میکردم اما بیکار شدم و به ناچار مسافرکشی میکردم. همسرم تازه زایمان کرده بود و مشکل مالی داشتم. سه روز قبل در یک میهمانی دور هم بودیم که خواهر مقتول گفت دزد به خانهاش زده است اما بدلیجاتش را برده. دخترخالهام هم گفت چه خوب که به خانه ما دزد نزد و طلاهایم را نبرد. این صحبتها وسوسهام کرد که طلاهای خاله و دختر خالهام را از منزل شان سرقت کنم.»
به چه بهانهای با مقتول قرار گذاشتی؟
مقتول دکترای حقوق داشت و مشاور خانواده بود. به این بهانه که با همسرم مشکل دارم و از او مشاوره میخواهم، با او قرار گذاشتم و اصرار کردم از این موضوع به کسی حرفی نزند. ساعت 11 ظهر سهشنبه وارد خانه خالهام شدم دختر خاله ام وقتی مرا تنها دید تعجب کرد اما به او گفتم همسرم هم در راه است و بزودی میرسد. او برایم آبمیوه آورد و وقتی به آشپزخانه رفت تا بستنی بیاورد با چکشی که به همراه داشتم به سر او ضربه زدم.
دختر خالهام با من درگیر شد و سعی میکرد خودش را از دست من نجات دهد من هم با چاقویی که داشتم چندین ضربه به او زدم و بعد آنجا را به آتش کشیدم تا هیچ رد و سرنخی از خود به جا نگذارم.
بعد از جنایت چه کردی؟
خانه را گشتم اما طلای زیادی پیدا نکردم ومقدار کمی در خانه بود که برداشتم. اما هنوز ساعاتی نگذشته بود که پلیس دستگیرم کرد.
-
گلاره عباسی بازیگر سریال کیمیا: زن جذابی نیستم اصلا نمیتونم جذاب باشم ! / من کلا آدم باحالی نیستم !
ارسال نظر