قتل بی رحمانه مریم و میترا در باغ فیض تهران ! / خبیث ترین مرد در این قتل آشنا بود !

به گزارش رکنا، ساعت 9 صبح پانزدهم  بهمن ماه سال 1402 ، مرد جوانی با کلانتری 140 باغ فیض تماس گرفت و کمک خواست. وی گفت: من و نامزدم مریم با هم همکار هستیم. امروز صبح نامزدم سر کار نیامد و من که نگران او شده بودم مقابل خانه پدری اش در خیابان باغ فیض رفتم. اما مقابل در 2 مرد را دیدم که صورت‌هایشان را با ماسک پوشانده بودند و از دیوار خانه نامزدم به کوچه پریدند.من که با دیدن آنها تعجب کرده بودم از آنها سوال کردم. ولی گفتند  آبگرمکن خانه طبقه چهارم خراب بوده و برای تعمیر آن آمده‌اند. اما هنگام خروج چون در خانه باز نشده و آنها از روی دیوار پایین پریده‌اند.

این مرد ادامه داد: چون خانه نامزدم در طبقه چهارم است و آبگرمکن آنها هیچ مشکلی ندارد به مردان ناشناس مشکوک شدم.می خواستم مانع فرار آنها شوم که به رویم چاقو کشیدند و گریختند.

با تماس مرد جوان مأموران کلانتری 140 باغ فیض وارد خانه نامزد این مرد شده و در آشپزخانه با جسد دختر 31 ساله به نام مریم و در پذیرایی با جنازه مادر 51ساله او به نام میترا روبه رو شدند که به قتل رسیده بودند. دور گردن هر دو آنها روسری پیچیده شده بود و شواهد نشان می‌داد هر دو بر اثر خفگی جان باخته اند.

جسد مادر و دختر به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران برای رازگشایی جنایت خاموش به تکاپو افتادند.

رازگشایی جنایت خاموش

پسرجوان که پلیس را با خبر کرده بود به ماموران گفت: مدتی قبل با مریم نامزد کردم. در زمان کرونا پدر او فوت شد و خواهر دیگرش ملیکا با  وجود مخالفت های خانواده با مرد جوانی به نام شهاب ازدواج کرد. پدر ملیکا املاک زیادی داشت و خانواده اش ماهانه بیش از 500 میلیون تومان اجاره دریافت می کردند.

کارآگاهان در مسیر تحقیقات به بازبینی 20 دوربین مداربسته در حوالی محل جنایت پرداختند و دریافتند دو مرد نقابدار از خودرو سواری پیاده شده و به خانه قربانیان رفته‌اند.از قربانگاه فقط گوشی‌های تلفن همراه قربانیان سرقت شده بود که چند خیابان آن طرف‌تر پیدا شد و فرضیه جنایت با انگیزه سرقت رنگ باخت.

نوک پیکان اتهام به سمت تازه داماد

وقتی در ادامه تحقیقات مشخص شد پدر مریم مرد ثروتمندی بوده که حالابا مرگ وی و  همسر و دخترش، تمامی اموال و املاک به دختر دیگر خانواده به نام ملیکا می‌رسد تحقیقات روی وی و همسرش شهاب متمرکز شد.

در بررسی ها مشخص شد همزمان با جنایت، مبلغ 4 میلیارد و 500 میلیون تومان از حساب تازه داماد خارج و به حساب مردی به نام اکبر که صاحب رستوران و از دوستان شهاب بود واریز شده است. شهاب نیز قبلاً رستوران داشته اما در زمان کرونا به خاطر مشکلات کاری ورشکست شده و در زمینه خرید و فروش ملک و ماشین فعالیت داشته است.

با توجه به ورشکستگی شهاب و نیاز او به پول و همچنین اختلافش با قربانیان فرضیه دست داشتن وی در جنایت قوت گرفت .

بررسی حسابهای بانکی تازه داماد

در بررسی حسابهای تازه داماد مشخص شد از مبلغ 4 میلیارد و 500 هزار تومانی که شهاب به حساب اکبر واریز کرده بود ، حدود 2.5 میلیارد تومان در حساب اکبر مانده و بقیه آن به حساب دو مرد جوان به نام‌های حمید و پیام واریز شده است. حمید کارگر رستوران اکبر و پیام کارگر مغازه جگرکی در همان حوالی بود. با افشای این ماجرا شهاب، اکبر، حمید و پیام به صورت ویژه و همزمان بازداشت شدند.

حمید 30 ساله که کارگر رستوران اکبر بود لب به اعتراف گشود و گفت:مقتولان شب قبل از حادثه به شهاب گفته بودند ماشین لباسشویی خانه خراب شده است .او هم از من و پیام خواست در پوشش تعمیرکار وارد خانه شویم. ساعت حدود 9 صبح بود که زنگ طبقه چهارم را زدیم و خودمان را تعمیرکار ماشین لباسشویی معرفی کردیم و وارد ساختمان شدیم.زمانی که به واحد طبقه چهارم رسیدیم، مریم در را رویمان باز کرد. مادرش در اتاق خواب در حال استراحت بود. دختر جوان که نزدیک شد یکی از ما دستمان را روی دهانش گذاشتیم و با روسری او را  خفه کردیم. بعد سراغ مادر مریم در اتاق خواب رفتیم و او را هم به قتل رساندیم. موقع خروج از خانه چون با سیستم خانه آنها آشنا نبودیم  نتوانستیم در را باز کنیم. به همین خاطر از دیوار فرار کنیم.

2 میلیارد تومان سهم من و پیام بود  که اکبر آن را به حسابمان واریز کرد و مبلغ 2و نیم میلیون تومان هم سهم خودش شد. بعد ما متوجه شدیم شهاب با اجیر کردن ما قصد داشته ارثیه‌ای را که به همسرش می رسد تصاحب کند و سپس همسرش را هم سر به نیست کند.

اعتراف به جنایت در دادگاه

پیام نیز مشارکت در قتل را گردن گرفت و اکبر نیز گفت برای کمک به شهاب دوکارگر را برای قتل اجیر کرده بود. اما تازه داماد اتهام طراحی نقشه قتل را نپذیرفت.

متهمان در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران در حالی پای میز محاکمه ایستادند که وکیل اولیای دم برای آنها حکم قصاص خواست.

در این جلسه حمید و پیام به تشریح ماجرا پرداختند و گفتند با وسوسه دریافت پول قبول کرده اند مادر و دختر را بکشند.اما وقتی شهاب روبه روی قضات ایستاد اجیر کردن دو آدمکش را نپذیرفت و گفت:بعد از مرگ پدرزنم بر سر تقسیم ارث با مادر و خواهر همسرم اختلاف داشتیم. به همین خاطر از اکبر کمک گرفتم و او دو کارگر را به خانه پدرزنم فرستاد تا مادر و خواهرزنم را بترسانند. ولی من قصد کشتن آنها را نداشتم و حمید و پیام خودشان دست به جنایت زدند.

اکبر وقتی در جایگاه ویژه ایستاد گفت: من اصلا نمی دانستم شهاب قرار است حمید و پیام را برای قتل اجیر کند. من آنها را به یکدیگر معرفی کردم و گمان می کردم شهاب فقط قصد دارد خانواده همسرش را بترساند.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده حمید و پیام را به خاطر مشارکت در دو قتل هر کدام را به 2بار قصاص محکوم کردند. شهاب نیز به 20 سال زندان محکوم شد.