این داماد قاتل پدرزنش است ؟! / 2 بار حکم قصاص اش شکست و حالا پزشکی قانونی حرف آخر را می زند !

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از سیزدهم دی ماه سال ۹۷ به دنبال پیدا شدن جسد خونین یک مرد میانسال در بیابان های امین‌آباد آغاز شد.

 مردی که از آنجا عبور می کرد جسد را مشاهده و با پلیس تماس گرفته بود. مأموران در محل حاضر شدند و جسد که آثار کبودی و شکستگی روی بدنش نمایان بود با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران پلیس برای افشای هویت وی به تکاپو افتادند. در نخستین گام از تحقیقات روشن شدن جسد متعلق به یک مرد ۶۴ ساله به نام مرتضی است که آخرین بار در زمین کشاورزی اش با دامادش قرار ملاقات داشته است.

ردیابی تازه داماد

با افشای این ماجرا ماموران به ردیابی داماد 37 ساله به نام بهروز پرداختند اما وی همزمان با کشته شدن پدر زنش ناپدید شده بود. شواهد نشان می‌داد بهروز و همسرش از مدتها قبل با هم اختلاف داشتند و آخرین بار همسر بهروز قهر کرده و به خانه پدرش آمده بود که بهروز پدر زنش را به بیرون دعوت کرده بود تا با یکدیگر در این رابطه صحبت کنند.

در حالی که فرضیه دست داشت داماد جوان در جنایت قوت گرفته بود ماموران پلیس وی را بازداشت کردند و وی  به قتل پدر زنش در حال مستی اعتراف کرد. بهروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

نخستین دادگاه

در آن جلسه فرزندان قربانی درخواست قصاص را مطرح کردند اما همسر بهروز گفت: من گذشت می کنم و برای شوهرم قصاص نمی خواهم.

سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: مدتی بود با همسرم اختلاف داشتم. او آخرین بار حدود دوماه قبل از این ماجرا قهر کرده و به خانه پدرش رفته بود .من رابطه خوبی با پدر زنم داشتم. به همین خاطر آن روز با او تماس گرفتم و از او خواستم تا با هم ملاقات کنیم. من می خواستم در باره اختلاف با همسرم  با پدرزنم صحبت کنم. ما با هم به امین آباد و حوالی زمین کشاورزی پدرزنم رفتیم. اما من مشروب خورده و شیشه مصرف کرده بودم .به همین خاطر حالت طبیعی نداشتم .خواهر زنم با گوشی من تماس گرفت تابا پدرش صحبت کند .پدرزنم بعد از این که صحبتش با دخترش تمام شد میخواست گوشی موبایل را به من پس بدهد اما من که حالت طبیعی نداشتم و دچار توهم شده بودم فکر کردم می خواهد با سنگ  مرا بزند .به همین خاطر با سر ضربه ای به صورتش زدم. سپس با چوبی که در بیابان افتاده بود ضربه‌ای به پایش زدم و  او روی زمین افتاد. من همان لحظه پشیمان شدم. به همین خاطر او را کول کردم تا به کنار جاده برسانم .اما او که تعادل نداشت چند باری روی زمین افتاد و آثار شکستگی های متعدد روی بدن او که پزشکی قانونی گزارش کرده است به همین خاطر بوده است. باور کنید من  دو ضربه بیشتر به او نزدم و هرگز قصد کشتنش را نداشتم.

صدور حکم قصاص

 وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من پدر زنم را دوست داشتم و ما مثل دو رفیق باهم بودیم .من هرگز قصد کشتن او را نداشتم .فقط او را دعوت کرده بودم تا درباره مشکلاتم با همسرم با او صحبت کنم و از او کمک بگیرم. اما تحت تاثیر مصرف شیشه و مشروب دچار توهم شدم و به او حمله کردم من وقتی متوجه شدم پدرزنم جان سپرده جسد را همانجا رها کردم و از ترسم گریختم.من شرمنده خانواده همسرم هستم وتقاضای بخشش دارم.

 در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده تازه داماد را به قصاص محکوم کردند.

شکسته شدن حکم قصاص

اما با اعتراض وی به حکم صادره، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات عالی رتبه حکم اعدام را شکستند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده و رفع برخی نواقص در آن شدند.

محاکمه دوباره

به این ترتیب پرونده با رفع برخی ابهامات در دادسرا بار دیگر در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران تحت رسیدگی قرار گرفت و تازه داماد برای دومین بار از خود دفاع کرد.

درآن جلسه بار دیگر اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.

وقتی متهم روبه روی قضات ایستاد گفت: باور کنید من هرگز راضی به مرگ پدرزنم نبودم. من با او رفیق بودم. به همین خاطر از او خواستم بیرون بیاید تا با هم صحبت کنیم. اما آنجا وقتی دستش را به سمت جیبش برد ترسیدم. گمان کردم قصد دارد با سنگ مرا بزند. به همین خاطر با چوبی که روز زمین افتاده بود به پایش ضربه زدم. ولی فورا پشیمان شدم. من او را روی دوشم گرفتم تا به بیمارستان برسانم. اما چون  آن شب باران شدیدی می بارید و زمین گل و لای بود چندین مرتبه با هم زمین خوردیم و سر او با سنگ برخورد کرد. آثار شکستگی های متعدد روی بدن پدرزنم به خاطر برخورد او با زمین ایجاد شده و من ضربه ای به او نزده ام.من وقتی دیدم نمی توانم او را به بیمارستان برسانم او را رها کردم و گریختم.

