مهدی گلشهای سربازی که دعای شب قدرش شهادت بود + عکس
حوادث رکنا: مهدی گلشاهی، سرباز فداکار و عضو هیئت ابوالفضلی شهرآباد مشهد، پس از مجروحیت در عملیات پلیسی، به شهادت رسید و با بدرقه باشکوه مردم و همرزمانش به زادگاهش بازگشت.

به گزارش رکنا، با هیبت و شکوه از جمع سوگواران هیئت ابوالفضلی روستای شهرآباد مشهد و زائران و مجاوران بارگاه امام رضا (ع) پر کشید و آسمانی شد.
چند ماه گذشت، از روزی که عقد او و همسرش را در حرم مطهر رضوی پیوند بستند.
آقا مهدی عادت داشت حرم که میرفت یک دل نه صد دل، نگاه به کبوتران حرم میدوخت.
آن روز آرام به همسرش گفت: نگاه کن پرواز کبوتران چه دلربایند، خوشا به حال شان کبوتر حرم هستند.
با لباس رزم سربازی قامت رشید او زیبا قد برافراشت ، همسایهها به مادرش میگفتند ماشاءالله اسپند برایش دود کنید.
همسایهها نمیدانستند چه رازی در قصه ی حس کبوترانه آقا مهدی نهفته است که همه یک دست برایش سیاه میپوشند و از هر خانهای بوی اسپند به مشام می رسد و ذکر صلوات .
آقا مهدی گلشاهی باورش را به حقیقت نشان داد و خود، کبوتر حرم شد.
شبهای قدر امسال در حال خدمت با لباس رزم قرآن به سر گرفت و در دل نجوایی کرد برای عاقبت بخیری اش .
آن قدر پاک و بیریا بود که آن شب مادرش هم از او التماس دعا داشت.
دهم فروردین ماه در حادثه ی انفجار مواد محترقه کشف شده طرح عملیاتی کلانتری شهید رجایی مشهد به شدت دچار آسیب شد.
سروان « یاسر یا حسین» ،فرماندهاش و رفیق جان او سرباز وظیفه «امین نیکو سیر دستجردان» به آسمان پر کشیدند.
اما کبوتر هیئت ابوالفضلی شهرآباد انگار فرصتی خواست تا پدر محکم بایستد و مادر به پای کبوترش نامهای ببندد برسد به خدا .
پانزدهم فروردین ماه روز جمعه،کبوتر دل به آسمان داد و صبح روز بعد پیکر مطهرش را به حرم آوردند.
زائران و مجاوران امام رضا (ع) برای کبوتر هیئت ابوالفضلی اشک ریختند و بیتاب حضور در بدرقه پیکر مطهرش بودند.
نزدیک ظهر کبوتر سبکبال با همراهی همرزمانش به روستای زادگاه خود، شهرآباد رسید.
همه آمدنده بودند. همرزمانش و فرماندهان عالی رتبه، اینجا سرباز، فرمانده شد و فرمانده به احترام،خبردار ایستاده بود.
اهل محل سیاه پوشیده بودند، بچههای با صفای هیئت ابوالفضلی شهرآباد،علم برافراشتند.
در مسیر تشییع پیکرش درختان خیابان که هیچ، همه آنها که آمده بودند ایستادند و به پای علم اشک ریختند.
نگاه دل فریب کبوتر،غم دلهای رنجیده هشهریهایش را میخرید و برای چشمهای خیس و دلتنگ، پر پرواز شهبازش قشنگ و پر جلوه بود.
نام آقا مهدی گلشاهی با ذکر «یا مهدی» در آمیخت. امیرحسین و امیر عباس دو برادر داغ دیده اش اشک میریختند و تمام تکیه ی شان به علم هیئت ابوالفضلی روستای شهرآباد بود.
آقا محمد گلشاهی،پدر مهدی و مادرش هم سیاه پوشیده بودند، اما محکم و استوار با همگامی سردار محمد کاظم تقوی ، فرمانده ارشد انتظامی استان و دیگر فرماندهان پلیس به میهمانها خیر مقدم میگفتند.
غلامرضا آسیابان، پدربزرگ مهدی میگفت: در تمام عمرم هیچ لحظهای مثل امروز احساس غرور نکرده بودم.
اینجا در روستای شهرآباد و بدرقه کبوتر هیئت ابوالفضلی، نمایی ماندگار از همبستگی مردم و پلیس ، صحنهای خلق کرد که سرمایهای برای این انقلاب و ارج گذاری به پاسداشت پایداری این امنیت است .
روح مهدی گلشاهی و همرزمانش که در حادثه کلانتری شهید رجایی مشهد در ماه مبارک رمضان به آسمان پر کشیدند شاد و نامشان جاودان باد.
-
فیلم رونمایی از زن دوم و فوق جوان مهران مدیری با تبریک عاشقانه تولدش ! / غزال رجبیان کیست ؟! + عکس ها و متن عاشقانه
ارسال نظر