عروس 16 ساله : اجنه جسم و روحم را تسخیر کرده اند / رمال با شیلنگ مرا زد تا اجنه ها زندانی شوند + نظر کارشناس درباره اختلال پانیک
حوادث رکنا: یک زن جوان با اضطراب و ترس شدید از حملات هراس و مشکلات روانی، به مشاور کلانتری مراجعه میکند و از تجربههای وحشتناک خود پس از ازدواج اجباری و فشارهای خانوادگی میگوید.

به گزارش رکنا، زن جوان ۱۶ ساله در حالی که نگرانی و اضطراب در چشمانش موج می زد به مشاور کلانتری گفت :"از کودکی در گوشم می خواندند که عقد پسر عمو و دختر عمو را در آسمان ها بستند اما من هیچ علاقه ای به پسرعمویم نداشتم و برادرم عاشق دختر عمویم بود خانواده عمویم پاسخ مثبت به برادرم را منوط به ازدواج من و پسرعمویم کردند و بنابراین در سن ۱۴ سالگی و پس از پایان دوران راهنمایی تحصیل را رها کردم و به اجبار پای سفره عقد کنار پسرعمویم نشستم.
زندگی مشترک ما آغاز شد روزگار خوب یا بد می گذشت و از آنجایی که دختر صبوری بودم با همه ی شرایط ساختم تا اینکه پارسال که باردار بودم همسرم با پدر و برادرانش دعوا کرده بودند و همان روز غروب که تنها در خانه خواب بودم عمو و پسرهایش بدون خبر در خانه را با لگد باز کردند و با سروصدای زیادی وارد خانه شدند من خواب بودم ، نمیدانم چه شد که برای چند ثانیه احساس کردم روح از بدنم جدا شد ، توانایی حرف زدن و حرکت دادن بدنم را نداشتم، احساس می کردم از ترس زیاد دارم می میرم ، در همان حال بودم که متوجه شدم شوهرم وارد خانه شد و با پدر و برادرانش درگیر شد . نمی دانم چقدر طول کشید تا توانستم بلند شوم و اشاره کردم به شوهرم که دارم می میرم.
خلاصه آن روز بخیر گذشت و بعد از دو ماه فرزندم به دنیا آمد اما بعد زایمان مدام در خواب می ترسیدم تا اینکه یک شب بعد از یک مشاجره لفظی همسرم با خانواده اش ، احساس درد در قفسه سینه ام کردم و انگار روحم دارد از بدنم خارج می شود، احساس مرگ داشتم، بدنم می لرزید ، فکم سفت شده بود و به سختی می توانستم نفس بکشم ، تمام توانم را جمع کردم و جیغ زدم تا شوهرم کمکم کند ، نمی دانم چقدر طول کشید تا توانستم آرام بشوم ، صبح شد و شوهرم به پیشنهاد مادرش مرا پیش یک رمال بردند.
رمال اتاق و وسایل عجیبی داشت و بعد از اینکه مادر شوهرم گفت که من دچار چه حالتی شدم، رمال از پسرش که به من خیره نگاه می کرد پرسید: "این دختر اجنه دارد" ؟ پسر رمال نگاه های وحشتناکی داشت و پاسخ داد:"بله دو تا اجنه دارد."در آن لحظه بی اختیار احساس خفگی کردم بدنم شروع به لرزیدن کرد و در همان حال رمال با یک شلنگ به بالای سرم آمد ، لحظات وحشتناکی داشتم و مرگ را حتمی می دیدم رمال شروع به زدن من کرد و با صدای بلند فحش میداد و می گفت برو بیرون!
دستها و پاهایم کرخت شده بود و متوجه درد نمی شدم و نمی توانستم تکان بخورم، لبها و صورتم بی حس شده بود احساس می کردم دارم سکته می کنم و کم کم روح از بدنم خارج می شود، نمیدانم چقدر طول کشید تا کمی بهتر شدم رمال در حالی که وردهایی را زیر لب می خواند گفت : تو همزاد داری و او اجازه نمیدهد که زندگی راحتی داشته باشی یا در سایر امور زندگیات موفق باشی ولی نگران نباش؛ من همزادت که تو را تسخیر کرده را بیرون کردم و تا ۳ ماه زندانی کردم که به تو کاری نداشته باشد.
پرسیدم همزاد ؟ رمال گفت همان اجنه ، آنها تو را اذیت می کنند.
از آن روز جرات تنها ماندن ندارم و چندین بار دیگر هم همان حملات به سراغم آمدند و بیشتر شده اند ، نه روز و نه شب نمی توانم حتی برای چند ثانیه تنها بمانم، و الان تقریبا دو ماه هست که جرات ندارم به خانه ی خودم بروم و مدام در خانه ی برادرم یا خواهرم هستم لطفا کمکم کنید چون شرایط زندگی برایم بسیار سخت شده است و توانایی مراقبت از فرزندم را ندارم.
نظر کارشناس:
اختلال پانیک و یا حملات هراس کاملا یک چرخه ی اختلالی- روانی است که از چند قسمت تشکیل شده است. اکثر افرادی که با این اختلال درگیر هستند از این موضوع آگاهی ندارند که تمام فرآیندی که موجب روی دادن یک حمله پانیک میشود یک چرخه ی کاملا قابل کنترل و شناخته شده ای است که اگر فرد بتواند اخلالی در این چرخه ایجاد کند میتواند از بروز حمله جلوگیری کند. اول اینکه باید بدانیم که تمام ترس هایی که از بروز حمله داریم (ترس از ایست قلبی، ترس از مرگ ناگهانی و غیره) کاملا غیرواقعی و اغراق آمیز هستند، اگر کمی دقت کنید متوجه میشوید که این ترس ها یک فرآیند منظم و با قاعده هستند که ما میتوانیم در شکل گیری آن دخیل باشیم و نگذاریم که ما را به سوی یک حمله پانیک سوق دهد.
شما باید اولین حلقه از چرخه را معیوب کنید، اینکه دردی در قفسه سینه احساس کردید به هیچ عنوان نباید تصمیم عجولانه ای بگیرید و به خودتان برچسب بیماری بزنید، میتوانید با جایگزین کردن افکار مثبت از تشکیل شدن ادامه چرخه اختلال پانیک جلوگیری کنید.
این اختلال زندگی شغلی و اجتماعی فرد را مختل می کند.
درمان پانیک یا حمله هراس به کمک روانپزشک و روانشناس امکان پذیر است. البته بعضی از اوقات اینگونه بیماران به دارو درمانی نیز جواب می دهند اما مداخله روانشناسی برای حل تعارضات درونی فرد و مشکلات بین فردی اجتناب ناپذیر است.
نویسنده: سرگرد زارعی مشاور کلانتری ۱۴۱ گلستان
-
فیلم غرق شدن پدر و پسر الیگودرزی در استخر کشاورزی
ارسال نظر