وی که سرش را پایین انداخته بود ابراز پشیمانی کرد و از اولیای دم خواست او را ببخشند.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده برای دومین بار تازه داماد را به قصاص محکوم کردند.

کش و قوس قضایی در پرونده

تازه داماد بار دیگر به حکم صادره اعتراض کرد و پرونده در دیوان عالی کشور بار دیگر تحت رسیدگی قرار گرفت. این بار نیز قضات دیوان عالی کشور حکم قصاص را شکستند و پرونده را برای رسیدگی دوباره به شعبه همعرض ارسال کردند.

در این میان پرونده برای روشن شدن علت تامه مرگ چندین بار به کمیسیون های 3 ،5، 7 و 11 نفره پزشکی قانونی ارسال شد اما اظهارنظر دقیقی درباره علت تامه مرگ صورت نگرفت.سرانجام کمیسیون 19نفره پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد 25درصد جراحات وارد شده به پیرمرد در مرگ وی موثر بوده و 75درصد مرگ وی به خاطر بیماری زمینه ای او رخ داده است.

با این اظهارنظر بهروز این بار در شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.

سومین دادگاه

در ابتدای جلسه بار دیگر ۵ فرزند قربانی درخواست قصاص را مطرح کردند .اما همسر متهم که قبلاً اعلام گذشت کرده بود در دادگاه حاضر نشد .

سپس بهروز روبه روی قضات ایستاد و بار دیگر به تشریح ماجرا پرداخت و منکر اتهام قتل عمدی شد.

 وی گفت: من آن روزچون مشروب خورده بودم و حال طبیعی نداشتم از دوستم خواستم رانندگی کند  و من  را پیش پدرزنم ببرد. من و پدر زنم در زمین کشاورزی او در نزدیکی خانه باغ  با هم شروع به صحبت کردیم .آن شب باران شدیدی می‌بارید و زمین به شدت گل و لای بود .من به پدر زنم گفتم دو ماه است که زنم را از من پنهان کرده او را ندیده‌ام .اما او چند سیلی به صورتم زد و گفت بدرفتاری‌های من موجب شده تا همسرم قهر کند. ما با هم درگیر شدیم و من در اوج عصبانیت با سر به صورت پدر زنم کوبیدم .اما او چون به بیماری قلبی و تنگی نفس مبتلا بود تعادلش را از دست داد و داخل جوی بتنی سقوط کرد .او به شدت زخمی شده بود و من که پشیمان بودم او را روی دوشم گرفتم تا او را به نزدیکی جاده برسانم .اما چند بار تعادلم به هم خورد و ما با هم روی زمین افتادیم. باور کنید من هرگز راضی به مرگ پدر زنم نبودم .من و همسرم پسر دایی و دختر عمه هستیم .پدر زنم شوهر عمه‌ام بود و من با او رفیق بودم .

وی ادامه داد: چند سال است که در زندانم و بارها گفته‌ام من نقشه‌ای برای قتل پدر زنم نداشتم و مرگ او اتفاقی رخ داد .

در این میان دوست متهم که وی را به محل قرار رسانده بود به عنوان شاهد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت :بهروز گفته بود می‌خواهد با پدرزنش صحبت کند تا همسرش را راضی کند سر زندگی برگردد. او آن شب مشروب خورده و حال طبیعی نداشت .به همین خاطر از من خواست تا او را با ماشین به محل قرار برسانم. حتی وقتی پدرزن او سوار ماشین شد آنها هیچ درگیری با هم نداشتند .بهروز از همسرش گلایه می‌کرد و پدرزنش می‌گفت اوضاع درست می‌شود.

 در این میان یکی از دخترهای قربانی برخاست و گفت :دو هفته قبل از کشته شدن پدرم بهروز به خانه‌مان آمده و برای پدرم چاقو کشیده بود. او حتی با مشت به سر مادرم زده بود. حتی با پسر همسایه که برای میانجگری وارد دعوا شده بود درگیر و دندان او را شکسته بود .آن شب قرار بود بهروز و پدرم به خانه دایی ام که بزرگ فامیل بود بروند و آنجا با هم صحبت کنند .اما بهروز به تنهایی  مقابل خانه دایی ا م رفته و گفته بود قرار ملاقات به هم خورده است .او خودش همراه دوستش دنبال پدرم رفته و او را به زمین کشاورزی کشانده بود. او از قبل برای قتل پدرم نقشه کشیده و با برنامه نقشه‌اش را اجرا کرده بود .به همین خاطر ما راضی به گذشت نیستیم و او باید اعدام شود.

 وقتی متهم برای آخرین دفاع در جایگاه ویژه ایستاد گفت :باور کنید من برای صحبت کردن با پدر زنم رفته بودم و از بیماری زمینه‌ای او هیچ اطلاعی نداشتم .من فکر نمی‌کردم او با یک ضربه حالش بد شود و به داخل جوی آب سقوط کند. من از مرگ او پشیمان هستم و از اولیای دم تقاضای بخشش دارم.

 در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

وبگردی